جمشید برزگر
نحوه برگزاری و اعلام نتایج انتخابات در نظامهایی مثل سوریه و جمهوری اسلامی نشان میدهد که عاملان سوریهای شدن وضعیت یک کشور چه کسانی هستند
جمهوری اسلامی حامی اصلی رژیم بشار اسد در جنگ داخلی سوریه بوده است- عکس از سایت رهبر جمهوری اسلامی
رئیس مجلس سوریه از نامزدی بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری سوریه خبر داده است. مجلس سوریه، روز یکشنبه این هفته، روز ۲۶ ماه مه را بهعنوان روز انتخابات برگزید.
به اینترتیب، با ثبتنام رسمی بشار اسد، او ده سال پس از آغاز جنگ داخلی که خود مسئولیت اصلی و عمده را در شروع آن داشته، برای چهارمین بار نامزد انتخاباتی میشود که همواره از سوی مخالفان حکومت او و پدرش، غیرآزاد، غیررقابتی و نمایشی با نتایج از پیش معلوم توصیف شده است.
رقابت آزاد سیاسی یا دهنکجی به مخالفان؟
بشار اسد و پدرش حافظ اسد، با تکیه بر حزب بعث و نیروی نظامی و امنیتی تحت کنترل اقلیت علوی سوریه، بیش از پنج دهه است که قدرت را در سوریه در دست دارند.
مقابله خونبار بشار اسد با شهروندان سوری، در زمان پدر او نیز نمونه داشت، اما نه در ابعاد و گستره جنگ دهساله داخلی اخیر. بنابراین، در حالی که خواست اصلی مخالفان بشار اسد، همسو با آنچه ده سال پیش «بهار عربی» خوانده شد و از جمله به سقوط دو حکومت در تونس و مصر انجامید، کنارهگیری خاندان اسد از قدرت بود، اما چهارمین تلاش او برای حفظ مقامش نشان میدهد که او تحت هیچ شرایطی قصد خروج از کاخش را ندارد، حتی به قیمت ادامه جنگی که صدها هزار کشته، و میلیونها مجروح و آواره بر جای گذاشته است.
تجربه پنج دهه گذشته، و موفقیت حکومت بشار اسد که با کمک روسیه و جمهوری اسلامی حاصل شده، در سرکوب اعتراضات و بازپسگیری بسیاری از مناطقی که در دست گروههای مختلف مخالف، این پیشبینی را چندان دشوار نمیکند که از هم اکنون نتیجه این انتخابات را حدس زد و او را همچنان بر روی صندلی ریاستجمهوری دید.
درواقع، حکومتهایی مانند حکومت سوریه و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، تنها در نام جمهوری هستند و روسای جمهوری، نه تنها حکومتی مادامالعمر دارند بلکه از اختیارات و قدرتی چنان گسترده برخوردارند که تشخیص تفاوتی بین آنها و فرضا سلطان یا پادشاه در کشورهای همسایهشان عملا غیرممکن است؛ در مواردی مانند سوریه انتقال قدرت از پدر به پسر، تنها تفاوت محسوس در غیرموروثی بودن قدرت در نظام جمهوری را بیمعنا میکند.
نتایج اعلام شده در انتخابات ریاستجمهوری سوریه نیز بهخوبی روشن میکند که انتخابات در چنین نظامهایی چه معنایی دارد. حافظ اسد، پدر بشار اسد، در آخرین انتخاباتی که قبل از مرگ در آن پیروز شد، در سال ۱۳۷۷ تنها نامزد انتخابات بود و با ۱۰۰ درصد آرا پیروز اعلام شد.
میزان آراء فرزند او نیز در سه دوره قبلی، نشاندهنده تداوم همین روند بوده است. او در سال ۱۳۷۹، پس از درگذشت پدرش مدعی شد ۸۸.۷ درصد آراء را از آن خود کرده است، هفت سال بعد در دومین دوره، میزان آراء داده شده به او ۹۸ درصد و در سومین دوره در سال ۱۳۹۳ و سه سال پس از شروع جنگ داخلی ۹۲.۲۰ درصد اعلام شد!
