سایت ملیون ایران

سدسازی در ایران، فساد دولتی و تخریب

در ایران سدها یکی از عوامل مخرب محیط‌های کوهستانی و طبیعت کشور می‌باشد. سازندگان و حامیان سدسازی چنان چهره تقدیس شده‌ای از سدسازی ساخته‌اند و آن ‌را معادل آبادانی و پیشرفت جا زده‌اند که بسیاری می‌پندارند زندگی بدون سد ممکن نیست. توجه داشته باشیم که رودخانه‌ای که در مسیر طبیعی و تاریخی خودش حرکت می‌کند یک اکوسیستم بارور است و این اکوسیستم، چه از لحاظ طبیعی و چه از لحاظ اقتصادی و تولیدی، برای انسان مفید است.

یکی از مشخصات دروان جمهوری اسلامی ویرانگری بی سابقه محیط زیست در ایران وبحران آب است و پیوسته این پرسش مطرح است که رابطه این نابود سازی با امر سدسازی و منافع مالی حاکمان چگونه قابل توضیح است. بدون شک حرص ثروت اندوزی حاکمان، بی توجهی به دانش علمی وتجربه های جهانی ونیز بی لیاقتی های سیاسی و فنی، ندانم کاری های اداری و نبود یک دیدگاه همه جانبه، زمینه ساز نابسامانی های اکولوژیکی در کشور ماست. ولی ابعاد ویرانگری واصرار مسئولان ومدیران این نظام در ادامه سیاست های مخرب شکی باقی نمیگذارد که یک انگیزه قدرتمند مالی وفساد ورشوه خواری نیز عمل میکند. درواقع از ویژه گی های این نظام، فساد مالی دستگاه دولتی و تعداد بیشماری از رهبران درجه یک و مسئولان نظامی و اداری در سطوح گوناگون میباشد.

اختلاس ها، رشوه خواری ها، نبود شفافیت در معاملات دولتی، فروش وانتقال کارخانه وزمین بافراد خودی ، عدم پیگیری قضائی دزدی های کلان اداری ودولتی، سهم بری آقای خامنه ای از درآمد های نفتی، امتیازات مالی بیشمار سران سپاه پاسداران وغیره نمونه هائی از فساد فراگیر است. دراین نظام ناسالم، سیستم سدسازی نیز، فرصت بسیار مناسبی برای انجام معاملات ناشفاف ورشوه گیری های متعدد بشمار میاید.

روشن است که در جهان ایجاد سد وآبگیر بروی رودخانه ها اهدافی چون تولید برق، تامین آب مصرفی کشاورزی و صنعتی، فراهم نمودن آب آشامیدنی شهرهاو مدیریت درستتر توزیع آب برای نیازهای گوناگون میباشد. متاسفانه اجرای اینگونه طرح ها همیشه با سیاست معقول متکی بر نیاز واقعی و کارشناسی کامل و زیست محیطی برخوردارنیست ودرک اقتصادی وسودجویانه کوتاه مدت درسیاست ها غلبه دارد. عدم توجه به جوانب اکولوژیکی اینگونه طرح ها اغلب به زیان های سنگین اجتماعی، تاریخی، فرهنگی وزیست محیطی منجر گشته است. باین لحاظ در برخی کشورها سد سازی و بویژه سدسازی بزرگ اعتراضات گوناگون وجدی بوجودآورده است و کارشناسان وتصمیم گیران میزان ساختن سد را بشدت کاهش داده اند. در فرانسه طی سی سال اخیر تنها ۵ سد مهم ساخته شده است.

قرارگاه خاتم الانبیا و قراردادهای مالی و سدسازی

اولین سد در ایران، سد گلپایگان بود که در ۱۳۲۳ مورد مطالعه قرارگرفت وسپس عملیات ساختمانی اش از ۱۳۲۶ شروع شده ودر سال ۱۳۳۶ به بهره برداری رسید. از آنزمان تا بامروز ۵۵۴ سد متوسط وبزرگ در ایران ساخته شده است. قبل از انقلاب حجم کل سدها ۱۲ میلیارد مترمکعب بود در حالی که طبق آماردولتی این میزان در زمان کنونی به ۴۰ میلیارد و ۷۰۰ میلیون متر مکعب رسیده است. به بیان دیگر در سی سال اخیرو بخصوص بعداز جنگ ایران وعراق میزان سدسازی بسرعت گسترش یافت. در واقع طی جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران تجربه های بسیاری در ساختن خاکریزهای خط مقدم و سنگر ها و پناهگاه به دست آورد.

در پایان جنگ، کادر رهبری سپاه پاسداران تلاش کرد تاموقعیت خود را تحکیم کرده واز طریق گسترش نقش نظامی به بستر اقتصادی امتیازات خویش را نگهدارد. برای تحقق این استراتژی، مجموعه قرارگاه خاتم الانبیا باهدف «آب‌رسانی، صدور نفت و گاز، پروژه‌های سدسازی، انتقال آب و نیرو و راه‌سازی» بوجود آمد. قرارگاه را با نام اختصاری قرب نام نهاده شد.

