دکتر شاهین دادخواه از مشاوران شورای عالی امنیت ملی و از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی است که از اواخر سال ۸۹ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به اتهام همکاری با دول متخاصم بازداشت می باشد.
گزارشها حاکی از وخامت وضعیت جسمانی آقای شاهین دادخواه در زندان اوین و ممانعت مسوولان زندان با انتقال وی به بیمارستان است. وی اما در واکنش به درخواست خبرنگار”کمپین صلح فعالان در تبعید” ، آرام و با حوصله پاسخگوی سوالاتی شد که تامل در آن، تصویری کلی از جنگ قدرت بین جناحهای مختلف حکومتی در ذهن نمایان می سازد.
دکتر شاهین دادخواه در گفتگو با پیام اولادعظیمی، می گوید: آقای روحانی جز با همکاری مراجع دینی و نهادهای قانونی و جامعه مدنی و مطبوعات توان برخورد با باندهای قدرت را ندارد و اگر او به سراغ آنها نرود آنها به سراغ او خواهند آمد و دراین مورد با کسی شوخی ندارند.
وی با گریزی به گذشته آقای روحانی ادامه می دهد: باندهای مافیایی پیشتر در کشته شدن پسر آقای روحانی نقش داشته اند و لذا او زخم خورده است و با احتیاط پیش میرود.
این باندها از روشهای مختلف بحران سازی برای اعمال فشار بر روحانی استفاده خواهند کرد و احتمال دارد حتی برخی از نزدیکان او را به بهانه های مختلف دستگیر کنند.
متن کامل این گفتگو که توسط “کمپین صلح فعالان در تبعید” منتشر میشود؛ به شرح زیر است:
– آقای دادخواه لطفا درباره وضعیت خودتان در زندان و به صورت کلی وضعیت بند ۳۵۰ اوین که در آن دوران حبس خودتان را می گذارانید توضیح دهید.
من در دی ماه ۸۹ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و بعد از گذراندن ۱۴ ماه انفرادی در ۲۰۹ اوین، اواخر بهمن ۹۰ به بند ۳۵۰ منتقل شدم و در این بند سرگرم مطالعه و ترجمه کتاب شدم و با توجه به اینکه کلاسهای آموزشی متفاوتی بین دوستان وجود دارد من هم به نوبه خود کلاسهای آموزشی زبان ایتالیایی، ترکی، استانبولی و روابط بین الملل در این میان تدریس میکنم . در حال ترجمه کتابی هستم ومشغول نوشتن کتابی تحت عنوان منافع ملی در ایران چگونه تعریف میشود،هستم. از نظر جسمی ناراحتی کلیه دارم و درمان آن باید خارج از زندان صورت بگیرد که متاسفانه تا این زمان موافقت نشده است. وزارت اطلاعات مصلحی وضعیتی را برای من به وجود آورده که به خاطر تهدید خانواده ام امکان ملاقات ندارم.
در مورد بند ۳۵۰ باید بگویم زندان سیاسی – امنیتی است. ۳۵۰ اوین را باید نماد آن چیزی دانست که امنیتی کردن فضای فکری – سیاسی در ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد نامیده میشود. به این معنا که بسیاری از فعالیتهای معمولی سیاسی در سالهای ریاست جمهوری خاتمی هم تهدیدی برای امنیت جمهوری اسلامی تلقی شد. حوادث پس از انتخابات ۸۸ نیز فضای امنیتی را تشدید کرده و کاهش حضور معترضان در خیابانها از سوی محافل امنیتی این گونه تفسیر شد که تهدید وارعاب و زندانی کردن جواب داده است. و لذا باید سیاست امنیتی کردن را ادامه داد. دستگیریهای ۳۵۰ چند نوع است:
۱-قربانیان مستقیم انتخابات که توسط وزارت اطلاعات سپاه و پلیس امنیت دستگیر شده اند
۲- قربانیان غیر مستقیم انتخاباتی که وزارت اطلاعات برای آنها پرونده سازی کرده است.
۳- قربانیان این تز که سرویسهای اطلاعاتی در ایران نفوذ کرده اند ومیخواهند زیر ساختهای ایران را هدف قرار دهند .
۴-فعالان سیاسی و حقوق بشری و کارگری و قومی
۵- نوکیشها ، کشیش ها ، مبلغان مذهبی و مسیحی
۶- عده قلیلی که آگاهانه اقدام به جاسوسی کرده اند.
