با اعلام نتایج سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری در ایران مشخص شد که آرای باطله مقام دوم انتخابات را به خود اختصاص داده است. رکورد بیشترین آرای باطله در کنار کمترین میزان مشارکت، اهمیت بیشتری نیز پیدا میکند.
***
در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، نزدیک به ۲۹ میلیون نفر از بیش از ۵۹ میلیون واجد شرایط رای دادن، شرکت کردند و با ثبت رکورد ۴۸.۸ درصد، کمترین آمار مشارکت در تمام دورههای انتخابات ریاستجمهوری در ایران شکل گرفت.
اما این تنها رکورد انتخابات نیست. میزان بالای آرای باطله، بیش از سه میلیون و ۷۰۰هزار رای، بحثبرانگیز شده است. با این حال کسر تعداد تعرفههای مصرف شده از مجموع آرای چهار نامزد نشان میدهد، حدود ۵۰۰ هزار رای نه در آرای باطله ثبت شده است؛ نه در آرای کاندیداها. با محاسبه این رایها، آرای باطله به حدود ۱۴ درصد میرسد؛ اما با حذف آن، حدود ۱۲ و نه دهم درصد.
حدود نیم میلیون رای کجا رفت؟
اختلاف رقم ۴۴۰ هزار رای از سوی برخی روزنامهنگاران و مشاور وزیر کشور اینگونه تفسیر شده است که این آمار مربوط به تعرفههایی است که رایدهنده گرفته؛ اما یا آن را به صندوق نینداخته یا اشتباهی به صندوق دیگری (مثلا انتخابات شوراها) ریخته است. قانون انتخابات ریاستجمهوری نیز در اینباره ابهامهایی دارد. در قانون انتخابات مواد ۲۵ و ۲۶ به آرایی اختصاص دارد که باطله یا غیرقابل شمارش هستند.
در ماده ۲۵، آرایی «باطل» محسوب میشوند که غیرقابل خواندن باشند، از طریق خریدوفروش به دست آمده باشند، دارای نام رایدهنده، یا امضا یا اثر انگشت وی باشند، حاوی اسامی غیر از نامزدهای تایید شده باشند و یا سفید به صندوق ریخته شده باشند. این آرا در محاسبات منظور شده و شمرده میشوند.
اما در ماده ۲۶ آرایی وجود دارند که اساسا در آمار نمیآیند و جزء آراء ماخوذه محسوب نشده و غیرقابل شمارش خوانده میشوند؛ از جمله آرای صندوق فاقد لاک و مهر انتخاباتی، آراء زائد بر تعداد تعرفه، آراء کسانی که به سن قانونی رای دادن نرسیده باشند، آرایی که با شناسنامه افراد فوت شده یا غیر ایرانی داده شده باشند، آرایی که با تقلب و تزویر به دست آمده باشند.
طبق تبصره اول و دوم این آرا باید از میزان برگههای رای مصرف شده کم میشدند و بنابراین باید این ۵۰۰ هزار رای که در درصد مشارکت لحاظ شدهاند و یا به تعبیر برخی رسانهها گم شدهاند، طبق همین قانون اساسا نباید در هیچ آماری منظور میشدند. در صورت کسر این آمار مشارکت حدود یک درصد کاهش خواهد یافت.
نقش آرای باطله؛ از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰
حتی با کسر این آمار حدودا نیم میلیونی، میزان آرای باطله انتخابات سیزدهم حدود ۱۳درصد و بالاترین رقم در تمام ۱۳ انتخابات ریاستجمهوری است. این عدد از آرای هر سه نامزد رقیب ابراهیم رئیسی بیشتر است و باعث شده برخی به کنایه، آرای رئیسی را رقیب رایهای باطله بدانند. چرا که بعد از آرای ۶۵ درصدی رئیسی، به ترتیب آرای باطله با بیش از ۱۴ درصد (یا بدون محاسبه ۴۴۰ هزار رای، ۱۲ و نه درهم درصد)، «محسن رضایی» ۱۲ درصد، «عبدالناصر همتی» ۸ درصد و «امیرحسین قاضیزاده هاشمی» ۳ درصد آرا را به خود اختصاص دادند.
بررسی آمارهای انتخابات گذشته نشان میدهد، در هیچ دورهای این حجم از آرای باطله وجود نداشته است. این رقم در انتخابات گذشته حدود ۳ درصد و در انتخابات سال ۹۲ حدود ۳ و چهار دهم درصد بوده است.
در سال ۱۳۸۸ این رقم بیش از یک درصد اعلام شده که آرای باطله در آن سال نیز بحثهای زیادی را از زاویههای دیگر دامن زد. آرای «مهدی کروبی» بیش از ۳۳۳ هزار اعلام شد که به مراتب کمتر از آرای باطله بود. همان زمان مهدی کروبی این آرا را دستکاری شده دانست که برای انتقام از انتقادات او به رهبر جمهوری اسلامی «ساخته» شده است.
همچنین تا زمان اعلام نتایج شمارش بیش از ۳۰ میلیون رای از مجموع کل آرای ریخته شده به صندوقها، حتی یک رای هم باطله اعلام نشده بود.
در انتخابات پیش از آن نیز این رقم ۴ و دو دهم درصد بوده است. در سال ۱۳۸۰ این رقم ۲ و ۲۵ صدم درصد و در سال ۱۳۷۶ کمتر از یک و ۸۵ صدم درصد بوده است.