رهبری سپا ه شرکت ساختمانی “قرب” رابا زیر مجموعه قرارگاه خاتم الانبیا سامان داد تا از تجربه های دوران جنگ برای دوران بعدی در زمینه سدسازی استفاده کند. گروه تخصصی کربلا، گروه تخصصی نوح، گروه تخصصی قائم، گروه تخصصی نیروگستر، گرو تخصصی رجائی، گروه تخصصی سماوات، گروه تخصصی کوثر، شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر، شرکت مهندسی سپاسد، موسسه نور، موسسه سماء، موسسه مشاور ایمن سازان و غیره از نهادهای وابسته به قرارگاه میباشند. در راس این شرکت بزرگ رئیس هیأت مدیره، سرلشگر محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران قرارگرفت. باقی اعضای هیأت مدیره عبارت اند از: فرمانده نیروهای مشترک رؤسای پنجگانۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ( نیروی هوایی سپاه، نیروی زمینی سپاه، نیروی دریایی سپاه، نیروی قدس، و نیروی مقاومت بسیج)، رئیس دانشگاه امام حسین، فرمانده بنیاد همکاری سپاه و رئیس اداره خودکفائی سپاه پاسداران. این شرکت بسیار پرقدرت بوده و همچون یک اقتصاد مافیائی از جمله در زمینه سدسازی عمل میکند. شرکت قرب یکی از بزرگترین و پرنفوذ ترین مقاطعه کاران در ایران ومنطقه است.

در تارنمای مجتمع قرب، فهرست فعالیت های آن، یعنی عملیات مهندسی راه و ساختمان، سدسازی، صنایع و معادن، کشاورزی و طراحی، بیان شده است. در این تارنما آشکارا اعلام شده که این شرکت دارای ” ۷۵۰ قرارداد مهم در زمینه های مختلف راه و ساختمان، سد سازی، سیستم های آبیاری، شاهراه ها، تونل و سازه های بسیار مقاوم، شمع بندی تیرآهنهای مشبک سه بُعدی، ساختمان دکل های روی آب دریا و لوله کشی برای آب ، گاز و نفت” میباشد. شرکت قرب همچنین اعلام می کند که برای ۱۷۰ پروژه بزرگ دیگر به عنوان مشاور استخدام شده است. در ۲۶ ماه ژوئن سال ۲۰۰۶، شرکت قرب اعلام کرد که تا آن زمان بیش از ۱۲۲۰ پروژه را به اتمام رسانده است و ۲۵۰ پروژه بزرگ دیگر نیز در مدیریت خود دارد. این شرکت دارای ۲۵۰۰۰ نفر مهندس وکارمند وکارگربوده که به گفته سردار عبدالرضا عابدزاده ۱۰ درصد آنها پرسنل رسمی بوده و بقیه قراردادی میباشند.(روزنامه شرق ۱۳ اوت ۲۰۰۶)

پس از جنگ شرکت های وابسته به سپاه پاسداران قرارگاه خاتم الانبیا، قراردادهای کلان وبدون برگزاری مناقصه وبا توافق آقای خامنه ای بدست آوردند. به چند نمونه از این قراردادها توجه کنید: شرکت ملی گاز ایران قراردادی سه میلیارد دلاری با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران امضا کرد تا با احداث یک خط لوله ۹۰۰ کیلومتری گاز منطقه عسلویه را به ایرانشهر در سیستان وبلوچستان انتقال دهد. یک قرارداد چهار میلیارددلاری بین شرکت مترو تهران با دوشرکت وابسته به سپاه، شرکت ملی ساختمان وشرکت قرب، بامضا رسیده است. توسعه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی به مبلغ ۲.۵ میلیارد دلار به شرکت خاتم الانبیا واگذار شد. وزارت نیرو در تیرماه ۱۳۸۵ تمامی پروژه های آب و برق غرب کشور را به سپاه پاسداران واگذار نمود. احمدی نژاد با پیروزی در انتخابات همه طرحهای برقی و آبی و سدسازی در آذربایجان و خوزستان و لرستان و ایلام و کردستان و کرمانشاه را به پیمانکاران سپاه سپرد و چند سردارسپاهی را وارد دولت خود نمود.

علاوه براین مذاکره و توافق برای یکسری پروژه بیش از ۱۰ میلیارد دلار قرارداد طرح‌های مختلفی همچون طرح توسعه سه فاز پارس جنوبی، ساخت خطوط انتقال نفت و گاز، توسعه پالایشگاه ایلام و توسعه میدان بزرگ نفتی سوسنگرد، میان وزارت نفت و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا مورد دیگری از معاملات توام با فساد ورشوه خواری است.

