سایت ملیون ایران

دوباره نگریِ برجام، یا خلع سلاح ایران؟

برجام، اقدام مشترک برای توافق هسته‌ای بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۵+۱ (چین، بریتانیا، فرانسه، روسیه، آمریکا، و آلمان) می‌باشد. هدفِ قرارداد، جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای است. همانطور که می‌بینیم، نام کشور اسرائیل و عربستان سعودی در این گروه نیست، ولی کمپین گسترده و پیوسته‌ی اسرائیل، و آوانس‌ها و باج هایِ پسِ پرده‌ی عربستان و امارات، در شکل گیری این قرارداد نقشی اساسی داشت.

پس از انعقاد قرارداد، دستیابی موفقیت آمیز ایران به سیستم موشکی بالستیک؛ بار دیگر اسرائیل و عربستان و شرکا را بر آن داشت که جبهه‌ی مشترکی تشکیل دهند و کمپین دیگری براه اندازند تا ایران را کاملاً خلع سلاح کنند!؟ کمپین جدید بر این اساس بود که “برجام” کامل نیست، و باید شامل سیستم موشکی نیز باشد. این کمپین بین امضا کنندگان برجام، بجائی نرسید، ولی با انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، و ورودِ نوچه‌های حزب لیکود (کوشنر و میلر) به کاخ سفید؛ اسرائیل توانست با همکاریِ کاملِ عربستان و امارات عربی، “آمریکایِ ترامپ” را یکطرفه و به تنهائی از برجام خارج نماید.

آنچه باید در مورد “برجام” بدانیم، اینستکه “توافق هسته ای” بیست ماه مورد مذاکره و چانه زدن، و بررسی متخصصانِ شش کشور و ایران قرار داشت تا بالاخره به امضا رسید؛ و گام هایِ اجرائی آن یکی پس از دیگری بمورد اجرا گذاشته شد. برجام، “توافق هسته ای” است بین ایران و گروه ۵+ ۱، و کوچکترین ربطی به سیستم موشکی ایران ندارد. کمپین جدید اسرائیل در مورد برجام، دبّه در آوردن است! دبّه در آوردن، یعنی زیر قول خود زدن، و پیمان شکنی که بخشی از روشِ کاریِ اسرائیل می‌باشد. اسرائیل طی دو سه سال گذشته، با کمک تندروهای جنگ طلب آمریکا و استفاده از ثروت بیکران عربستان و امارات و بحرین و شرکا، در یک کمپین گسترده و پیوسته توانسته برخی از کشورهای برجام را، بسوی برنامه‌ی خلع سلاح ایران سوق بدهد.
برای نمونه، یورونیوز می‌نویسد: “جرمی ایزاکاروف، سفیر تل آویو در برلین، دیدگاه اخیر وزارت خارجه آلمان را در باره لزوم اصلاح برجام “گامی در مسیر درست” خواند. هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان گفته توافق هسته‌ای با ایران، به ویژه پس از خروج یکجانبه واشنگتن و “تخلفات مکرر تهران از تعهدات خود، نیازمند بازنگری است”. طرح الحاقی هایکو ماس برای برجام، علاوه بر تضمین عدم تولید سلاح هسته‌ای، توقف برنامه موشکی ایران را نیز می‌طلبد. ”
اسرائیل که یکی از ۵ مسلح ترین ارتش‌های جهان، و مجهز به ۳۵۰ تا ۴۰۰ بمب هسته‌ای است؛ نمی‌خواهد هیچ کشور دیگری در خاورمیانه بتواند، از نظر نظامی اسرائیل را به چالش بکشد و عرض اندام کند تا اسرائیل بتواند، هدف اصلی‌اش ا که گسترش مرزهای کشورش می‌باشد، به نتیجه برساند. عراقِ صدام حسین، در پایان دهه‌ی ۱۹۹۰ و آغاز دهه ۲۰۰۰، در موقعیتی قرارداشت که اسرائیل احساسِ خطر و آسیب پذیری می‌کرد. از اینرو، سران حزب لیکود، در یک توطئه‌ی برنامه ریزی شده؛ همراه با زمینه سازی و دسیسه هایِ صهیونیست‌های یهودی در آمریکا که در تمام وزارتخانه و ادارات و سازمان‌های آمریکا نفوذ گسترده دارند، توانست عراق را طعمه‌ی یورش نظامی آمریکا کند. ارتش عراق را بوسیله‌ی پال بِرمِر، ریاست حکومت ائتلاف موقت عراق، که عامل ویژه‌ی موساد بود، منحل نماید. این حرکت پنهانی، فرماندهان نظامی و سران سازمانهایِ اطلاعاتی آمریکا را کاملاً غافلگیر کرد و در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد. حتی جرج بوش (رئیس جمهور وقت آمریکا)، “شوکه” شده بود که چگونه چنین حرکتی بدون اطلاع او انجام گرفت؟
پس از نابودی عراق، و حذفِ صدام؛ نوک تیز خنجرِ اسرائیل بسوی سوریه نشانه رفت. اسرائیل با استفاده از بازماندگان ارتش عراق که باعث انحلالش شده بود، شبه نظامیان سنی را در سوریه علم کرد. شبه نظامیانی که در جنگ داخلی و تجزیه سوریه نقش اساسی داشتند. طی این دوران، اسرائیل آرام آرام، با استفاده از تهدیدهای لفظی و شعارهای (مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل) آخوندهای فرقه گرا در ایران، کشورمان را تبدیل به لولویِ خلیج فارس و خاورمیانه کرد.

