زیتون ـ مهسا محمدی: از مرداد ماه سال ۱۳۶۸ که علی خامنه ای اولین تنفیذ حکم ریاست جمهوری در دوران رهبری خود را اجرا کرد تا به امروز، تفاوتهای قابل ذکری هم در جایگاه او به عنوان رهبر هم در موقعیت رییسجمهورانی که او حکمشان را نافذ کرده به وجود آمده است.
روز گذشته در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری ابراهیم رییسی، او پس از دریافت حکم از اینکه به دلیل شیوع ویروس کرونا نمیتواند دست آیتالله خامنهای را ببوسد ابراز تاسف کرد؛ سخنانی که علی مطهری، نائبرئیس سابق مجلس، در توییتی آن را دارای «شائبه تملق و چاپلوسی» دانست.
این در حالی بود که در مراسم تنفیذ اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸، رهبر تازه بر تخت نشسته نه اعتماد به نفس و نه حتی این جایگاه بلامنازع امروز را در مقام رهبر جمهوری اسلامی داشت که بنشیند و دیگران در حضور وی ارزوی دستبوسی کنند. هاشمی رفسنجانی در سخنانش خیلی دیر به ابراز علاقه و ارادت به رهبر نورسیده رسیده بود. در نهایت هم هاشمی بعد از تجلیل از احمد خمینی و روحالله خمینی تلاش کرد پروژه به رهبری رساندن خامنهای را تکمیل کند و گویی که آن مراسمی برای تنفیذ حکم رهبری باشد تلاش کرد بار دیگر به عنوانی منبعی «مشروعیتبخش» حکم رهبری او را نافذ و مستحکم کند. غافل از این که در سالهای بعد از این حتی برای شرکت در این مراسم فراخوانده نمیشود.
در مراسم روز گذشته اما رییسی بعد از ابراز خاکساری و ارادت به رهبر جمهوری اسلامی، آن مسیری را ادامه داد که خود آیتالله خامنهای طی سالیان اخیر در پیش گرفته و این روزها به اوج رسانید؛ یعنی سرزنش حسن روحانی.
در حالی که تلویزیون جمهوری اسلامی نمای بستهای از چهرههای رییسجمهوری پیشین و معاون او اسحاق جهانگیری نشان میداد، رییسی آنان را زیر ضرب گرفت و دولت حسن روحانی را در موضوع تورم و بالا رفتن نقدینگی سرزنش کرد و گفت که «تورم بیش از ۴۴ درصد است و نقدینگی ۶۸۰ درصد رشد کرده است.» رییسی از «آسیب دیدن اعتماد عمومی» به دولت گفت و تاکید کرد که برای جلب این اعتماد عمومی «یک برنامه تحولی آنی و کوتاه مدت» که آماده کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی هم در مقابل رئیسی را «عالم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی» خواند و از مطرح شدن تحریم انتخابات این دوره انتقاد کرده و میزان مشارکت را «خوب» خواند. رهبر جمهوری اسلامی به تاکید خواهان تشکیل بدون فوت وقت دولت جدید شد.
در حکم تنفیذ رئیسی که، به جز تفاوت در جزئیاتی ظریف، متنی کمابیش مشابه همه روسای جمهور پیشین دارد او باز از رئیسی به عنوان «شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت» یاد کرد و در پایان تاکید کرد که «یادآوری میکنم که رأی ملّت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد».
پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ تاکنون ۱۳ انتخابات ریاست جمهوری در کشور برگزار شده است. ابوالحسن بنیصدر، محمدعلی رجایی، علی خامنهای حکم خود را از رهبر پیشین جمهوری اسلامی دریافت کردند و حکم ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی هم در زمان آیتالله خامنهای صادر شد.
روحانی و دوری از صراط مستقیم
تنفیذ حکم دوم ریاست جمهوری حسن روحانی، رییسجمهوری که امروز زیر حملات نقد و طعنه بدرقه شد، هم چندان دوستانه برگزار نشد. حکم تنفیذ او در سال ۹۶ اولین حکم تنفیذ بعد از سال ۱۳۶۸ بود که شامل «تبریک» انتخاب رئیس جمهور جدید نمیشد و بابت تجلیل از شخصیت او هم در حکم جاری شده چیزی بیشتر از «دانشمند محترم» نیامد و باقی حکم صرف تاکید موکداتی مانند اقتصاد مقاومتی به رییسجمهوری شد. رهبر جمهوری اسلامی در آن حکم به شیوه مالوف تاکید کرد که «یادآوری نمایم که رأی ملّت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهّد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است». اما نگفت که این «مشی همیشگی» روحانی بوده است.
حسن روحانی هم در آن مراسم نه تلاش بر دستبوسی کرد و نه بر نقاط اختلاف با رهبر پای فشرد و یک سخنرانی کلیگویانه و «اعتدالی» داشت.
تنفیذ دوره اول حسن روحانی لااقل تبریک ریاست جمهوری از سوی رهبر را در خود داشت. در ضمن در حکم تنفیذ خامنهای او را «شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی» خواند و تاکید کرد که « آن رأی و این تنفیذ تا هنگامی است که ایشان به تعهد در پیمودن صراط مستقیمی که تاکنون در پیش داشتهاند یعنی راه آرمانهای نظام اسلامی و دفاع از حقوق ملت و ایستادگی در برابر زورگویان و مستکبران پایبند باشند» چنانچه پیداست برخلاف سال ۹۶ که رهبر جمهوری اسلامی معتقد نبود حسن روحانی پیش از این در «صراط مستقیم» بوده، در سال ۹۲ او را به راه «آرمانهای نظام اسلامی» نزدیکتر میدید.
حسن روحانی هم در نطق طولانیاش از رهبر و «رئیسجمهور محترم سابق»، تقدیر و تشکر کرد و اظهار امیدواری که «استحقاق اعتماد» مردم را داشته باشد و دچار کبر و غرور خودرایی نشود. او در بخشی از سخنانش گفت که :«مردم در این انتخابات، شگفتی آفریدند. بعد از این، نوبت تکلیف ما مسئولان است که پیام این تحول و تغییر را بپذیریم و در همه سطوح نظام متعهد به احترام به آن باشیم. حقوق و تکالیف میان مردم و حکومت، در همین جا، معنا پیدا میکند.»
از دست بوسی تا شانه بوسی
مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد در سال ۸۸ هم در ادامه آنچه بعد از آن انتخابات روی داد بیحاشیه نبود. در آن مراسم شاید برای اولین بار بعد از انقلاب علی اکبر هاشمی رفسنجانی در یک مراسم تنفیذ حضور نداشت. محمد خاتمی هم غایب دیگر آن روز بود. در حالی که به طور سنتی حکم تنفیذ هر رییسجمهور توسط رییسجمهور پیشین خوانده میشود.
خامنهای بعد از آن انتخابات پر اما و اگر در متن حکم احمدینژاد رای به او را «قاطع و بی سابقه» خواند و گفت که «دلیل حمایت گسترده مردم، ویژگی های کارنامه چهارساله دولت» بوده است. احمدینژاد را «این مرد شجاع و سخت کوش و هوشمند» نامید و گفت که ویژگیهای شاخصش «اسکتبار ستیزی و ایستادگی شجاعانه در برابر سلطه طلبان بین المللی» و «مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگری» است.
محمود احمدی نژاد هم در این مراسم سخنانی ایراد کرد و اعتراضات بعد از انتخابات سال ۸۸ را به گردن «برخی کشورهای خارجی» انداخت که «در جریان انتخابات و پس از آن در امور ایران دخالت کردند» و گفت که انگیزه این دولت ها از مداخله در امور ایران، جلوگیری از مطرح شدن «الگوی جدید مردم سالاری الهی» در سطح جهان بوده است.
با وجود این احمدینژاد از دست بوسی سال ۸۴ عبور کرده بود و در سال ۸۸ به بوسیدن شانه رهبر اکتفا کرد.
در سال ۸۴، احمدینژاد، رییسجمهور تازه از راه رسیده که به وضوح محبوب رهبر بود، در حکم تنفیذ مورد تفقد قرار گرفت و خامنهای او را «شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون» خواند. خامنهای در مراسم تنفیذ آن دور از انتخابات را «پدیدهای شگفت انگیز» دانست و با جمع زدن کل آرا در انتخابات دو مرحلهای شده، گفت که حضور حداکثری مردم در عرصه انتخاب به ۶۰ میلیون رأی رسید.
در آن مراسم که هنوز خاتمی از دایره خودیها بیرون رانده نشده بود، متن حکم تنفیذ ریاست جمهوری احمدی نژاد را قرائت کرد و پس از آن احمدی نژاد در سخنرانی خود خدمتگذاری و رفع محرومیت را به جامعه ایران وعده داد. احمدینژاد چارچوب اصلی برنامه دولت خود را بر چهار اصل متکی کرد:« عدالت گستری، مهرورزی با بندگان خدا و خدمتگذاری به مردم و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی کشور» اعلام کرد. این سخنان رییسجمهوری وقت تشویق و احسنت رهبر را در پی داشت.
