از حشرهخوار دو گرمی تا نهنگ ۳۰ متری با وزن ۱۳۰ تن، همه جزو گونههای جانوری هستند که زیستگاهشان طبیعت ایران است. اما برخی از این گونهها در خطر انقراض قرار گرفتهاند و زیست آنها تهدید شده است.
تنوع جغرافیایی و اقلیمی کشور ایران این امکان را فراهم کرده است که طیف منحصر به فرد و ارزشمندی از گونههای جانوری را در خود جای دهد. بر اساس آخرین بررسی و گزارشهای تحقیقی کارشناسان محیط زیست، نزدیک به هزار و ۲۰۰ گونه جانوری مهرهدار اعم از پستاندار، پرنده، خزنده و دوزیست در اکوسیستمهای خشکی و آبهای داخلی ایران زندگی میکنند. ولی بسیاری از این گونهها در آستانه انقراض قرار دارند یا تهدید به انقراض شدهاند، و یا در فهرست موجودات منقرض شده قرار گرفتهاند و با فلات ایران خداحافظی کردهاند.
در خصوص این موضوع، سؤال این است که چه عواملی در انقراض گونههای جانوری ایران دخیل هستند؟ حمیدرضا میرزاده، کارشناس محیط زیست، در خصوص عوامل تأثیرگذار در این نابودیها به ایندیپندنت فارسی میگوید: «به طور کلی زندگی در اقلیمهای خشک برای جانداران شکنندهتر است.»
وی در توضیح عوامل مؤثر بر نابودی جانوران، همچنین اضافه میکند: «تغییرات ناگهانی در فاکتورهای مهم زیستگاهی مثل تغییر در منابع آب، فرسایش خاک، تغییر کاربری زمین به این عنوان که مرتع تبدیل به زمین کشاورزی یا روستا یا شهر شده، یا برای فعالیتهای صنعتی مورد استفاده قرار گرفته، رتبه نخست را در تهدید گونههای جانوری ایران را دارد.»
به گفته این کارشناس محیط زیست، رتبه دوم تهدید گونههای حیاتوحش نیز در استفاده از آنها بهعنوان شکار و صید رخ داده است. در خصوص آبزیان میزان تهدید بسیار زیاد بوده است و پرندگان نیز به دلیل نرخ جابهجایی و مهاجرت، در معرض خطر بیشتری قرار گرفتهاند.
حمیدرضا میرزاده، در مورد پستانداران، بهخصوص علفخواران و نیز گوشتخوارانی چون گربهسانان و سگسانان نیز اضافه میکند: «هم به لحاظ تغذیهای هم از جنبه تعارض در شرایط محل زیست، مورد تهدید قرار گرفتهاند. تعارض به این معنا که در صورت حمله به منطقه روستایی یا دامها، کشته شدهاند.»
مسئله مهم دیگر در خصوص نابودی گونههای جانوری در ایران، قاچاق حیوانات است که به گفته حمیدرضا میرزاده، «نگهداری بهعنوان حیوان زینتی» نیز در همین رده قرار میگیرد.
تغییرات اقلیمی نیز از جمله مهمترین مباحث تأثیرگذار بر نابودی گونههای مختلف جانوری در فلات قدیمی ایران است. با تغییرات اقلیمی، فاکتورهای زیستگاهی نیز دچار تغییر اساسی میشود و بر نرخ زادوولد جانوران تأثیر منفی میگذارد.
اما به طور کلی دوزیستان با بیشترین نرخ تهدید مواجهند. گفته میشود که دلیل این امر نوع زندگی این جانداران است که هم در خشکی و هم در آب زندگی میکنند و بهواسطه زندگی دوگانهشان، تهدیدهای هر دو زیستگاه را تجربه میکنند.
خشک شدن تالابها و منابع آبی و نفوذ کود و سمومی که وارد آب میشود، به معنای تهدید زندگی این جانوران در آب است و تغییر کاربری زمینها و اکوسیستم و چرخه زنجیره غذایی، نیز مواردی است که زندگی این جانداران را در خشکی تهدید میکند.
اما در ایران بیشتر توجه معطوف به پستانداران بزرگجثه و برخی گونههای پرندگان است. درنای سیبری یا یوزپلنگ آسیایی بیشتر از دیگر گونهها موردتوجه افکارعمومی، کارشناسان، و مسئولان محیط زیست قرار دارند.
ولی در میان پستانداران، بیشترین آمار تهدیدها در مورد گوسفند وحشی یا کل و بز یا بز وحشی، آهو، و گورخر ایرانی است. نمونهوار، کاهش جمعیت گورخر ایرانی طی سالهای اخیر بسیار نگران کننده است.
طبق نظر حمیدرضا میرزاده، آمار و برآورد دقیقی در مورد جمعیت جانوران گوشتخوار در ایران وجود ندارد، ولی به نظر میرسد به دلیل تعارضهای زیستی، بهخصوص مواردی که مربوط به دفاع از خود و شکار است، این جانوران در معرض خطر جدی هستند و جمعیتشان در حال کم شدن است.