پروژه‌ی لبنانیزه کردن ایران

گورویِ (مرشد) بزرگ حزب لیکود اسرائیل، برنارد لوئیس سال‌ها بدنبال تجزیه و تضعیف ایران بوده است. طبق الگوی برنارد لوئیس، ایران را باید “لبنانیزه” (تکه تکه) کرد. این متخصص نژاد پرست که آرشیتکت جنگ داخلیِ لبنان است، سه دهۀ پیش رسماً پیشنهاد کرد که کشور ایران در چارچوب قومیت، منطقه جغرافیائی و زبان، جدا شود و تقسیم گردد. عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه، جمهوری آذربایجان و آمریکا در ضمنی که از این پروژه‌ها پشتیبانی میکنند، در آذربایجان، کردستان، خوزستان و بلوچستان، از طریق سازمان‌های اطلاعاتی و نیروهای ویژۀ اطلاعاتی – نظامی فعالیت هائی دارند.
پس از ماجرای تروریستی یازده سپتامبر در آمریکا، آریل شارون (نخست وزیر وقت اسرائیل) و مقامات امنیتی موساد و وزارت دفاع؛ چندین ماه پیش از یورش آمریکا به عراق و نابودی آنکشور، در تلاش بودند تا جرج بوش (رئیس جمهور آمریکا) را قانع کنند که دشمن اصلی، ایران است و باید نخست به ایران حمله کرد. خوشبختانه برای ما (ایرانیان)، جرج بوش زیر بار نرفت.

برگردیم به ماجرایِ برجام

اسرائیل در انتخابات اخیرِ ریاست جمهوری آمریکا خیلی تلاش کرد که ترامپ دوباره انتخاب شود، ولی کم دانی و شارلاتانی ترامپ، آنقدر او را رسوا کرده بود که در انتخابات به سختی شکست خورد. جو بایدن با دریافت بالاترین تعداد آرا در تاریخ آمریکا، به ریاست جمهوری انتخاب گردید. اسرائیل که نمی‌خواست در صورت شکست ترامپ، کم بیآورد و دچار مشکل شود؛ با همکاری نوچه‌های یهودی که در کاخ سفید حضور دارند، و همراهی کاملِ پامپیو که یک صیهونیست مسیحی است، توانست با زد و بند، و بده بستانهای پسِ پرده با امارات و بحرین، رابطه‌ی دیپلماتیک بین اسرائیل و این دو شیخ نشین برقرار کند.
ترامپ نیز با پذیرفتنِ یکی از بزرگترین و مهمترین خواست هایِ تونس، یعنی برسمیت شناختن تعلقِ “منطقه‌ی صحرا” به آنکشور، بین تونس و اسرائیل رابطه‌ی دیپلماتیک برقرار نمود. نتنیاهو و ترامپ مشترکاً با سودان وارد مذاکره شدند. از یکسو، قولِ تحویل تسلیحات اسرائیلی به سودان، و از سویِ دیگر، پیشنهاد برداشتن نام آنکشور از لیست کشورهای حامی تروریست در آمریکا، باضافه‌ی کمک‌های اقتصادی – نظامی آمریکا؛ سودان را نیز توی خط آورد.
اسرائیل پس از اینکه موفق شد با عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس، رابطه و همکاری برقرار کند، روشِ دیپلماسی را کنار گذاشت، شمشیر را از رو بست و دیروز اعلام کرد که با هر گونه بازگشت به توافق هسته‌ای برجام بشدت مخالف است! خبرگزاری رویتر می‌نویسد، بنظر می‌رسد این پیام به رئیس جمهور منتخب آمریکا، جو بایدن می‌باشد که روز بیستم ژانویه رسماً وارد کاخ سفید می‌شود.