در سال ۱۳۷۲ این رقم یک و ۸ دهم درصد و در سال ۱۳۶۸ حدود ۲و ۱۵ صدم درصد بوده است. در سال ۱۳۶۴ این رقم ۳ و ۲ دهم درصد و در سال ۱۳۶۰ این رقم ۲ و ۱۲ صدم درصد اعلام شده است. در انتخابات ریاستجمهوری دور دوم که آن هم در سال ۱۳۶۰ بعد از حذف «بنیصدر» برگزار شده نیز این رقم ۱ و ۸ صدم (۱.۰۸) درصد اعلام شده است. در اولین دوره نیز این رقم ۱ و ۵ صدم درصد (۱.۰۵) بوده است. هر چند که بنیصدر آمار مطرح شده درباره میزان مشارکت پس از عزل خود را قبول ندارد و معتقد است که آمار بسیار بیشتر از میزان واقعی اعلام شده است.
به این ترتیب حتی اگر آمارهای رسمی وزارت کشور بررسی شود تا قبل از این دوره، بالاترین درصد آرای باطله با حدود ۴ درصد مربوط به دوره نهم بوده که نزدیک به یک سوم آرای باطله اخیر است. در آن انتخابات یعنی در سال ۱۳۸۴ نیز یکی از بیشترین مباحث مربوط به تحریم و قهر با صندوق رای مطرح بود.
آرای تمام شکستخوردگان، کمتر از آرای باطله
در هیچ دورهای قبل از انتخابات سیزدهم سابقه نداشته آرای «همه» نفرات شکست خورده، کمتر از آرای باطله باشد. به خصوص از سال ۱۳۷۲ یک دو قطبی در انتخابات به وجود آمده و قطب دوم انتخابات همواره رای دوم را کسب کرده است. در انتخابات ۱۳۸۰، آرای ۷ کاندیدا، از ۱۰ کاندیدای انتخابات از آرای باطله کمتر بود، اما دو نامزد بعد از فرد پیروز یعنی «احمد توکلی» و «علی شمخانی» آرایی بیشتر از باطلهها داشتند.
آنچه این اعداد و درصدها را مهم میکند، معنای رایهای باطله است؛ در ایران میان مردم و فعالان سیاسی، رای باطله عمدتا مربوط به آرای سفید و آرایی است که حاوی فحش و ناسزا و یا درج نامهای دیگری غیر از نامزدهای رسمی است که برای تمسخر یا اعتراض نوشته میشود. رویهای که پس از انقلاب ۱۳۵۷ سابقه داشته و برخی از رایدهندگان نام خوانندگان یا شاه یا برخی از افرادی را که در محل خود به صفتی خاص مشهور بودند، مینوشتند.
در انتخابات اخیر برخی روزنامهنگاران بر اساس «مشاهدات میدانی» خود به شوخی و جدی گفتهاند نام «عباس بوعذار» در بیشتر آرای باطله ثبت شده است و برخی نیز به طنز گفتهاند که وی بعد از ابراهیم رئیسی نفر دوم شده است. عباس بوعذار نام یک بازیکن جنوبی فوتبال ایران است که چند سال پیش در مصاحبه مطبوعاتی «علی دایی» مطرح شد و آز آن پس تبدیل به سوژه طنز کاربران شد.
دهنکجی چهارمیلیونی به فتوای خامنهای
در روزهای منتهی به انتخابات ۱۴۰۰ و با اوجگیری مباحث مربوط به تحریم و دادن رای سفید، نشریه خط «حزبالله» فتوایی از رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد که درباره رای سفید گفته بود «اگر رای سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.» این حکم شرعی رهبر جمهوری اسلامی، بلافاصله بعد از اعلام درصد بالای آرای باطله مورد اشاره بسیاری از فعالان فضای مجازی قرار گرفت؛ چرا که بیش از ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار رای باطله (و شمارش نشده) نشان از بیتوجهی به نظر آیتالله «خامنهای» و اعلام اعتراض به انتخابات بود.
اگرچه برخی رسانههای نزدیک به حکومت آرای بیسابقه باطله و سفید را «یک نشانه مثبت» تلقی کردند که مردم « به نشانه حمایت از نظام جمهوری اسلامی به جای قهر و تحریم انتخابات، برگه سفید را به صندوق انداختهاند» و یا حتی نشاندهنده آن دانستند که مردم منتظرند تا رییسجمهور منتخب ابراهیم رئیسی «رفته رفته از مشکلات مردم بکاهد»؛ اما در همه ادوار گذشته ردپای اقشار خاص و گروههای متفاوت در رایهای سفید و باطله دیده میشود.
برخی به آرای اجباری سربازان و یا کسانی اشاره میکنند که نیازمند مهر انتخابات در شناسنامه خود هستند و برخی هم در دوره اخیر آن را به افرادی منتسب میکنند که با انگیزههای محلی در انتخابات شورای شهر یا روستا شرکت کردند ولی «انگیزه ملی و سیاسی» برای انتخابات ریاستجمهوری نداشتند. ضمن آنکه گمانهزنیهایی مطرح است که بخشی از آرای سفید را متعلق به اصولگرایانی میداند که نامزد مورد نظرشان (از جمله سعید جلیلی) با فشار به نفع ابراهیم رئیسی حذف شده است.
فارغ از انگیزهها و دلایل این نوع رای دادن، آرای باطله و سفید تا مدتها دستمایه طنز و کنایههای سیاسی خواهد بود. در ادوار گذشته نیز موضوع این رایها البته با شدتی کمتر، مورد توجه بوده است؛ از جمله بعد از انتخابات سال ۱۳۹۲ «منصور حقیقتپور»، نایبرییس وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس، از نامزدهایی با «پرچم اصولگرایی» انتقاد کرده بود که میدانستند هیچ رایی ندارند؛ اما با عنوان این جریان تا آخر ایستادند و معادل آرای باطله رای آوردند.