امیر سلطانزاده روزنامه نگار ایندیپندنت فارسی
این نخستینبار نیست که روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی را با کمترین امکانات و نازلترین سطح امنیت به سفرهای کاری میفرستند
تصویر اتوبوس واژگون شده خبرنگاران در مسیر بازگشت به تهران – عکس از ایرنا
درگذشت دو تن از خبرنگارانی که از آذربایجان غربی در حال بازگشت به تهران بودند، موجی از اندوه و تأثر را در میان مردم و جامعه خبرنگاران برانگیخت. خبرنگاران داخل این اتوبوس که در حوزه محیطزیست فعال بودند، به این سفر رفته بودند تا از احیای دریاچه ارومیه گزارش تهیه کنند. اما در مسیر بازگشت و در نزدیکی نقده، اتوبوس واژگون شد و بر اثر این حادثه چند نفر جان خود را از دست دادند.
موضوع زمانی دردناکتر میشود که مشخص شده راننده اتوبوس از همان ابتدا نسبت به نقص فنی اتوبوس اطلاع داشته و آن را نیز اعلام کرده است. با این حال، مسئولانی که این سفر را تدارک دیده بودند، اتوبوس را تغییر ندادند.
در میان توییتهای خبرنگارانی که به این سفر رفتند تا از وضعیت احیای دریاچه ارومیه گزارش تهیه کنند، انتقاداتی در مورد نحوه عملکرد سپاه و فعالیتهای عمرانی آن در اطراف دریاچه ارومیه به چشم میخورد. برخی از آنها عامل نرسیدن آب کافی به دریاچه ارومیه و از دست رفتن محیطزیست را ناشی از پروژههای سپاه در استانهای آذربایجان غربی و شرقی میدانستند. اگرچه به دلیل فشار شدید و خفقان، روزنامهنگاران داخل ایران ناچار هستند محتاطانه سخن بگویند، با این حال برخی از آنها صراحتاً ساخت سدهای متعدد و پل میان گذر بر روی این دریاچه را که مجری آن سپاه پاسداران بوده و با هزینهای گزاف ساخته شده است، را مورد انتقاد قرار داده بودند.
این نخستینبار نیست که روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی را با کمترین امکانات و نازلترین سطح امنیت به سفرهای کاری میفرستند. سفرهایی که با وعدههای بسیار شروع میشود و به قیمت جان آنها تمام میشود.
در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۸۴ ، یک فروند هواپیمای نظامی سی – ۱۳۰ در نزدیکی فرودگاه مهرآباد تهران سقوط کرد. در آن حادثه نیز شماری (بنا بر برخی گزارشها ۴۰ نفر) از خبرنگاران، عکاسان، تصویربرداران حضور داشتند که جان خود را از دست دادند. قرار بود خبرنگاران با این هواپیما به بندرعباس بروند تا یک رزمایش نظامی را پوشش خبری بدهند. در آن حادثه نیز خلبان پس از بلند شدن از فرودگاه مهرآباد، به دلیل نقص فنی چندین بار از فرودگاه امام خمینی درخواست فرود اضطراری میکند که با موافقت مواجه نمیشود، از این رو ناچار میشود تا به سمت مهرآباد باز گردد. اما پیش از آنکه به فرودگاه برسد بر اثر آتشسوزی سقوط کرده و با ساختمانی در محله مهرآباد برخورد میکند. شاید اگر با درخواست ابتدایی خلبان برای نشست اضطراری در فرودگاه امام موافقت میشد، این حادثه رخ نمیداد. همانطور که شاید اگر هشدار راننده اتوبوس مبنیبر نقص فنی جدی گرفته میشود، حادثه دیروز رخ نمیداد. گفته میشود حتی بلافاصله پس از بلند شدن، هواپیما از برج مراقبت مهرآباد نیز درخواست بازگشت فوری میکند که به دلیل سنگین بودن ترافیک در فرودگاه، با بازگشت آن موافقت نمیشود.
عباس افشار پدر یکی از خبرنگارانی که فرزندش را در این حادثه از دست داده، در مصاحبه با ایسنا درباره این حادثه گفته است: «میخواهم بدانم آن کسی که از نقص فنی هواپیما اطلاع داشت چرا اجازه پرواز را صادر کرد … طبق چک لیستی که من از آن خبر دارم این هواپیما از دو ماه قبل از سقوط بیش از ۱۰۰ مورد نقص فنی یا فرود اضطراری داشته است حالا سؤال این است که چرا به چنین هواپیمایی اجازه پرواز دادند؟ من اشتباه کردم آن موقع باید از مسئولی که بدون توجه به ایمنی پرواز اجازه مأموریت به خبرنگاران را هم داده بود، شکایت میکردم که این کار را انجام ندادم.»
اما شاید مشهورترین ماجرایی که برای خبرنگاران، روزنامهنگاران و روشنفکران صورت گرفته، ماجرای «اتوبوس ارمنستان» باشد. این موضوع که پس از قتلهای زنجیرهای افشا شد، عملیاتی بود که قرار بوده در ۱۶ مرداد ۱۳۷۵ انجام شود که البته به موفقیت نمیرسد. قرار بوده در این حادثه ساختگی، شماری از روزنامهنگاران و روشنفکران یک جا کشته شوند.
پس از آنکه برنامه سفر چهره های مشهور فرهنگی و روزنامه نگاران به ارمنستان انجام می شود، در روزها و ساعتهای پایانی شماری از آنها به دلایل گوناگون از سفر انصراف می دهند. بعدها مشخص می شود که برای برخی نیز از سوی مقامهای دولتی به شکل صوری مشکل ایجاد میشود تا نتوانند به این سفر بروند. با این حال ۲۱ نفر دیگر در این اتوبوس حضور داشتند و راهی سفر می شوند.
منصور کوشان که سردبیر چندین نشریه مختلف بوده، در این رابطه گفته است در گردنه حیران، مسافران ناگهان متوجه میشوند که اتوبوس بر سر یکی از پیچها توقف کرده و راننده نیست. به دلیل رفتارهای مشکوک راننده دو نفر او را زیر نظر میگیرند و سفر ادامه می یابد. اندکی پس از حرکت، راننده از اتوبوس پایین میپرد. به این امید که اتوبوس به ته دره برود. اما در این زمان، مسعود توفان (نویسنده و شاعر) فرمان را در دست میگیرد و شهریار مندنیپور(سردبیر هفته نام عصر پنجشنبه) ترمز دستی را میکشد. اتوبوس متوقف و مسافران پیاده میشوند.
تا مدتها مسئول این اقدام مشخص نبوده است. اما پس از افشای پروژه قتلهای زنجیرهای، آشکار میشود که این سفر نیز در راستای قتلهای زنجیرهای و حذف تعدادی از روشنفکران، روزنامهنگاران و افراد مؤثر جامعه صورت گرفته است.
از: ایندیپندنت