سایت ملیون ایران

ملی شدن نفت و نخست وزیری زنده یاد دکتر محمد مصدق از زبان شادروان دکتر شاپور بختیار :

 
مصدق طرح ملی شدن نفت را به مجلس پیشنهاد کرد که طبق آن کشف معادن و تصفیه و استخراج همه به خود ایرانیان واگذار می شد. مصدق خطاب به اتلی، نخست وزیر وقت و عضو حزب کارگر انگلستان که صنایع سنگین را در مملکت خویش ملی کرده بود گفت: «باید در همه کارها تابع منطقی واحد بود. اگر شما میتوانید صنایعتان را ملی کنید چرا ما در ایران نباید چنین حقی داشته باشیم؟» اتلی مردی معقول، متواضع و منصف بود، اما مسئله ابعادی ترسناک داشت: بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان واقع بود و پنج هزار انگلیسی در کشور ما و در صنایع نفت مشغول به کار بودند.
 
اگر طرح ملی شدن صنعت نفت، با مخالفت سران حزب توده مواجه شد جای تعجب نیست، گر چه این طرح ظاهراً با برداشتهای جهانی آنان توافق داشت ولی توده ای ها می گفتند: شما حق ملی کردن تمامی منابع نفتی را ندارید، فقط باید قرارداد نفت جنوب را لغو کنید. ولی مردم بسیار خوب مفهوم واقعی این حرف را درک کردند و حزب توده در این ماجرا ته مانده آبرویی را که پس از واقعهٌ آذربایجان برایش مانده بود از دست داد، چون حق به جانب مصدق بود.
 
یکی از نمایندگان زیاده درباری در مجلس از مصدق سئوال کرد:
 
– اگر شما نخست وزیر هم بشوید این طرح را اجرا خواهید کرد؟
 
حسابگرانه بودن این سئوال کاملاً آشکار بود. انتخاب نخست وزیر معمولاً طی مذاکرات غیر رسمی صورت میگرفت. این بار پیشنهاد در جلسهٌ علنی مجلس و آن هم توسط شخصی سوای رئیس مجلس مطرح می شد. یعنی اینکه: موضوع را تعقیب نکنید و در عوض رئیس دولت آینده بشوید.
 
مصدق در دام نیافتاد و چنین جواب داد:
 
– فقط به شرطی نخست وزیری را می پذیرم که اول این طرح در مجلس به تصویب برسد.
 
خوب می دانست که اگر نخستوزیری را قبول کند، گروه اقلیت در مجلس بی راهنما خواهد ماند، چون طبعاً با قبول آن سمت از نمایندگی مجلس مستعفی می شد، و طرح ملی شدن نفت به این ترتیب در معرض رد شدن قرار می گرفت.
 
قانون ملی شدن صنعت نفت به اتفاق آراء در تاریخ هشت مارس ۱۹۵۱ به تصویب رسید. یک ماه پس از آن مصدق مقام نخستوزیری را پذیرفت و با اجرای مو به موی قانون ملی شدن نفت به حریفانی که به مبارزه اش طلبیده بودند پاسخ داد.
 
منبع:
کتاب یکرنگی
از: فیس بوک ایراندخت کهن
خروج از نسخه موبایل