«مردمسالار دینی»
«شخصیتی انقلابی و فرزانه و منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا را که اینک چهار سال تجربهی مدیریت کلان بر مزایای ایشان افزوده است» مدح رهبر جمهوری اسلامی از محمد خاتمی در حکم تنفیذش در سال ۱۳۸۰ بود. او رایهای خاتمی را نشانه « پایبندی مردم به دین و اخلاق و ارزشهای معنوی و دلبستگی به روحانیت و سیادت» دانست. و در عین حال به دولت درباره تنبلی و سستی احتمالی تذکر داد و گفت که «حرم در پیش است و حرامی در پس! اگر حرکت کنید، به اهداف والا خواهید رسید؛ اما اگر خدای نکرده سستی و تنبلی و کُندی و بدعملی کنیم، مورد تهاجم دشمن قرار خواهیم گرفت؛ حدّ وسط ندارد».
خاتمی هم در آن دوره «پرسشگری، انتقاد، نظارت و مطالبه حقوق خود را براساس استقلال و آزادیی» به عنوان دو پایه نظام اسلامیی، حق مردم دانست و تصریح کرد: از آنجا که رئیس جمهور، رأی خود را مستقیما از مردم میگیرد، مظهر مطالبات مردم و مظهر اراده ملی است.
مردمسالاری دینی که چند سالی بود وارد ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی شده بود حال هم بر زبان رهبر جاری بود و هم رئیس جمهوری.
در سال ۱۳۷۶ خامنهای، خاتمی را «مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت» و بر اینکه انتخابات در فضای معنوی و سیاسی سالم و آرام و آمیخته به روح همکاری و همنواختی، برگزار شده تمجید کرد.
پایان برادری
در دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سال ۷۲، وقتی که خامنهای برای بار دوم حکم همقطار قدیمی خود را نافذ میکرد به وضوح از کسی که ۴ سال پیش از آن و تنها یک ماه بعد از مرگ رهبر پیشین در جایگاه رهبری قرار گرفته بود متفاوت بود.
در دوره دوم و در زمان تنفیذ « فرصت را مغتنم شمرده» و از «برادر گرامی» خود خواست که «رعایت تقوا و بیاعتنایی به زخارف دنیا» را مدنظر قرار دهد و «ناچیز شمردن قدرت خود و همه قدرتمندان مادّی» و «حُسنِ سلوک با مردم؛ بخصوص قشرهای ضعیف» را در پیش بگیرد و در نهایت تاکید کرد که: «کسانی که مسئولیتی را در هر بخشی از کشور پذیرفتهاند باید دقیقا مجری سیاستهای مشخص نظام باشند و مسئولیت خود را در جهت همان سیاستها به پیش برند.»
این در حالی بود که دور اول تنفیذ حکم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی فضا به کلی متفاوت بود. خامنهای در سخنرانی آن روز تاکید کرده بود که «اینجانب از سال ۱۳۳۶ تاکنون ایشان را از نزدیک میشناسم و در صحنههای مختلف یا یکدیگر همکار و همفکر بودهایم یک آزمایش چهل ساله برای ایجاد اعتماد در انسانی کافی است و من در همه این مدت ایشان را در راه خدا و حقیقت و اعلای کلمه دین و پیشبرد اهداف اسلامی مشاهده کردهام.»
بعد از تاکیدات هاشمی رفسنجانی بر بحق بودن رهبری خامنهای او هم رییسجمهور را «یاور صمیمی امام و شخصیت برجسته نظام جمهوری اسلامی و بازوی توانا و زبان گویای آن» خواند.
نگاهی به آنچه در این سالها گذاشت حکایت از آن دارد که قهر و مهر رهبر در زمان اجرای حکم تنفیذ هر کدام از روسای جمهور، اثر مستقیمی روی آنچه که میگوید و میکند دارد. به عبارت دیگر او در این مراسم فقط در حال نافذ کردن رای مردم نیست بلکه در حال جبههبندی و تعیین دایره خودیها و غیر خودی هاست. جبهه ای که اغلب ثابت نمیماند و حتی از آغاز تا پایان دوران ریاست جمهوری یک فرد تغییر میکند.