موقعیت اسرائیل

اکنون اسرائیل در رابطه با جمهوری اسلامی، در موقعیت مستحکمی قرار دارد. طی چهار سال گذشته نه تنها میلیاردها دلار کمک بلاعوض از آمریکا دریافت کرده، بل که به تمام پژوهش هایِ پیشرفته‌ی تسلیحلاتی – فضائی آمریکا دسترسی داشته و آخرین نوآوری‌های آنکشور در اختیار اسرائیل قرار داده شده‌اند. در مقابل جمهوری اسلامی، بخاطر فساد “همه گیر” دست اندرکاران رژیم، ارجحیت‌های فرقه‌ای و غیر ایرانی آخوندها، و تحریم‌های آمریکا؛ از یکسو، کفگیرش به ته دیگ خورده؛ و از سوی دیگر، روسیه که نزدیک ترین یارِ رژیمِ فقاهتی است، حتی پس از یک دهه کلنجار؛ از تحویل کامل سیستم رادار اِس ۳۰۰ خودداری می‌کند!؟ این در صورتی است که سیستم اِس ۴۰۰ را هم به ترکیه و هم به عربستان فروخته است!؟
اسرائیل با زد و بندهای پسِ پرده، و بده بستان‌های آمریکایِ ترامپ، امروز در عربستان و شیخ نشینان عرب خلیج فارس حضور دارد. این نزدیکی ناموزون، بر اساس “دشمنِ دشمن من، دوست من است”، بر قرار شده است. نشریه نیویورک تایمز می‌نویسد، تنفرِ عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس، از جمهوری اسلامی، بیشتر از تنفرشان از صهیونیست‌های اسرائیلی است!؟ آنچه اعراب و اسرائیل را بر علیه ایران اسلام زده، متحد و همراه کرده، تنفر مشترکشان از آخوندها است.
قدرت نظامی اسرائیل در سوریه، جمهوری اسلامی را مات کرده و رژیم نتوانسته در مقابل حملات هوائی اسرائیل به مواضعش در سوریه و لبنان، پاسخ بدهد و کاملاً عقیم بنظر می‌رسد!؟ زیردریائی اسرائیل مجهز به کلاهک‌های هسته‌ای در آبهای نزدیک به خلیج فارس در گردش می‌باشد. حضور زیر دریائی اتمی و ناوهای هواپیمابر آمریکا و بمب افکن‌ها بی ۵۲، پشت گرمی بزرگی است برای اسرائیل و عربستان، در مقابله با جمهوری اسلامی.

براندازی رژیم، نه نابودی ایران

رژیم فقاهتی، که مدعی حکومت الهی است، یک رژیم ضد انسانی و ضد ایرانی است. هدف اندیشکده آگاهی و شناخت، و وظیفه‌ی هر ایرانی آگاه و آزاده تلاش برای براندازی و جایگزینی رژیم آخوندی می‌باشد، نه یورش نظامی به ایران. ما می‌خواهیم با براندازی رژیم فرقه گرایِ فقاهتی، یک سیستم مردمسالار ملی ایرانی در کشورمان بر قرار کنیم. حکومتی که مشروعیت و قانونمندی‌اش از مردم است. حکومت که از مردم، بوسیله‌ی مردم و برای مردم باشد. مسئولیت و وظیفه‌ی هر ایرانی میهن دوست، جلوگیری از نابودی و تجزیه‌ی ایران می‌باشد. ایران مردمسالار ملی، با آمریکا، اسرائیل و عربستان و شرکا، دشمنی و سرِ جنگ ندارد. ولی اجازه نمی‌دهیم برای نابودی میهن مان توطئه ودسیسه بازی کنند.
رهائی ملت و نجات کشور
در گروی آگاهی شهروندان ایرانی است.

امیرحسین لادن
ahladan@outlook. com

از: گویا

خروج از نسخه موبایل