سایت ملیون ایران

جی. هاشمی: ۱۴ اسفند

مصدق پس ازکج تابی هائی که هیئت های انگلیسی در مذاکرات نشان دادند و دانست که دولت استعماری از ابتدا امید به عمال خود در ایران بسته و در صدد ساقط کردن دولت او است (زندگی سیاسی مصدق فؤاد روحانی ص ۲۴۷-گزارش سفیر انگلیس به لندن۲۰ شهریور۳۰:هریمن تصدیق کرد که ممکن است در باره امکان تغییر دولت با شاه مذاکره شود ولی بدون اینکه در باره وقت تغییر یا شخص مخصوصی که جانشین مصدق شود فشاری باو وارد آید..)… به اقتصاد بدون نفت روی آورد و معاملات پایاپای و قرضه ملی و با دعوت دکتر شاخت اقتصاددان مشهور المانی طبق نظر او مخفیانه حدود ۳۰۰ میلیون تومان اسکناس منتشر کرد و جلو ورود کالاهای لوکس را گرفت و صادرات را تشویق کرد و باین ترتیب در سال ۳۱ صادرات را بر واردات فزونی گرفت.نرخ ارزهای خارجی هم نوسان چندانی نداشت.

از طرفی توانست به یاری کارشناسی که زیر باران تهمت بقائی و امثال او بود بخشی از پالایشگاه ابادان را بکار بیندازد و با اعلام تخفیف در بهای نفت توجه خریداران ژاپنی و ایتالیائی راجلب کند.اولین محموله در یک کشتی ایتالیائی بنام رزماری در بندر مستعمراتی عدن وسیله قاضی انگلیسی توقیف و ضط شد لکن محموله های بعدی به راه دیگری رفتند و شکایت انگلیس در دادگاههای ژاپن و ایتالیا ردشد.

انگلیس علاوه بر غرامت مطالبه عدم النفع مدت تا پایان مدت قرارداد را داشت. مدت قرارداد دارسی که مربوط به قبل از استقرار مشروطیت بود و طبق آن در پایان مدت ۶۰ ساله قراردادکلیه مایملک موسسه نفت به رایگان به ایران تعلق میگرفت در سال ۱۳۱۲ جای خود را به قراردادجدیدی داده بود که مدت آن۳۰ سال هم بیشتر بود و در ان ماده ای باین کیفیت وجود نداشت وتقی زاده وزیر دارائی وقت که قرارداد را امضا کرده بود در مجلس ۱۵ اظهارداشته بود من آلت فعل و مانند خودنویس امضا بودم فاعل کس دیگر بود.علاوه بر این دولت ایران مطالبات دیگری از شرکت نفت داشت.انگلیس و امریکا در اخرین پیشنهاد مشترک چنین خواستند که دولت ایران اعلام کند قبول دارد که دیوان لاهه براساس یکی از موارد ملی شدن در انگلستان بانتخاب کمپانی غرامت تعیین کند. دولت ایران بکلی عدم النفع را قبول نداشت و مایل بودشرکت سقف مطالبات خود را اعلام دارد تا اگر مورد مقتضی بود از دیوان لاهه خواسته شود به مطالبات هردو طرف رسیدگی نماید.

البته مصدق بحکایت فرمول مذاکرات مکگی- مصدق در امریکا غرامت را بطور مشروط در حد بهای پالایشگاه ابادان قابل قبول دانسته بود.مصدق با تحصیل اختیارات در دونوبت و دراختیار گرفتن وزارت جنگ که ان را وزارت دفاع ملی نامید اقدام به تصفیه در ارتش و دادگستری و اصلاح قوانین نمود و کانون وکلا را مستقل نمود وبیمه اجتماعی برقرار کرد وروابط زارع و مالک را اصلاح کرد و اقدامات عمرانی و بهبود وضعیت روستا ها را لحاظ نمود و در لایحه شهرداری محرومیت زنان را در انتخابات حذف کرد و پیش نویسی را که کمیسیون مربوطه برای اصلاح قانون انتخابات پارلمان اماده کرده بود برای اظهار نظر عموم منتشر نمود تا زمینه رفع محرومیت از زنان آماده شود(لکن فتاوی مراجع تقلید و بهبهانی مانع از بسرانجام رسیدن کارشد).

