ای ورشکستگانِ به تقصیر

برجسته در میانِ مشاهیر

ای ورشکستگانِ به تقصیر

ای بانیانِ وحشتِ دینی

گویندگانِ اَشهد و تکبیر

سازندگانِ قلعه و زندان

بافندگانِ حلقه و زنجیر

جویندگانِ مرتبه و جاه

درکاروانِ جهلِ جهانگیر

زرّین کمر ستاده به محراب

در معبدِ شکنجه و تعزیر

با نامِ دین، سپرده به کَرنا

عیبِ جوان و سرزنشِ پیر

در خون، ترید کرده شب و روز

نانِ فریب و لقمۀ تزویر

اخلاقتان، رذالت و پَستی

فرمانروای تُهمت و تکفیر

گویید: حرفِ عشق مگویید

مشکل حکایتی ست که تقریر ـ

کردید و می‌کنید به تکرار

با طبل و بوق و نعره و آژیر

ای تارتان تنیده به ظلمت

در ادعای تابش و تنویر

ای روبهانِ دوخته تنپوش

از جلدِ شیر و جامۀ تطهیر

خود، گر مُعممید و مُکّلا

فُرقان‌شناس ِ اهلِ تفاسیر

دورید از آدمیّت و رادی

حذفید از عدالت و تدبیر

دینتان وطن ربود ز دلتان

اینتان نگاشته ست به تقدیر

یادِ شما سرشته به ننگ است

بر لوحۀ زمانِ نَفَس گیر

خواهید ازین جهان به دَرَک رفت

بی‌هیچ شکّ و شُبهه و تأخیر

این خاکتان مباد پذیرا

ای ورشکستگانِ به تقصیر

م. سحر
پاریس

۱۰/۹/۲۰۱۳

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل