واقعیت شرایط کنونی ایران این است که قوانین بر پایه شریعت، تبعیض علیه زنان را توجیه کرده و به برابری حقوق اساسی زن و مرد و تأمین امنیت و آزادی زنان اعتقاد ندارد- ATTA KENARE / AFP
از تبعیض، ضرب و شتم و قتل ناموسی تا حبس، تحقیر و تجاوز
زهره الهیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی امروز با انتشار توییتی در خصوص دختر حاکم دبی، پیشنهادی را طرح کرد که از سویی مورد توجه فعالان اجتماعی و از سوی دیگر مورد انتقاد فعالان حوزه زنان در ایران قرار گرفت. وی به دختر حاکم دبی پیشنهاد داد: «به ایران بیاید تا همچون سایر بانوان و دختران هم درس بخواند و هم زندگی کند و از نعمت آزادی و حقوق بشر بهرهمند شود.»
پیش از هر چیز لازم است به نکتهای در خصوص سوابق خانم الهیان اشاره شود. او در دوره دولت محمود احمدینژاد بهعنوان نامزد تصدی سمت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی معرفی شد که با مخالفت مراجع تقلید با وزیر شدن زنان این پیشنهاد را رد کرد. همچنین ایشان متولد کرمانشاه هستند و قطعاً طی روزهای گذشته اخبار مربوط به صدور حکم حبس زهرا محمدی فعال فرهنگی کرد را به دلیل «تدریس زبان مادری» شنیدهاند. پیش از آنکه به وضع زنان در ایران بپردازم و بررسی کنم که آیا ایران در حال حاضر مناسب دختر حاکم دبی برای بهرهمندی از آزادی هست یا نه. توجه به همین دو مورد میتواند در خصوص پیشنهاد ایشان موردتوجه قرار گیرد.
وضعیت خشونت علیه زنان در ایران
ایران در دنیا، صدر لیست کشورهایی که «خشونت سامانمند جنسیتی» علیه زنان در آن رخ میدهد قرار دارد. اجرای احکام شرع و قصاص زنان به دلیل دفاع از خود در برابر تجاوز و گرفتن اعتراف اجباری از ایشان به بهانه حفظ حرمت اجتماعی در این کشور معمول است و مثال آن «اعدام ریحانه جباری» و اخیراً پرونده «تعرض به بهاره چشمبهراه» در خوزستان بود.
نگاهی به آمار روزافزون قتل زنان و دختران در ایران به دلیل مسائل ناموسی که تکاندهندهترین مثال آن در سال جاری «قتل رومینا دختر ۱۴ ساله» توسط پدرش بود نیز تأییدکننده خشونت جنسیتی در این کشور است. ضمن آنکه واقعه اسیدپاشی به زنان و دختران در اصفهان که عامل و محرک اولیه آن امامجمعه این شهرستان بود و متهمان آن تا امروز بازداشت نشدهاند. همچنین تأکید اخیر این مقام مذهبی که نماینده رهبر ایران در استان اصفهان است، مبنی بر ناامن کردن جامعه برای زنانی که تمایل به انتخاب آزادانه پوشش خود دارند، نمونه دیگری از اوضاع خشونتبار موجود علیه زنان در ایران است.
محرومیت از حقوق اولیه و اوضاع نگرانکننده حقوق بشری زنان ایرانی
درصورتیکه کمی دقیقتر به مسئله نگاه کنیم متوجه میشویم اوضاع زنان در ایران به لحاظ حقوق اولیه انسانی نیز نامطلوب است. باوجود قرار گرفتن نزدیک به چهل درصد جامعه ایرانی زیرخط فقر، یکی از قشرهایی که به دلیل مسائل بهداشتی بیشترین آسیب را متحمل شدهاند زنان هستند. نگاهی به وضعیت زنان سرپرست خانوار و میزان دستمزد و بیمه اجتماعی ایشان از یکسو و تبعیض آشکار جنسیتی در انتصاب و بهکارگیری ایشان در مشاغل تخصصی به نسبت متوسط سطح تحصیلات، بهخوبی روشنگر وضع اجتماعی زنان در ایران است.