نظرش این بود که ایران برای همه ایرانیان با صرفنظر از مذهب است.مراقب ازادی مطبوعات بود و اعلام داشت تعرض به هیچ کس بعنوان مخالفت با او جایز نیست. از نظر مالی پاک و منزه وایثارگر بود حقوق نخست وزیری را استفاده نکرد.مردم را در انتخاب نوع لباس وپوشش ازاد میخواست.معتقد به یاری معنوی به استعمار زدگان بود.انچه مبنای کنفرانس باندونگ اندونزی وپیدایش نظریه عدم تعهد بین دوابرقدرت شد تایید نظریه او بود.نسبت به دست برد ها در قانون اساسی ایراد داشت.

معتقد بود شاه که از مسئولیت مبرا و مقامش مادام العمر ثابت و موروثی است باید سلطنت کند نه حکومت که موجب مسئولیت در مقابل پارلمان است.مطابق بیان او در دادگاه غیر صالح نظامیان کودتاگر اصل ۴۶ قانون اساسی مورد استناد انان فقط مشعر است بر اینکه عزل و نصب وزرا بموجب فرمان همایون پادشاه است که گذشته از انکه اصل ۴۴ مقررداشته است شخص پادشاه از مسئولیت مبرا است وزرای دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند. و اصل ۴۵ نیز مقرر داشته است کلیه قوانین و دستخط های پادشاه در امور مملکتی وقتی اجرا میشود که بامضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است و گذشته از اینکه دولت ووزیران در هیچ اصلی از اصول قانون اساسی در برابر پادشاه مسئول شناخته نشده اند اساسا هویت وزرا تا قبل از انتخاب وسیله دولت برپادشاه معلوم نیست تا بتواند فرمان صادر نماید که میرسانداصل۴۶ مزبور جز به تشریفاتی بودن قابل حمل نیست. او نسبت به شخص محمدرضاشاه خود را اخلاقامقید به قدرشناسی از اینکه باعث برگشت دادن او از زندان بیرجند به حصر دراحمد اباد در زمان پادشاه سابق شده بود میدانست.

موقع استعفای تیرماه که منجر به صدور فرمان بنام احمد قوام شد در گفتگوی بین الاثنین با شاه همین را اشاره کردومتعاقبا که به منزل خود برگشت در را فروبست و از هرگونه اقدامی خود داری کردودر انتظار نشست.البته او میدانست که قوام پادر رکاب است. مصدق در اولین کابینه قوام پس از کودتا وزیردارائی بود و قبل از آن بحکایت خاطرت و تاملاتش با او رابط دوستانه داشته است و قوام هم مانند مصدق نسبت به دست بردن در قانون اساسی ایراد داشت و طی دو نامه به پادشاه اعلام کرده بود. قوام موفق به وادارکردن شوروی به خارج کردن نیروهایش از ایران و خودداری از ادامه پشتیبانی از فرقه دموکرات اذربایجان با سلاح قرارداد نفتی شده بود که براساس مطالب اعلامیه تیرماه ۱۳۳۱ او مجلس ۱۵ باارایش او قرار داد را رد ودولت را مکلف باستیفای حقوق از نفت جنوب نموده بود و سقوط دولت آن زمان خود را نتیجه شروع اقدامات در این خصوص قلمداد میکرد.البته روش های او در سیاست و تشکیل حزب و انتخابات دوره ۱۵ در نظر مصدق وجاهت نداشت اما باحتمال چون بهانه پرستیژ انگلیس برای طرفیت مذاکره و توافق از بین میرفت و در صورت توفیق قوام در حل قضیه نفت برکناریش را ممکن میدید برای پربودن دست قوام و به رخ کشیدن مخالفت جبهه ملی و خطر سقوط با نگه داشتن این نگرش در پرده استتار صبر و انتظار را برگزید.اما این کاشانی بود که چون مراجعه نمایندگانش با قوام نتیجه ببار نیاورد به مخالفت با زمامداری قوام کمر بست و با بقائی (که او نیز فهمید نزد قوام وزنی و نیز برای جانشینی مصدق هم زمینه ای ندارد) با شعار یا مرگ یا مصدق مردم را برای بازگشت مصدق به مقابله با حکومت نظامی فراخواند (بقائی صفحه ۱۰۲ به بعد کتاب شناخت حقیقت: در آن موقع من به این نتیجه رسیده بودم که …دیگر نمیتواند کار بکند…جلسه فراکسیون نهضت ملی در حوضخانه مجلس ساعت ۸ (۲۸/۴/۳۱)… اعلامیه نوشتم که متن آن این است: «ما امضا کنندگان ذیل نمایندگان مجلس شورای ملی…به علت اینکه معتقدیم در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دکتر مصدق میسر نیست متعهد می شویم با تمام قوای خود با کلیه وسایل از دکتر محمد مصدق پشتیبانی نمائیم» )که بسیاری به شهادت رسیدند (هنگامی که طرح سه فوریتی بامضای ۱۵ نفراز جمله بقائی و قنات ابادی وحائری زاده رسیده و با این متن تقدیم مجلس شده بود: «هیچ طرح یا لایحه ای بموجب اختیارات اعطائی به جناب آقای دکتر مصدق نخست وزیر نمیتواند باعث تعطیل یا فلج شدن مجلس فعلی گردد…»