شبکه ای گسترده از شرکتها به صورت شرکت های تعاونی و پیمانکاری و بازرگانی وصنعتی ومهندسی، وابسته به سپاه ویابسیج بوده ودراکثرطرحهای اقتصادی کشوردرگیر هستند. از کندن تونل در سراسر ایران تا خط آهن تهران تبریز، از سد کرخه تا صنایع نظامی، از پروژه برق رسانی وسدسازی در آذربایجان غربی تا سدسازی در کردستان و کرمانشاه و ایلام و لرستان و خوزستان، از واردات لوازم خانگی درتمام دورانی که ورود آن ممنوع بود گرفته تاشرکتهای خودروسازی مانندگروه بهمن(مزدا)، از طرح های عمرانی تا ساختن متروی تهران، ازپیمانکاری خطوط انتقال نفت وگازگرفته تاانتقال ترانزیتی نفت قزاقستان ازایران،ازقاچاق نفت عراق درزمان تحریم اقتصادی تااسکله های غیرقانونی، از انتقال آب دریای خزر به استان سمنان تا قاچاق بنزین، از راهسازی در سراسر کشورتا تاسیسات دریائی، از ساخت تاسیسات آبگیر پتروشیمی‌ کاویان تا مجتمع اوره و آمونیاک پتروشیمی ‌پردیس، ازتلمبه خانه نفت چمران تاتاسیسات آبگیر طرح توسعه میدان گازی کیش، ازطراحی و تامین واحد نمک‌زدایی و مبدل‌های طرح توسعه میدان گازی کیش تا انبارهای مکانیزه و تسهیلات گوگرد، از اسکله خدماتی پارس جنوبی تا صدها مورد دیگر زیر کنترل این نهاد نظامی اقتصادی قرار دارد.

در ابتدا قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء در زمینه راه وسد سازی بسیارفعال بود وبعد از آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد فعالیت های خود را از ساخت راه و سد سازی که از سال های بعد از جنگ هشت ساله با عراق آغاز کرده بود، به نفت گسترش داد و پروژه های بسیاری را با کمک دولت در اختیار گرفت. گفته میشود که قراردادهای نفتی این شرکت بیش از ۱۵ میلیارد دلارارزیابی میشود. این شبکه اقتصادی وابسته به سپاه، بعد از انتخابات تقلبی ریاست جمهوری ۸۸، و در حالی که سپاه نقش تعیین کننده در مقابله با معترضان وسرکوب آنها داشت، فعالیت های خود را در بخش اقتصادی وکل حیات کشوری گسترش داد. تاکنون شرکت های گوناگون وابسته به سپاه با انعقاد ۷۶۵۰ قرارداد فعالیت‌های اقتصادی گسترده‌ و انحصاری سازمان داده است که البته این پروژه ها را گاه با هم پیمانان خارجی خود مانند شرکت “ساینو هیدرو چین” باجرا درمیآورد. تحلیل‌گران اقتصادی ایران برآنند که درآمد حاصل از فعالیت سپاه در «عرصه‌های غیرقانونی اقتصاد» به بیش از ۱۲ میلیارد دلار در سال میرسد و این درآمد در شرایطی صورت میگیرد که سپاه هیچگونه گزارش مالی در باره فعالیت های اقتصادی و سودآوری و هزینه های خود ارائه نمیدهد.

قرار گاه خاتم در پروژه های مهم وزارت نیرو‌، راه و ترابری‌، صنایع و معادن و ساخت‌و‌ساز مشارکت فعالی داشته و از ابتدا با داشتن اخبار دقیق در باره مناقصه ها بهترین موقعیت راجهت برنده شدن دارد. سدهای گوناگونی که در ایران ساخنه شده و میشوند تحت نظر این مجموعه میباشد و تمامی مراحل از مهندسی تا کارهای ساختمانی واداره سدها توسط شرکتهای گوناگون قرارگاه صورت میگیرد.