اما نکته مهم دیگر در خصوص اوضاع نگرانکننده زنان به لحاظ مسائل حقوق بشری در جمهوری اسلامی برخورد حکومت با فعالان مدنی، اجتماعی و مخالفان حجاب اجباری در این کشور است. صدور احکام حبسهای طولانیمدت. شکنجه و ضرب و شتم زنان در زندانها. محرومیت از دیدار با فرزندان و خانواده. استفاده از ایشان بهعنوان ابزار ناموسی برای تحتفشار قرار دادن مخالفان سیاسی مرد مجموعه مسائلی است که حداقل در یک سال گذشته میتوان به اسامی بیش از ۲۰ زن ایرانی مانند «گلرخ ایرایی، نرگس محمدی، آتنا دائمی، صباکرد افشاری و…» اشاره کرد که بهاینترتیب آسیبدیده و شکنجه شدهاند.
تبعیض بر پایه فقه و شریعت علیه زنان در ایران
واقعیت شرایط کنونی ایران این است که قوانین بر پایه شریعت، تبعیض علیه زنان را توجیه کرده و به برابری حقوق اساسی زن و مرد و تأمین امنیت و آزادی زنان اعتقاد ندارد.
از نظر جمهوری اسلامی ایران همانطور که اشاره شد نیمی از جامعه به دلیل زن بودن عملاً درجهدو محسوب شده و از حق رهبری و ولایت بر خود و دیگران محروم هستند. ایشان حتی اگر قهرمان یکرشته ورزشی در سطح جهانی یا نخبه علمی و فرهنگی باشند با اشاره همسر، پدر و یا قیم خود ممنوعالخروج شده و از حق طبیعیشان محروم میشوند. حقوق زنان در ایران قربانی واپسگرایی و ارتجاعی است که از روزهای نخست انقلاب ایران مورد اعتراض خیابانی وسیع زنان قرار گرفت.
نخستین شعارهای سر داده شده علیه قوانین زن ستیزانه در ایران نیز طی همین دوران سر داده شد. شعارهایی مانند «آزادی، برابری، نه شرقی است نه غربی، جهانی است!» یا «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم.»
مصادیق خشونت علیه زنان در ایران
خشونت خانگی و اجتماعی، تحقیر زنان، ضرب و شتم و آزارهای جنسی و قتلهای ناموسی، ازدواج زودرس اجباری و ناقص سازی جنسی زنان، تسهیل حقوق طلاق و قیومت به نفع مردان و چندهمسری تنها بخشی از خشونتهایی است که با پایه فقهی و مردسالارانه در ایران علیه زنان رخ میدهد و اینها روشنگر وضع «فاجعهبار» ایشان در این کشور است.
همچنین در سطح منطقه نیز حمایت علنی حکومت ایران از طالبان و بسیاری از گروههای بنیادگرای اسلامی که مواضع زنستیزانه و خشونت عریان توسط این گروهها در سطح جهان باعث اعتراض سازمانهای حقوق بشری بوده، روشنگر وجه دیگری از نگاه حاکمیت به زنان در این کشور است.
حالا خانم الهیان به یک زن پیشنهاد دادهاند: «برای برخورداری از حقوق بشر به ایران بیایند.»
ایشان گفتهاند ایران سرزمین رؤیایی پیشرفت و رشد زنان است. گویی خشونت، ضرب و شتم، حبس، زندان، تعقیب، تهدید و تجاوز علیه زنان در کشور دیگری رخ داده و توسط حکومت دیگری به صورت قانونی حمایت شده است و زهره الهیان نماینده مردم دیگری در ایرانی دیگر هستند!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمیکند.
از: ایندیپندنت