زیتون ـ مهسا محمدی: آنالیزا توتا، جامعهشناس ایتالیایی خاطراتی را که دایم در بازگشت هستند و در گذشته و جایی که اتفاق افتادهاند، آرام نمیگیرند، خاطرات «هضمنشده» میخواند؛ خاطرهی تروماهایی که دائم مرزهای گذشته را درمینوردند و از حال سر در میآوردند. «خاوران» در ایران هر چند نام یک مکان است اما تبدیل به سمبلی برای یکی از همین تروماهای هضمنشده شده است؛ خاطره اعدامهای دهه ۶۰ در ایران و مشخصا تابستان ۶۷.
هر از گاهی یک خبر دوباره «خاوران» را به پیش چشم میآورد. طی روزهای گذشته سایت بیداران که اخبار حقوقبشری و موضوعات حول اعدامهای دهه ۶۰ و خاوران را پوشش میدهد، اعلام کرد که از چند روز پیش چهار قبر جدید در گورستان خاوران مشاهده شده است. همچنین روز گذشته بیبیسی فارسی هم خبر داد که شماری از خانوادههای اعدامیان صبح جمعه به خاوران رفته و دیدهاند که ۱۰ قبر جدید در این محل کنده شده و در دو قبر هم به تازگی دو نفر دفن شدهاند.
بنابر گزارشها، این گورهای جدید محل دفن بهاییان تازه درگذشته هستند. این در حالی است که بهاییان در همسایگی خاوران گورستان دیگری دارند. بنابرگفته خانوادههای قربانیان «آنها (بهاییان) نه تنها تمایلی نسبت به دفن مردگان خود بر روی مردگان دیگر نداشته و ندارند بلکه به این دستور اعتراض هم کردهاند.»
خانوادههای اعدام شدگان بر این عقیده هستند که این «ترفند» حاکمیت برای نابودی خاوران است.
خاوران، گورستانی برای شهادت
گورستان خاوران در گذشتهها، پیش از اعدامهای دهه ۶۰، تنها مدفن بهائیان بود، که در کنار گورستان هندیها و مسیحیان واقع شد بود. اما از زمان اعدامهای سیاسی دستهجمعی مدفن مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی هم شد.
سالها تلاش خانوادههای جانباختگان دهه ۶۰ برای پاسخگو کردن حکومت بر سر اعدام عزیزانشان بینتیجه ماند و خاوران از همان زمان به مکان یادآوری بدل شد. خاوران، بالاخص در همان سالها ابتدایی تحت مراقبتهای شدید امنیتی قرار داشت و همیشه از تجمع و عزاداری خانوادهها در آن ممانعت به عمل میآمد.
یکی از سندهای وجود گورهای دستهجمعی در خاوران چند فریم عکس است که در میان حول و اضطراب توسط خانوادههای چند تن از اعدام شدگان در همان روزهای اول بعد از اعدام گرفته شد.
در ۷ مرداد ۱۳۶۷ عدهای زن و مرد با قصد ثبت و افشای آنچه سعی در مدفون کردن و فراموشی آن در خاوران بود، با یک دوربین به آنجا میروند. یکی از افرادی که ثبت تصویر گور دسته جمعی در خاوران حضور داشته آن را اینگونه روایت میکند:
«روز پنجشنبه ششم مرداد در مراسم خانه مادر آذرنگ شرکت داشتیم. جمعه هفتم مرداد ساعت شش صبح به اتفاق مرد جوانی که در مراسم فرامرز صوفی با او آشنا شده بودم و یکی از همسران شهدا سه نفری به خاوران رفتیم. تپه مانندی از خاک تازه توجه ما را جلب کرد. من کمی خاک را عقب زدم و خیلی زود به یک پا برخوردم. هیجان زده و ترسناک خاکها را پس زدیم و تا روی سینه هیچ نشانهای از علت مرگ مثل تیریاران پیدا نکردیم. به سر که رسیدیم صورت را کاملا کبود یافتیم که تازه فهمیدیم بچهها دار زده شدهاند. به همین ترتیب چهار بدن درهم پیچیده شده را یافتیم که سومی کفن پوش بود و روی چشمهایش پنبه گذاشته بودند. بقیه لباس عادی به تن داشتند. من سر یکی از آنها را با دستم بالا آوردم و مرد جوان همراه ما چندین عکس گرفت. متاسفانه در همین زمان یک پاترول پاسداران وارد شد، که ما ناچار به پراکنده شدن شدیم. حدود ساعت هشت بود….»
این عکسها در ۱۶ آبان ۱۳۶۷ در نشریه «اکثریت» در خارج از ایران چاپ شد اما آن واکنشی که انتظار میرفت را برنیانگیخت و نتوانست توجه جامعه جهانی را جلب کند.