آنها خود انتخاب میکنند که چه شرکت داخلی و خارجی در طرح سدسازی باید برنده باشد و چه شرکتی باید حذف شود. آنچه که دربارۀ فعالیت های اقتصادی سپاه پاسداران باید بیان کرد نخست آنکه نحوۀ اجرای مناقصه ها و ترتیب اعطای قراردادهای کلان و پرسودی که نصیب شرکت قرب و سایر نهادهای وابسته به سپاه پاسداران می شود کاملن غیر شفاف بوده وهیچگونه ضابطه قانونی ندارد؛ دوم آنکه توانایی و پشتوانۀ مالی عظیم شرکت قرب، به آن این امکان را می دهد تا در مناقصه ها و مزایده های دولتی قیمت کمتری از سایر شرکت ها ارائه دهد، هرچند بعداز امضای قرارداد، هزینه های سنگین تازه نیز ادعا میگردد؛ سوم آنکه معیارهای سنجشِ کیفیت ومرغوبیت کارها و پروژه های انجام شده توسط شرکت قرب، در عمل، بسیار پایین تر ازمعیار های دیگر شرکت ها می باشد؛ و چهارم آنکه شرکت قرب، باعتبار مناسبات خود با ولایت فقیه و سران سپاه و مدیران مالی رژیم، براحتی به سرمایه های کلان و ارز موجود در بانک های دولتی دسترسی دارد. بعلاوه میدانیم که شیوۀ حسابداری قرب توسط شرکت ناظری است که خود تابع قرب میباشد وشرکت قرب مشمول پرداخت مالیات نیست. این شبکه اقتصاد مافیائی با حمایت مستقیم ولی فقیه بپاشده و اختلاس ها ورشوه خواری ها در ماهیت این مدل اقتصادی میباشد. یاد آوری شود که طرح خصوصی سازی شرکت های دولتی، در واقع جز واگذاری دارائی ها و ثروت ها به این شبکه مالی چیز دیگری نبوده است.

سدسازی، قراردادها و بازار سوداگران

سدسازی در جهان به عنوان یکی از راهای مهم جهت آبیاری کشاورزی صنعتی و آب آشامیدنی شهری و مصرف برق مورد توجه بوده است. گسترش شهر و افزایش جمعیت در کشورهای گوناگون، دولت هارا بر آن داشته تا منابع آبی جدید سازماندهی نمایند و نیازهای گوناگون جمعیت را پاسخ گویند. این صنایع سد سازی که تاحدودی لازم و معقول است در بیشتر اوقات از مدل اصولی خارج شده و تبدیل به یک اقتصاد ناهنجار و سودجو و ویرانگر طبیعت تبدیل شده است. مدیران سیاسی و اقتصادی با کمک مهندسان و تکنیسین ها با ایدئولوژی سدسازی بمثابه عامل اصلی پیشرفت، با سرمایه های کلان به ساختن سد اقدام نموده و تمام نتایج مخرب اجتماعی و زیست محیطی آنرا از یاد بردند و میراث تاریخی را ویران گرده و اکوسیستم بومی را بهم ریختند. در ایران دوره جمهوری اسلامی سدسازی به یک رشته عظیم مالی تبدیل شد وهرجائی که نیاز بود ویا نبود با یک طرح جدید سد آذین شد. امروز ۵۵۴ سد در ایران وجود دارد وباید پرسش نمود هدف این طرحها چه بود و نتایج این سدها کدامند؟

از نظر کاربرد اقتصادی وتکنیکی، وضع تولید سدها در ایران چگونه قابل ارزیابی است؟ برای پاسخ باین پرسش باید بیان نمود که در ایران علاوه بر تولید برق، از کل آب های ذخیره در مخزن سدها تنها میزان نصف آن قابل تنظیم واستفاده است. از این میزان ۶۰ درصد به مصرف کشاورزی میرسد و ۳۰ درصد به آب آشامیدنی اختصاص دارد. این ارقام بسیار کلی بوده و شرایط دقیق هر سد را به نمایش نمیگذارد و چه بسا بازدهی بسیاری از سدها بسیار پائین باشد زیرا سدها بطور مرتب پاکسازی نمیشوند وخاک وماسه وسنگ ولجن در کف بسیاری از سدها انباشت شده وبنابراین میزان آب قابل استفاده میتواند خیلی نازل باشد.

تولید برق داخلی پاسخگوی نیازها نیست و به این خاطر ایران برق وارد میکند. مجموع واردات برق از کشورهای ارمنستان و ترکمنستان ۴۵۹ مگاوات میباشد. البته گاز طبیعی مهمترین منبع تامین انرژی نیروگاههای برق ایران است. فقدان آمار دقیق وشفاف اجازه نمیدهد تا ارزیابی روشنی از بازدهی سدها صورت گیرد. نگاهی به تعداد سدها در فرانسه وایران ومیزان تولید برق دراین دوکشور نشان دهنده سطح پائین بازدهی در ایران میباشد. روشن است که شرایط بطور کامل برابر نیست و ظرفیت ذخیره میتواند یکسان نباشد.

علیرغم احتیاط درارزیابی تطبیقی، با توجه به برتری تعداد سدها در ایران، باشکارا میتوان بیان کرد که در کشور ما تولید برق با بازدهی پائین میباشد. در ایران میزان تولید برق در نیروگاههای حرارتی شامل نیروگاههای زغال سنگی، گاز طبیعی مهمترین منبع تامین انرژی نیروگاههای برق میباشد و سهم گاز طبیعی در تامین انرژی مورد نیاز نیروگاههای ایران از ۸۲ درصد در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۸۵ درصد تا سال ۲۰۱۵ خواهد رسید (خبرگزاری فارس ۱ مرداد ۱۳۹۰). برخی برآنند که میزان تولید برق سدها به پنج درصد میرسد. هرچند ممکن است این میزان نیازمند برخورد موشکافانه بیشتری باشد، ولی آمار زیر در مقایسه با فرانسه میزان بازدهی پائین ایران را بنمایش میگذارد.