موضوع ما در دسته دوم جای قرار میگیرد. زیرا پس از انتخابات ۸۸ شخص آقای روحانی و نزدیکان وی به نفع مردم با برخورد با اعتراضات مردمی انتقاد داشتند والبته تعداد قابل توجهی از آنها از طرفداران مهندس موسوی بودند.
– دلیل دستگیری شما چه بود؟چون اتهامی که به شما وارد شده همکاری با دول متخاصم بوده است.بر اساس چه شواهد و مدارکی چنین اتهامی را به شما وارد کردند؟
از چند سال قبل فشارها بر مرکز تحقیقات استراتژیک، از نظر مالی از طرف تیم احمدی نژاد شروع شد. به این امید که مرکز مزبور تعطیل شود .وقتی این اتفاق نیفتاد از سه سال فشارها بر کارشناسان این مرکز برای ترک آن دوچندان شد. برخی کارشناسان موثر چندین بار در مرکز مورد بازجویی قرارگرفتند و لذا هر آن احتمال دستگیری وجود داشت و این کارشناسان این احتمال را میدادند که وزارت اطلاعات دنبال دستگیری آنها و پرونده سازی برای مرکز تحقیقات استراتژیک و روحانی است. من و دکتر رحمان قهرمانپور مدیر گروه خلع سلاح و کارشناس پرونده هسته ای ایران درمرکز تحقیقات استراتژیک که به کنفرانسهای خارجی رفت وآمد داشتیم و گزارشهای راهبردی و انتقادی متعددی در مورد سیاست های هسته ای احمدی نژاد نوشته بودیم، از جمله کسانی بودیم که چند بار مورد بازجویی قرار گرفته بودیم. در عین حال که ما را غیر مستقیم تهدید کرده بودند که گزارشهای راهبردی ننویسیم و مرکز تحقیقات را ترک کنید.
– صحبت هایی مطرح است مبنی بر این که بازداشت کارشناسان و مشاوران تیم هسته ای حسن روحانی تلاشی برای پرونده سازی علیه شخص ایشان در پیش از انتخابات اخیر بوده است.این مساله تا چه اندازه صحیح است؟ گویا در همین رابطه پرونده هایی برای اشخاصی چون حسین موسویان و اشخاص دیگری در تیم هسته ای دکتر روحانی تشکیل شده بود.اگر ممکن است در این رابطه توضیح دهید.
با توجه به اقرار سخنگوی شورای نگهبان محمد علی کدخدایی در مورد رد صلاحیت آقای روحانی در شورای نگهبان در مرحله اول و با توجه به حضور شیخ محمد مصلحی در جلسه رای گیری، جای تردیدی نیست که پرونده سازی برای روحانی به قصد رد صلاحیت وی بوده است .اما ورود ناگهانی هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات معادلات اصول گرایان تندرو را بهم زد وآنها مجبور به تایید صلاحیت روحانی شدند.
سید حسن موسیویان اولین قربانی پرونده سازی برای روحانی بود . بعد از وی بنده که در شورای عالی امنیت ملی که با آقای روحانی همکاری داشته ام و رحمان قهرمانپور از همکاران نزدیک موسویان در مرکز تحقیقات استراتژیک دستگیر شد. ۲ هفته بعد از او مهرداد سرجویی مسول سایت مرکز تحقیقات استراتژیک دستگیر شد. و خانم ساغرچی مسول کتابخانه مرکز تحقیقات و باقر اسدی دیپلمات که به مرکز تحقیقات استراتژیک رفت و آمد داشت آخرین نفری بود که دستگیر شد.
شما پیش تر در یکی از نامه هایی که درون زندان نوشته بودید پیرامون مسائل پشت پرده وزارت اطلاعات و پاکسازی بسیاری از هواداران میرحسین موسوی از این وزارتخانه گفته بودید. اگر ممکن است در این باره توضیح دهید.
اطلاعات از زمان ریاست جمهوری هاشمی چند دسته بود و طرفداران آقای خامنه ای نگران آن بودند که رییس جمهور از این وزارت خانه برای پیشبرد اهداف و سیاست های خود استفاده کند و لذا حساسیت ویژه ای به آن داشتند. برخی ها حادثه میکونوس و قتلهای زنجیره ای را نتیجه اختلافات داخلی این وزارتخانه میدانند. بعد از قتلهای زنجیره ای سال ۷۸ برخی تندروهای این وزارتخانه تسویه شدند و این وزارتخانه تحت نفوذ طرفداران اصلاح طلب درآمد اما بعد از ۸۴ و سرکار آمدن احمدی نژاد دوباره روند کنار گذاشتن اصلاح طلبان از وزارت اطلاعات آغاز شد و در حوادث ۸۸ و به بهانه حمایت بیش از ۷۰ درصد بدنه وزارت اطلاعات از مهندس موسوی تسویه حساب شدیدی آغاز شد و افراد تندرو نظیر تدین، مرتضوی، رضوی در راس پرونده سازی ها در وزارت اطلاعات قرار گرفتند. در جریان رای اعتماد به وزیر اطلاعات روحانی نیز یکی از نمایندگان اطلاعاتی بنام “بیران وند “این دغدغه را مطرح کرد که اگر علوی وزیر اطلاعات شود ، جناح تندرو را تسویه خواهد کرد و این نشان داد تندروها چقدر از این بابت نگران هستند.
– پیرامون مثلث مرتضوی، رضوی و تدین، نقش این سه شخص در دستگیری فعالان سیاسی و مدنی و پرونده سازی بر علیه آنها به چه صورت بوده است؟
مرتضوی بعد از حوادث ۸۸ به دلیل حادثه کهریزک و پرونده های فساد اخلاقی و مالی بی سروصدا کنار گذاشته شد، اما تدین که دست پرورده او بود در اداره کل حقوقی به پرونده سازی امنیتی برای فعالان سیاسی و روشنفکران و ایده پردازان و کارشناسان ادامه داد. به پاداش این کار وی به معاونت ضد جاسوسی رفت تا این بار برای فعالان پرونده جاسوسی تشکیل دهد. ترور دانشمندان هسته ای وی را در وضعیت پیچیده ای قرار داد و او که تاکنون توفیقی در پیدا کردن عوامل ترور نداشته، عده کثیری از جوانانی را که وارد کنسولگری اسراییل در ترکیه شده بودند را به اتهام جاسوسی دستگیر کرده و با بزرگ نمایی پرونده انها وانمود میکند که اطلاعات داده شده توسط آنها منجر به ترور دانشمندان هسته ای شده است. در حالیکه مساله دستگیری عوامل ترور هنوز حل نشده است.
– گویا شما را در زندان برای انجام اعترافات دروغین مورد شکنجه قرار داده بودند.چه اعترافاتی میخواستند از شما؟
بعد از حوادث کهریزک و لو رفتن شکنجه های فیزیکی شکل دیگری از شکنجه که شکنجه سفید نامیده میشود در دستور کار وزارت اطلاعات قرار گرفت که منظور از آن شکنجه روحی و روانی متهم، خانواده، زن و فرزندان و نزدیکان اوست. نگهداری طولانی مدت در سلول انفرادی، تلقین های مکرر و چندین باره وجود اسناد و شواهدی در مورد جاسوس بودن روحانی، پخش اخبار دروغین در مورد اینکه خود روحانی پذیرفته که شما جاسوسی کرده اید ، تهدید خانواده به اینکه اگر متهم اعتراف نکند پرونده وی سنگین تر خواهد شد، از زندائی بخواهید که اعتراف کند پخش اخبار در سایتهای امنیتی مبنی بر اینکه فلانی اعتراف کرده است، ترساندن دانشجویان و همکاران و وادار کردن آنها به اعتراف علیه ما از جمله اقدامات مربوط به شکنجه سفید است که البته در این میان شکنجه های فیزیکی هم وجود داشت. در ۲ ماه بازجویی تمام خواسته های آنها این بود که بپذیرید مرکز تحقیقات استراتژیک پل ارتباطی آقای روحانی با خارج بوده و بگویید ما دراین جا متوجه شدیم که چنین بوده است تا شما را آزاد کنیم .