دکتر مصدق در نطق رادیوئی ۱۵ دی ۳۱ چنین گفت: سه تن از امضا کنندگان طرح دیروز کسانی هستند که دستشان تا مرفق آلوده به خون بی گناهان سی ام تیر است…حال باید دانست که چه علل و جهاتی باعث شده است انهائی که با اصرار تعقیب و مجازات مسببین سی ام تیر را به عجله مطالبه میکنند با ان عده امضایشان را زیر ورقه گذاشته اند) و بلافاصله پس از بازگشت مصدق مخالفت با او را با ارسال نامه بهانه جوئی راجع به سرلشکر وثوق و دکتر اخوی و نصرت اله امینی آغاز کرد و متعاقباً با استقبال نمایندگانی که به قوام رأی داده بودند رئیس مجلس شد وتقابل با مصدق را ادامه داد.

مسلما اگر قوام مجال تشکیل دولت مییافت و صف آرائی ملیون ولبه پرتگاه وبیم سقوط را به رخ خارجیان می کشید موفق میشد قراردادی بمراتب بهتر از قرارداد کنسرسیوم منعقد کند و در عین حال این احتمال وجود داشت که متدرجاً مجلس با اکثریت ملیون تشکیل شود و مملکت در مسیر ادامه نهضت مشروطه وبرقراری حکومت ملی و از بین رفتن تقابل دولت و ملت قرار گیرد.

آیا قوام از زاهدی که آیت اله فقید هنگام تحصن اردیبهشت ماه اودر مجلس( پس ازرهائی در۲۶ اسفند ماه از بازداشت۲۰ روزه وبدنبال قتل افشارتوس) دوبار به مجلس رفت و با او ملاقات کرد(۱۴ اردیبهشت و ۲۵ خرداد) بدتر بود؟ آیا در صورت ماندن اوقراردادی بمراتب مساعدتر از قرارداد کنسرسیوم منعقد نمیشد؟ مصدق حرکات بقائی و شمس قنات ابادی و امثال آنان علیه قوام را نمی پسندید. بدستور او دکتر فاطمی و رئیس کل شهربانی همراه قوام باقامتگاه او رفتند و برای حفظ او نگهبان گذاشته شد. ولایحه اجازه تعقیب قوام که او به مجلس داد برای جلوگیری از تندروان که او را مهدورالدم میدانستند بود. بحکایت خاطرات حسین مکی پس از ۳۰ تیرطرح کودتائی با دخالت سرلشکر اخوی وجود داشته است که او در روزنامه باختر امروزمقاله ای در این خصوص نوشته است. این همان افسری است که در کودتای مرداد نقشی موثر داشته است و با این وصف معلوم است که زمینه چینی برای سقوط دولت ملی هیچگاه متوقف نشده است. خود مصدق در دادگاه نظامی فاش کرد که  توطئه ضد دولت او درمجلس و دربار تمرکز داشته است مدعی خارجی متوجه دربار بوده وارتش شخصی در انتخاب نمایندگان مجلس دخالت کرده است.

 

خروج از نسخه موبایل