مدیریت سدها در ایران غیر علمی و غیر اقتصادی است وبا ضوابط متعارف مدیریت سالم همساز نیست. سد سازی یک سرمایه گذاری سنگین میباشد وفقدان یک شیوه علمی در مدیریت، جز زیان مالی و خسارت اقتصادی و اجتماعی و بومشناسانه نتیجه دیگری نخواهد داشت. درواقع این وضعیت ناهنجار همان چیزی است که مورد دقت نظر حاکمان ومدیران نیست واز این آب گل آلود سود کلان میبرند. سدسازی قبل از آنکه در رابطه با نیاز آب در جامعه باشد، فرصتی طلائی برای پولسازی و سوداگری وقدرت طلبی حاکمان و بوروکراتهای ریز ودرشت دولتی بشمار میآید. سود جوئی اقتصادی و فساد مالی با پوشش “سازندگی وخدمت به جامعه” در کردار جمهوری اسلامی یک خط ممتد است. هر طرح بظاهر اقتصادی منطبق بر منافع مردم، در حقیقت طرحی برای پرکردن کیسه روحانیون حاکم وتمامی قدرتمندان این دستگاه سیاسی مالی است.

البته در طی این سالها توسعه شهری وافزایش جمعیت، بناگزیر نیازمندیها را در زمینه انرژی و مصرف آب رشد داده وبی توجهی به این موارد اصولی نبود، اما تعداد بسیار زیاد سد این پرسش را برمیانگیخت که آیا واقعن سدسازی در این ابعاد وسیع متکی بر یک ارزیابی علمی وهمه جانبه بوده و جوابگوی نیازجامعه است ویا این سیاست منطبق با منطق سودبری کلان و معامله اقتصادی ثروت اندوز برای خانواده های مالی سیاسی فاسد حاکم بر کشورماست. بطور طبیعی زمین های خوزستان و آذربایجان وغرب کشور حاصلخیز وسرشار از منابع آبی طبیعی و قناتها وشیوه های سنتی آبیاری بود، پس چه شد که سدهای بسیار متعدد در این مناطق در دستور کار قرارگرفت. آیا مدیریت دولتی این امکانات را مورد توجه قرارداده بود؟ در واقع اصرارسنگین دولت از حقانیت وتوجیه اقتصادی منافع عمومی برخوردار نبود زیرا بطور عمده اقدامات سدسازی بیانگراشتهای بیحد زمینخواران وشرکت های سرمایه داری وابسته به مراکز قدرت در جمهوری اسلامی وبرخی شرکت های بخش خصوصی بود. در ایران سدسازی به ایدئولوژی سحرانگیز و مجرای مهم ثروت اندوزی تبدیل شد. هرچه سد بزرگترباشد، عظمت مدیران بزرگتر است؛ مدیرانی که ابعاد اجتماعی و محیط زیستی را ندیده گرفته و حتا کارآئی اقتصادی نیز مورد توجهشان نبود.

مهندس نامجو وزیر نیروی وقت در یک مصاحبه یادآور شد قبل از انقلاب در کشور تنها ۱۳ سد توسط پیمانکاران خارجی ساخته شد، اما بعد از پیروزی انقلاب بیش از ۵۰۰ سد بلند در کشور ساخته شده است. سد ۲۳۰ متری کارون ۴ که بلند ترین سد بتنی دو قوسی کشور محسوب می شود با هدف تنظیم آب رودخانه کارون به میزان ۷/۳ میلیارد متر مکعب در سال و نیروگاه هزارمگاواتی آن با هدف تولید انرژی برق آبی به میزان ۲۱۰۷ گیگاوات ساعت ساخته شده است .(سایت شرکت آب ونیروی ایران، ۱۵ تیر۱۳۹۰). یکی از شرکت های فعال در زمینه سدسازی شرکت کیسون است که سی و سه سال پیش بوجودآمده و طی این مدت دربیش از ۸۰ پروژه در داخل و خارج از کشورشرکت کرده است. کاراین شرکت در پروژه‌های سدسازی با انعقاد قرارداد سد ستارخان برروی رودخانه اهر در استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۷۲ آغاز شد. این شرکت خصوصی که روابط نزدیکی با برخی محافل قدرت دارد، درپروژه های مختلف واز جمله احداث سدهای بالا و پایین نیروگاه تلمبه-ذخیره‌ای سیاه‌بیشه نیزنقش داشته است.