– شما پیش تر از باندهای قدرتی صحبت کرده بودید که با حسن روحانی مشکل دارند.این ها چه گروهی هستند و چه هدفی را دنبال میکنند؟
باندهای قدرت در ایران در دوره احمدی نژاد متکثر شده و شکل مافیایی به خود گرفته است.عمده ترین مشکل روحانی باند موسوم به عماریون ست که همزمان با آقای هاشمی و روحانی مشکل دارد و صراحتا و مکرر آنها را پیاده نظام دشمن و عامل اصلی کاهش اعتبار ولایت فقیه میدانند. این باند نه تنها اطلاعات سپاه را بطور کامل در اختیار دارد بلکه حفاظت وزارت اطلاعات و قوه قضائیه و نیروی انتظامی را هم در اختیار گرفته است.مصلحی و رضوی به خاطر خوش خدمتی به این باند ابقا شدند و همین باند بود که آقای خامنه ای را وادار کرد درمقابل احمدی نژاد مانع برکناری مصلحی شود. برکناری مصلحی پروژه های آنها را در آن مقطع لو میداد. هدف این باند تبدیل شدن به چیزی مثل مافیای کرملین در مسکو است و حتی باعث نگرانی رهبری نیز شده است. احمدی نژاد نیز باندهای مالی – سیاسی مختلفی به شکل خوشه ای تشکیل داده که در راس آنها افرادی چون مشایی – بقایی و پوستین دوز ، رحیمی – بابک زنجانی و … قرار دارند .باند عماریون برخورد با این باند را از دو هفته پیش کلید زده است.
– در شرایطی که حسن روحانی به ریاست جمهوری رسیده است فکر می کنید چه برخوردی را در قبال این باندها خواهد داشت و هم چنین این گروه چه سنگ اندازی هایی در راه دولت روحانی میتوانند داشته باشند؟
آقای روحانی جز با همکاری مراجع دینی و نهادهای قانونی و جامعه مدنی و مطبوعات توان برخورد با این باندها را ندارد و اگر او به سراغ آنها نرود آنها به سراغ او خواهند آمد و دراین مورد با کسی شوخی ندارند. باندهای مافیایی پیشتر در کشته شدن پسر آقای روحانی نقش داشته اند و لذا او زخم خورده است و با احتیاط پیش میرود . این باندها از روشهای مختلف بحران سازی برای اعمال فشار بر روحانی استفاده خواهند کرد و احتمال دارد حتی برخی از نزدیکان او را به بهانه های مختلف دستگیر کنند.
– آیا تاکنون آقای روحانی اقدامی در جهت کمک به آزادی شما انجام داده اند؟
آقای روحانی در صدد نیست که بخاطر پرونده مجموعه همکاران خود با قوه قضاییه و رهبری تقابل کرده و مجبور به دادن امتیاز در جای دیگری شود و لذا میکوشد مساله را در پشت پرده از طریق لابی های سیاسی حل و فصل کند که تاکنون جواب نداده است. وزیر جدید اطلاعات قول داده است پرونده سازی ها را مورد بازبینی قراردهد و احتمالا این امر شامل پرونده های ما نیز خوهد شد. به هر حال آقای روحانی خود دراین پرونده ها ذینفع است و باید بداند پشت پرده این پرونده سازی ها دقیقا چه افرادی و چه گروه ها و با چه انگیزه ای قرار دارند.
– با توجه به سابقه امنیتی آقای روحانی درباره آینده وزارت اطلاعات پیش بینی شما چیست؟
وزارت اطلاعات تحویل داده شده توسط احمدی نژاد مشکلات فراوان دارد. که در راس آنها دستگیری های گسترده و پرونده سازی ها قرار دارد که وقت و توان زیادی را از وزیر اطلاعات در دوره جدید خواهد گرفت. آنچه آقای روحانی گفته بازگرداندن وزارت به چهارچوب وظایف ذاتی و قانونی خود است که به معنای پایان دادن به پرونده سازی ها و امنیتی کردن فضا است.
– سرنوشت مذاکرات هسته ای را با روی کار آمدن دولت جدید چگونه می بینید؟آیا میتوان به حل شدن و به نتیجه رسیدن مذاکرات امید داشت؟
سرنوشت مذاکرات هسته ای فقط در دست دولت روحانی نیست . بلکه نیازمند به انعطاف از سوی هر دو طرف است.اصلی ترین مشکل تندروهایی است که در دو طرف تمایلی به حل مساله از طریق دیپلماتیک ندارند. آقای روحانی به پشتوانه مردم توانست مانع پیروزی این جنگ طلبان در انتخابات ریاست جمهوری شود. اکنون طرفهای آمریکایی و اروپایی مخصوصا آمریکایی است که باید تندروها را مهار کرده و شانس پیروزی مذاکرات را افزایش دهند .