این کارشناس محیط زیست میگوید: «پلنگ و خرس وضع نگران کنندهای دارند و بییشتر نگرانی کارشناسان محیط زیست نیز به این برمیگردد که اطلاعات زیادی در مورشان ندارند. در مورد پرندگان مهاجر، مخصوصا گونههای آبچر و کنارآبچر، یعنی گونههایی که به تالابها و حاشیه تالابها وابستگی دارند، نیز وضعیت خوب نیست.»
فشارهای اقتصادی در سالهای اخیر نرخ شکار برخی گونهها، از جمله گونههای آبچر را در استانهای شمالی و اخیراً در استان خوزستان افزایش داده است.
از طرفی، در ایران برآورد دقیقی نیز در خصوص آمار شکار به نسبت زادوولد جانوران آبچر وجود ندارد. به دلیل کمبود اعتبارهای تحقیقاتی در حوزه محیط زیست ایران، پیشینه آماری و مطالعات مستمر چالشی بزرگ است و کار آمارگیری و تحقیق میدانی در این حوزه را با دشواریهایی مواجه کرده است.
از منظر کارشناسان محیط زیست در ایران، همیشه باید منتظر حفاظت از سوی دولت بود و این حفاظت مستمر نیست و با توجه به تنوع و گستره طبیعت ایران، اعتبار آن کفایت نمیکند.
تشسوزی جنگلها، جادهسازی، اشغال و تخریب زیستگاهها، قاچاق، تغییرات اقلیمی، و نگهداری بهعنوان حیوان خانگی (در مورد برخی گونههای خاص)، از جمله مهمترین تهدیدها است که تداوم نسل انواع گونههای جانوری در ایران با آن مواجه است. برای مثال، «سمندر لرستانی» گونهای است که به دلیل نگهداری بهعنوان حیوان خانگی، در معرض نابودی قرار گرفته است.
دامداری سنتی نیز از جمله عوامل نابودی منابع طبیعی در ایران شناخته میشود که با شهرنشینی و روستانشینی و کم شدن دامداری و زندگی عشایری در چند دهه اخیر، تا حدودی مهار شده است. از سوی دیگر، زندگی ماشینی و افزایش خودروها و جادهسازی نیز عصر دیگری از تخریب و نابودی پیش روی منابع طبیعی، گونههای جانوری، و مراتع و جنگلها را در ایران رقم زده است. تلفات گسترده یوز ایرانی و دیگرگونهها در جادهها تأییدکننده این مورد است.
بخش دیگری از در معرض خطر قرارگرفتن گونههای جانوری در ایران، به صید بیرویه آنها مربوط میشود. تازهترین نوع آن هم هشدار در مورد انقراض حتمی و قریبالوقوع کوسهها در آبهای جنوبی ایران است. بهرغم تصویب قوانین مربوط به صید و فروش کوسه در ایران، ادامه صید این گونه حیات وحش، جمعیت آنها را در معرض نابودی قرار داده است. بیشتر انواع ماهیان غضروفی در جنوب ایران، از جمله کوسه، سفرهماهی، گیتار ماهی و ارهماهی، نیز در خطر نابودی قرار دارند.
از حدود ۸۰ گونه ماهی غضروفی در خلیج فارس و دریای عمان، ۱۲ گونه در خطر انقراض شدید، ۱۷ گونه در خطر انقراض، ۱۷ گونه آسیبپذیر، و ۱۲ گونه نزدیک به تهدید هستند.
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی در سال ۲۰۱۹ کوسه گیتاری، سوس ماهی بزرگ، روپ گل پانچ در بلوچستان، سوس در هرمزگان، ابومسحا در خوزستان، و گلی در بوشهر را بهعنوان گونههای به شدت در خطر انقراض معرفی کرد.
ماهیان خاویاری نیز از جمله گونههایی هستند که به دلیل صید بیمحابا در معرض خطر شدید انقراض قرار دارند. بر اساس گزارشهای موجود، ۹۹ درصد از ذخایر ماهیان خاویاری در ایران صید شده و از بین رفتهاند. در مورد این رقم البته بحث بسیار است.
شیر ایرانی و ببر ایرانی یا ببر مازندران که از آنها تنها یک نقاشی باقی مانده است، از جمله ارزشمندترین گونههای نابود شده طبیعت ایران هستند.
حمیدرضا میرزاده، کارشناس محیط زیست، میگوید: «ایران به جهت تنوع زیستی بالا پتانسیل بسیار خوبی دارد و اگر بهدرستی مسایل طبیعی در این کشور مدیریت شود، عزم جدی برای نگهداری آن وجود داشته باشد و نگاه علمی بهجای نگاه احساسی و سیاسی به محیطزیست معطوف شود، هنوز میتوان آن را سرپا نگه داشت.»
از : ایندیپندنت فارسی
ثمانه قدرخان – خبرنگار حوزه اجتماعی و محیط زیست