آقای انصاری مدیرعامل کیسون میگوید در حال حاضر حدود ۹۰ سد در کشور در دست ساخت است و طبق اعلام کمیته بین‌المللی سدهای بزرگ (ICOLD) ایران سومین سازنده سدهای بزرگ در جهان است.(سایت کیسون) هریک از این پروژه ها چرا و برای کدام هدف فکرشده ساخته شده است؟ آیا سد کارون ۴ لازم بود؟ آیا مدیریت سدها درست است؟ آیا راه دیگری برای نیازهای انرژی کشور وجود ندارد؟

هریک از این مدیران باشیفتگی وشهوت بسیار از سدسازی حرف زده واین امر رانشانه شکوفائی جلوه میدهند. حال آنکه سدسازی باید تابع نیازها بوده ونیز باید متکی به تحلیل اجتماعی وزیست محیطی باشد. هرسد هزاران هکتارزمین را نابود میکند و روستاهای بیشماری را زیر آب میبرد. این حرکت شتابان سرمایه گذاری بیشتر تابع منطق منافع گروهای مالی بوده وتوجهی به اجتماع و اکوسیستم ندارد.

برای تحلیل دقیقتر سدها در ایران به آماررسمی زیر توجه کنید:

اینگونه سدسازی و اینهمه طرح برای سدهای جدید، در جهان بیسابقه است. سدسازی یکی از شاخه های مهم اقتصادی سپاه بوده ودر استراتژی مالی خود و زد وبندهای پنهانی بین بخش خصوصی و شرکت های خارجی فرصت طلائی بوجود آورده است. واگذاری پروژه های سدسازی به ۳۰۰ شرکت سدسازی وابسته به سپاه پاسداران، نیز در زمره ی کلاهبرداری ها وچپاول سازمانیافته دارائی های کشور توسط نظام ولایت فقیه و نظامیان و بوروکراتهای وخودی های حکومت اسلامی بشمار میاید. در ایران سدسازی بویژه از زمان ریاست جمهوری علی اکبرهاشمی رفسنجانی شدت یافت. با ایدئولوژی “دوران سازندگی و پیشرفت اقتصادی” طرح های متعدد سدسازی در دستور قرارگرفت وبسرعت بودجه وسرمایه های کلانی باین امر اختصاص یافت. صنعت سدسازی از جمله شاخه‌های مهندسی است که نیازمند طیف وسیعی ازفعالیت صنعتی وعلمی، منابع کارآمد وتخصصی انسانی و مصالح و منابع ماشین‌آلاتی تخصصی است. شرکت‌هایی که وارد صنعت سدسازی می‌شوند نیازمند ماشین‌آلات تخصصی وتکنولوژی مدرن بوده وتأمین این ماشین‌آلات وتکنیک هااغلب با سرمایه گذاری سنگین میسر است.

بنابراین، این ایدئولوژی واین فعالیت صنعتی مستلزم حمایت دولتی و بوروکراسی موجود و محتاج سرمایه زیاد و ائتلاف های سیاسی است. در ایران جناح های حکومتی در جدال های درونی خود و تلاش برای کسب منافع عظیم، از همان ابتدا این رشته اقتصادی را تنها از زاویه سودجوئی مورد توجه قرارداده وآنچه مورد توجه بود همانا بانحصاردرآوردن این فعالیت بود. شعار سدسازی در خدمت پول اندوزی هرچه بیشتر وکلان. دراین دیدگاه سراسر ایران به بازارشبکه سدها تبدیل میگردد و سد زدن ورشوه گیری وپنهانکاری و چپاول منابع گوناگون بطرز دیوانه وار در دستور قرار میگیرد.

هرسدی که ساخته میشود منبع درآمد سرشار است. ایدئولوژی سد سازی با ایدئولوژی پول سازی در ایران برابر است. ایدئولوژی توسعه حکومت در پی آن بود تامیزان پیشرفت را برپایه تعداد سد ها و بزرگی آنها قراردهد. بی اعتنا به تجربیات جهانی ودیدگاه های انتقادی در زمینه سدسازی های بزرگ، این ایدئولوژی مولدگرا وتولید ستاه به تاثیرات اجتماعی و زیست محیطی وفرهنگی اینگونه سدسازی ها و وحتا سودآوری معقول آنها توجه ندارد، بلکه فقط افزایش تعداد و بزرگی اندازه سد تنها معیار انتخاب است. البته این معیارکمیتی اتفاقی نیست زیرا این دیدگاه برای دسترسی به سود کلان، بناگزیرجنبه های انسانی و اکولوژیکی را باید نادیده بیانگارد.

موج پرشتاب سدسازی درایران تابع معاملات اقتصادی غیر شفاف محافل حاکمه بوده و بهیچ به تحلیل علمی واقتصادی ونیازهای واقعی جامعه ایران متکی نیست. نیازهای کنونی و نیازهای ده تا پنجاه سال آینده کشور کدامند؟ جایگاه تمام منابع انرژی فسیلی و غیر فسیلی و انرژی های پاک درایران چگونه قابل ارزیابی هستند؟ تحلیل از خسارات اجتماعی و زیست محیطی ناشی از ساخت وبهره برداری سدها چیست؟ هزینه واقعی ساختمان و بهره برداری ونیز بازدهی اقتصادی چه میزانی است و زیان وسود هرکدام چیست؟ تاریخچه مدون این سدها در دست نیست وهرچه اتفاق افتاده در پشت دیوار دروغ وتبلیغات جمهوری اسلامی گم است. نه ترازنامه ۵۵۴ سد موجود روشن است ونه تحلیل وپرونده ۱۴۰ سد در دست ساختمان شفاف است و نه هدف ۶۰۴ سد دیگری که در حال مطالعه است مشخص است. آنچه که بطور مسلم میتوان بیان کرد اراده محکم هیا ت حاکمه برای استفاده از این بازار آشفته جهت تاراج وچپاول ثروتهای کشور ماست.

به گفته عباس محمدی مدیر دیده‌بان کوهستان‌های ایران، در مصاحبه خود به دویچه‌وله گفت یکی از دلایل گسترش سدسازی در ایران، منافع سرشاری است که سدها برای پیمانکاران و مدیران امضا کننده قراردادها ایجاد می‌کنند. سدهای موجود ایران، با هزینه سنگینی که به کشور تحمیل کرده‌اند، تنها ۵ درصد برق ایران را تامین و حدود ده درصد اراضی کشاورزی را آبیاری می‌کنند. اما ایجاد همین سدها سبب شده است که تمام رودخانه‌های مهم ایران آسیب ببینند. این کنشگر زیست محیطی میافزاید ما در ایران حدود ۳۰۰ شرکت سدسازی داریم. در جائی مثل بلوچستان که رودخانه در آن وجود ندارد، حدود ۳۰ تا ۴۰ سد در دست ساختمان است. در کویر مرکزی ایران، جائی که تنها ۱۰ تا ۱۲ درصد آب کشور در آن‌جاری است، بیش از ۲۰۰ سد ساخته شده یا در دست احداث است. برای برخی محافل تنها ساخت و ساز مهم است، نه نتیجه‌ای که از این ساخت و سازها حاصل می‌شود.( سایت ایران نیوز پیپر۳/۷/۱۳۹۰)

ایدئولوژی سد سازی، ایدئولوژی ثروت اندوزی توسط جناح های حاکم و قدرتمندان است وهمانگونه که طرفداران محیط زیست ایران میگویند تنها ساخت وساز مهم است ودرست به همین خاطراست که در اطراف دریاچه ارومیه بین ۳۶ تا ۸۰ سد زده شده است. این ایدئولوژی کیش پول پرستی محض دارد و زندگی طبیعی و انسانی و تعادل اجتماعی برایش فاقد اهمیت است. دریاچه زیبای ارومیه را از بین میبرند تا کیسه های خودرا بازهم بیشتر سرشار از پول کنند. این سدها ویرانگرهستند وپیوسته محیط کوهستانی ودشت و جنگل ومرغزار وکشت و میراث تاریخی وخانه وکاشانه مردم راتخریب نموده اند. این اقصاد پیشرفت نیست، بلکه اقتصاد مافیای قدرت است. این اقتصاد سازندگی نیست، بلکه تهاجم علیه اکوسیستم ایران است.

این پروژه ها بدون دوراندیشی وبا شتاب آغاز شده واغلب منجر به بی خانمانی روستائیان و تولیدآنان وتخریب محیط زیست و منابع فرهنگی میگردد. تجربه سد گتوند وعدم درایت در بازشناسی خصوصیات اکولوژیکی و ژئوتکنیک وزمین شسناسی آن و کشف رگه های نمک در داخل سد وافزایش غلظت نمک سد نمونه روشنی از نبود پژوهش ژرف همه جانبه است. در آینده آبگیری وافزایش نمک این سد نتایج مهلکی پدید خواهد آورد. دشت های خوزستان به نمک زیاد آلوده خواهند شد و توربین های پرهزینه تولید کننده برق بمرور از کار خواهند افتاد. پروژه های سدسازی کورکورانه صورت گرفته و خشک شدن سرزمین های اطراف و نابودی کشاورزان خرد و مهاجرات کشاورزان و تخریب مناطق مرطوب مسیر رودخانه و نهرهای آبی و نیز تخریب آثار باستانی وتاریخی از نتایج این اقدامات منفعت طلبانه است.