– دولت روحانی در عمل به وعده های خود تا چه حد میتواند موفق باشد و آیا این امکان وجود دارد که به سرنوشت دولت خاتمی دچار شود؟ تفاوت ها و شباهت های کاراکتری و شخصیتی آقای روحانی با خاتمی در چیست؟تا چه حد میتوان به موفقیت این دولت با توجه به کاراکتر آقای روحانی امیدوار بود؟
همگان اذعان دارند که آقای روحانی پیچیده تر و سیاست مدارتر از آقای خاتمی است. آقای خاتمی بیشتر ارزش محور بود و تفکر استراتژیک نداشت. برخلاف خاتمی ، روحانی هم علاقمند به سیاست و قدرت است و هم رویکرد استراتژیک به سیاست دارد. به تعبیر دانشمندان علم سیاست روحانی بیشتر از خاتمی دولتمرد است.خاتمی بیشتر یک جنتلمن سیاسی است تا دولتمرد. نفوذ خاتمی در عرصه جامعه مدنی بیشتر از روحانی است و حتی بیشتر از آقای هاشمی اما مهارتهای سیاسی و دیپلماتیک روحانی و تسلط وی به نحوه عملکرد سیستم های اطلاعاتی – امنیتی و سیاسی بیشتر از آقای خاتمی و حتی اقای هاشمی است.
روحانی را با ادبیات غربی میتوان یک محافظه کار مدرن دانست. در حالی که آقای هاشمی یک محافظه کار سنت گرا است و آقای خاتمی یک رهبر جامعه مدنی که از اتفاق رهبر سیاسی شده است. در شرایط فعلی هم جامعه مدنی طرفدار روحانی ، خاتمی و هاشمی قوی تر شده وهم مخالفان تغییر ، تجربه و مهارت بیشتری کسب کرده اند و لذا شکل رقابت قدری پیچیده تر و پنهانی تر از دوره آقای خاتمی خواهد بود. در چنین رقابتی دیگر مطبوعات و خیابان ها نقش اصلی را در رقابت سیاسی نخواهند داشت بلکه عوامل سیاسی – اطلاعاتی و امنیت وارد عمل خواهند شد کما اینکه نمونه آن را در رای اعتماد به وزرا در مجلس و نمایندگان که به دستور مقامات مافوق به دو وزیر رای ندادند دیدیم. وزیر ورزش هم قربانی رقابتهای مافیایی در ورزش شد و رای نیاورد. رقابت به قدری شدید بود که لابی علی لاریجانی هم جواب نداد. با این حال روحانی از مجلس تشکر کرد و ضمن تشکر افرادی همفکر با وزارای قبلی را به عنوان سرپرست معرفی کرد و محترمانه نشان داد که با تهدید مجلس از مواضع خود عقب نخواهد نشست . این شکل اصلی رقابت میان روحانی و تندروهای اصولگرا در آینده خواهد بود. بالاخره اینکه همراهی استراتژیک آقای خاتمی و هاشمی با آقای روحانی در موفقیت جریان تغییر نقش عمده دارد. طرح مطالبات رادیکال از سوی اصلاح طلبان قدرت مانور جناح رادیکال را در میان اصول گرایان تقویت خواهد کرد.
دکتر شاهین دادخواه متولد ۱۳۵۰، زندانی سیاسی بند زندان اوین، مشاور سابق در شورای عالی امنیت ملی و جزو اعضا مذاکره کننده هسته ای تیم حسن روحانی که سابقه شرکت در مذاکرات ایران امریکا در افغانستان، شرکت در مذاکرات سه جانبه ایران عراق امریکا در سال ۸۸ به سرپرستی کاظم قمی سفیر ایران در عراق، و همکاری با مرکز مطالعات استراتژیک را در کارنامه دارد.
دکتر شاهین دادخواه دی ماه سال ۸۹ به اتهام همکاری با دول متخاصم توسط وزارت اطلاعات دستگیر و بعد از گذراندن ۱۴ ماه انفرادی در ۲۰۹ اوین اواخر بهمن ۹۰ به بند ۳۵۰ منتقل شد. اتهامی که طی نامه های مختلف توسط وی قویا تکذیب و تنها در راستای جنگ جناح های قدرت در جمهوری اسلامی ایران خوانده شد.
وی که به زبانهای ایتالیایی، اسپانیایی، انگلیسی، ترکی، استانبولی، عربی، عبری و کردی تسلط دارد؛ در زمان حضور در بند ۳۵۰ اوین به تدریس زبان ایتالیایی، ترکی، استانبولی و روابط بین الملل برای سایر زندانیان مشغول بوده است.