به همین دلیل، میتوان پیشبینی کرد اکنون که بشار اسد در موقعیتی مستحکمتر نسبت به هفت سال پیش قرار دارد، با درصد آرایی بالاتر از دوره قبل خود را پیروز انتخابات معرفی کند؛ یعنی قدرتنمایی و دهانکجی تازهای به همه مخالفانی که در ده سال گذشته، جان و مالشان قربانی جنگی داخلی بوده است.
«اعتراض نکنید، جنگ داخلی راه میافتد»
اما مشکل کشوری مثل سوریه با نظامی مثل نظام اسدها، یا کشور و نظامی حامی این حکومت مثل ایران با نظامی مثل جمهوری اسلامی، دقیقا در همینجاست.
مشکل از آنجا آغاز میشود که حکومتهایی مستقر از این جنس، نه تنها اصولا قدرت را بهتمامی و بهشکلی انحصاری از آن خود میدانند، بلکه مخالف خود را از بنیان به رسمیت نمیشناسد و طبعا با نپذیرفتن حق وجود و برابری همه آنها در مقابل قانون، نقش و سهمی برایشان در زندگی سیاسی و اجتماعی کشور و مشارکت آزادانه در تعیین سرنوشت جمعی خود قائل نیستند و تلاش آنها برای دستیابی به حقوق بدیهی خود را عموما با خشونت و سرکوب و زنجیر و درفش میدهند.
به این ترتیب، این حکومتها با گرفتن امکان مشارکت فعال همه شهروندان فارغ از هر گرایش و تعلق جنسیتی، دینی، قومی و زبانی آنان در هر دو سطح چه بهعنوان انتخابکننده و چه بهعنوان انتخابشونده، امکان بهرهمندی بخش وسیعی از جمعیت کشور از حقوق شهروندی خود و در نتیجه گردش مسالمتآمیز قدرت را از میان میبرند.
در واقع، این حکومتها هستند که زمینهساز شکل گرفتن بحرانی میشوند که امروز در ادبیات سیاسی ایران از آن بهعنوان «سوریهسازی» یاد میشود.
بیدلیل نیست که حامیان نظام جمهوری اسلامی و مدافعان وضع موجود، در هر دو جناح درونحاکمیت، به جای آنکه به حکومت هشدار دهند که با ادامه رویکردهای کنونی انحصارطلبانه و سرکوبگرانهاش، بزرگترین عامل تشدید خشونت در جامعه و در رقابتهای سیاسی و در تحلیل غایی، سوریهسازی ایران هستند، در عوض، مخالفان و منتقدان را مخاطب خود قرار میدهند و از آنان میخواهند از مطالبهگری و تغییر روش و منش حکومت و تلاش برای احقاق حقوق خود دست بردارند.
این رویکرد و استدلال اما بسیار فراتر میرود تا آنجا که مخالفان و منتقدانی را که بارها در گفتار و رفتار بر مسالمتآمیز مشی خود تاکید کردهاند، به تلاش آگاهانه برای سوریهسازی و تجزیه کشور متهم میکنند.
همزمانی تقریبی انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و جمهوری اسلامی ایران، فرصتی مناسب است تا با مقایسه نحوه برگزاری آنچه در این دو نظام «انتخابات» خوانده میشود و آزاد و رقابتی بودن آن و نیز نحوه اعلام نتایج این انتخابات و واکنش عمومی شهروندان به آن، بهطور دقیقتر و شفافتری دید که مشابهتهای ساختاری این نظامهای سیاسی چه در حکمرانی و چه در برخورد با مخالفان و سرکوب خشونتبار آنها تا چه اندازه شبیه به یکدیگر است؛ گرچه حکومت بشار اسد خود را حکومتی سکولار و جمهوری اسلامی خود را حکومتی دینی میخوانند.
از: ایندیپندنت