هزینه سنگین سدسازی

براساس آمار سازمان ملل متحد در جهان ۸۰۰۰۰۰ سد وجود دارد که از آنمیان ۴۰۰۰۰ سدبزرگ است یعنی دارای ارتفاع بیش از ۱۵ متر مسباشد. نیمی از این سدهای بزرگ در چین است و سدهای خیلی بزرگ با ارتفاع بیش از ۱۰۰ متر میباشد. یکی از ویژگی های سدسازی هزینه بسیار سنگین آنست. به تابلو زیر توجه کنید:

نوع هزینه های سدسازی بصورت زیر میباشد:

هزینه ساختمان سد، هزینه آزمایش زمین شناسی، هزینه توربین های برق، هزینه مهندسی، هزینه تعمیرات، هزینه امنیتی، هزینه تخریب هزاران هکتارکشت وخانه و آثار زیست محیطی و فرهنگی، هزینه انتقال برق، هزینه انتقال جمعیت، هزینه فعالیت جاری، هزینه وام های خصوصی، هزینه مشاورتی، هزینه لایروبی وپاکسازی وغیره از جمله هزینه هامیباشد. البته دولتها هیچگاه آمار دقیق ارائه نمیکنند و بخصوص در ایران آمار رسمی علمی و دقیق وجود ندارد و مخفی کاری پایه سیاست حکومتی است.

حال باتوجه به متوسط بازده نیروگاه های کشورکه ۳۰ درصد است و با توجه به اینکه نیمی از سدهای ایران بخاطر فقدان لایروبی قابل استفاده نیستند، درمی یابیم که نه تنها هزینه ساختن سد بسیار بالا است بلکه با توجه به میزان بازدهی پائین و سوء مدیریت، سدهای ایران یک منبع عظیم زیان اقتصادی برای کشورماست. بعلاوه ارزش برق مصرفی سالانه کشور حدود ۱۷۰ تریلیون تا ۱۸۰ تریلیون ریال است که از این میزان فقط حدود ۳۰ تریلیون ریال بابت فروش برق از مصرف کنندگان دریافت می شود. بمعنای دیگر قیمت گذاری دولتی با مسئولیت شهروندان توام نیست وبنابراین میزان هدر رفتن تولید برق بالاست.

سدسازی، تخریب است

ایجاد سدهای بزرگ، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان مخالفان زیادی دارد. در سال ۱۹۹۷ نخستین نشست بین‌المللی حفاظت از رودخانه‌ها با حضور نمایندگان ۲۰ کشور جهان در شهر “کارتی با”‌ی برزیل تشکیل شد. شرکت‌‌کنندگان این نشست، روز ۱۴ مارس را به عنوان روز جهانی حفاظت از رودخانه‌ها و مخالفت با سدسازی نام نهادند.

در ایران سدها یکی از عوامل مخرب محیط‌های کوهستانی و طبیعت کشور میباشد. سازندگان و حامیان سدسازی چنان چهره تقدیس شده‌ای از سدسازی ساخته‌اند و آن‌را معادل آبادانی وپیشرفت جا زده‌اند که بسیاری می‌پندارند زندگی بدون سد ممکن نیست. توجه داشته باشیم که رودخانه‌ای که در مسیر طبیعی وتاریخی خودش حرکت می‌کند یک اکوسیستم بارور است و این اکوسیستم، چه از لحاظ طبیعی و چه از لحاظ اقتصادی وتولیدی، برای انسان مفید است. تجربه جهانی نشان داده که دست‌کاری در سیستم رودخانه‌ها، روی موجودات حیوانی و گیاهی و روی انسان‌ها ومحیط زیست تاثیر منفی دارد. از امکانات طبیعی موجود جهت آبیاری باید کمال استفاده را نمود و نهرهای طبیعی و سفره های آبی را دستخوش بحران ننمود وبا فرهنگ سازی زیست محیطی نسلهای مسئول باید تربیت نمود.

در ایران سدسازی را باید متوقف ساخت. دودلیل اصلی سدسازی که یکی آبیاری کشاورزی و دیگری تولید نیروی برق است را باید با امکانات خلاق دیگری جبران نمود. تجربیات مثبتی که در جهان وجود دارد و هوشیاری نیروهای انسانی و راههای علمی تکنولوژیکی و اقدامات پژوهشی و امکانات موجود در طبیعت، باندازه کافی راه حل مناسب دربرابر ما قرارمیدهد.

یکم، برای آبیاری باید کل مدل تولید و مصرف آب در ایران را مورد بررسی قرارداد و بحران آب را بشیوه درست و اکولوژیک حل نمود. بحران آب ناشی از تخریب محیط زیست در ایران و هدر رفتن منابع آبی و سوءمدیریت دولتی و اداری است و سدها به حدت این بحران افزوده اند. در مقالات پیشین در مورد بحران آب، این مطالب را مفصل توضیح داده ام.

دوم، برای تولید انرژی وبرق باید سرمایه گذاری در زمینه انرژی آفتابی و بادی کرده که بدوراز تخریب های ناشی از سدسازی است. انرژی تولیدی ناشی از سدها بسیار نازل است و همانگونه که دیدیم در این مدل تولیدی، دشواری ها و هزینه ها و فساد ناشی از آن کلان است.

جلال ایجادی
استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست – پاریس
idjadi@free.fr
از: گویا

خروج از نسخه موبایل