در تمام سالهای پس از آن، خانوادههای اعدام شدگان با علم به اینکه عزیزانشان جایی در آن محوطه بی آب و علف زیر خاک آرمیدند خاوران را به نمادی برای یادآوری و دادخواهی بدل کردند و گروهی به نام مادران خاوران که برخلاف نامش فقط شامل مادران نبود هم حول این مکان شکل گرفت.
با گذشت سالها و در اواخر دهه ۷۰ کمی از نظارت و کنترل رفت و آمدها به خاوران کاسته شد و هر از گاهی امکان گردهمآییهایی در این مکان به وجود میآمد، هر چند آن هم چندان تحمل نمیشد و زود پراکنده میشد.
در سال ۱۳۸۴ شهرداری تهران گفت که از تعدادی از خانوادههای اعدامشدگان اجازه گرفته گورستان خاوران را «ساماندهی» کند. منظور از ساماندهی مشخص نبود چرا که به خواسته گروهی دیگر از خانوادهها که خواسته بودند در جهت ساماندهی چگونگی و زمان اعدام مدفونشدگان و محل دفن تک تک آنها مشخص شود، توجهی نشد. اما نشانههای این ساماندهی ۳ سال بعد از آن و در سال ۱۳۷۸ خود را نشان داد. خانوادهها خبر دادند که در خاوران خاکبرداری گستردهای با بولدوزر انجام شده و درختکاری شده است و عملا تلاش شد گورهای بینام و نشان محو شود.
این کار با مخالفت خانوادههای قربانیان، سازمان عفو بینالملل و کانون مدافعان حقوق بشر ایران مواجه شد و حتی آیت الله منتظری هم به آن واکنش نشان داد. در نتیجه این مخالفتها و فشار جامعه جهانی، «ساماندهی» نیمه تمام ماند.
بهاییان و قبرهای سرگردان
حال به نظر میرسد فاز تازهای از این تلاش چند ساله برای محو آثار این کشتار کلید خورده است. این بار اما همزمان فشاری موازی به یکی دیگر از گروههای مورد تبعیض وارد میشود. بنابر گزارشهای موجود بهاییان تمایلی به دفن مردگان خود در محل این گورهای دسته جمعی ندارند.
«سیمین فهندژ»، سخنگوی دفتر «جامعه جهانی بهایی» گفته است بهاییان تهران از دفن مردگان خود در بخشی از گورستان خاوران که پیش از این محل دفن بهاییان بود، منع شدهاند. او میگوید مقامات به آنها گفتهاند پیکر درگذشتگان خود را در محل گورهای دستهجمعی قتلعام شدگان اعدامهای سال ۱۳۶۷ دفن کنند.
او در توییتر خود نوشته است: «بهائیان تهران از دفن مردگانشان در زمین گورستان خاوران که حداقل برای ۵۰ سال آینده جا دارد منع شدهاند. نمایندگان بهشتزهرا میخواهند مجبورشان کنند عزیزان خود را در محل گورهای دسته جمعی خاوران دفن کنند. بهائیان برای همۀ متوفیان احترام قائلند. بگذارید عزیزانشان با عزت دفن شوند.»
به گفته فهندژ، نمایندگان بهشتزهرا مدعی شدهاند که گورهای دستهجمعی خاوران به طور کامل تخریب و تخلیه شده است. هیچ خبری از سوی خانوادههای اعدام شدگان این ادعا را تایید نمیکند.
فهندژ با اشاره به اینکه بهاییان رنج بیحرمتی به عزیزان از دست رفته را بارها درک کردهاند، تاکید کرد که آنها « نمیخواهند دیگران این رنج را بچشند. کفنودفن و انجام مراسم خاکسپاری مطابق با آدابورسوم و اعتقادات مذهبی، از حداقل حقوق شناخته شده انسانی است.»
جامعه جهانى بهایی هم به این اتفاق واکنش نشان داده و بیانیه این باره صادر کرده است، در بخشی از این بیانیه آمده: « اکنون بهاییان مجبور شدند بین گزینههایى غیرممکن انتخاب کنند . یا باید از فضای باریک بین گورهای موجود برای دفن عزیزانشان استفاده کنند و یا از زمین محل دفن گورهای جمعی که مقامات ادعا میکنند اخیرا تخلیه شده است.»
دیان علائی، نماینده جامعه بینالمللی بهایی در دفتر ژنو سازمان ملل، هم به این کار واکنش نشان داده و آن را «فراتر از یک اقدام غیرانسانی» خواند.
اینکه روند به خاک سپاری بهاییان در خاوران و در محل گورهای دستهجمعی ادامه پیدا میکند یا نه احتمالا بستگی به میزان واکنش گروههای حقوق بشری، خانوادههای اعدامیان و در نهایت خود بهاییان در این باره دارد. اما در این میان یک گزاره را میتوان با اطمینان گفت و آن اینکه جمهوری اسلامی از تلاش پیگیر خود برای محو آثار این کشتار دست برنخواهد داشت و هر چند سال یکبار با «راه حلی» جدید از راه میرسد.