برادران لاریجانی «وسط» را گم کردهاند
زیتون– مهسا محمدی: برادران لاریجانی که تا همین دو سال پیش ریاست بر دو قوه قضاییه و مقننه را بر عهده داشتند و برای قوه سوم دورخیز کرده بودند و گوشهچشمی هم به مقام اول کشور داشتند، حالا از حاشیه قدرت برای شورای نگهبان خط و نشان میکشند. لاریجانیها با حضور خانوادگیشان در قدرت که دستمایه طنز در شبکههای اجتماعی هم شده بود، همیشه حضور تنشزا و پرحاشیهای در حاکمیت داشتند که لحظات تعیینکنندهای را در تاریخ منازعات درونی جمهوری اسلامی خلق کرد؛ از دعوای علی لاریجانی و احمدینژاد در مجلس گرفته تا بگو مگوی یزدی و صادق لاریجانی و حالا در افتادن برادران با شورای نگهبان و رییسی.
لاریجانی زدایی
طی روزهای اخیر دو واکنش از برادران لاریجانی بار دیگر خبر ساز شد.
در تصاویری که پیش از این از شورای نگهبان در زمان امضای اعتبارنامه ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی منتشر شده بود، صادق لاریجانی دیده نمیشد. این عدم حضور وی خبر از این میداد که طبعا او اعتبار نامه رییس دولت فعلی را امضا نکرده است. این امضا نکردن در پی اعتراض وی به شورای نگهبان در پی رد صلاحیت برادرش در انتخابات ریاستجمهوری معنیدار مینماید.
روز گذشته هادی طحان نظیف، سخنگوی تازه شورای نگهبان، امضا نشدن اعتبارنامه ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی توسط صادق آملی لاریجانی را تایید کرد. با وجود این طحان نظیف تاکید دارد که «بر اساس قانون اگر عضوی از شورای نگهبان اعتبارنامه رئیس جمهوری را امضا نکند خدشهای در اعتبارنامه ایجاد نمیشود.»
هر چند اظهارنظر این عضو شورای نگهبان سر و شکل قانونی دارد، اما یادآور پاسخ محمد یزدی، دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو دیگر شورای نگهبان است که در یک سخنرانی در جواب به تهدید صادق آملی لاریجانی به خروج از کشور و رفتن به نجف بر سر پرونده فساد معاون اولش، اکبر طبری، گفته بود:« آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید.»
علی لاریجانی هم دیگر غایب مراسم تحلیف رییسی بود. کسی که هنوز پیگیر دلایل رد صلاحیتش و علنی کردن آن توسط شورای نگهبان است.
علی لاریجانی که با وجود احراز سمتهایی مانند مشاور رهبری جمهوری اسلامی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست ۱۲ ساله بر مجلس شورای اسلامی، صلاحیتش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تایید نشد، هر چند در ابتدا به حکم صادره تمکین کرد اما هنوز در پی انتشار دلایل این رد صلاحیت است.
شنبه ۱۶ مرداد و کمی پس از جلسه خبری سخنگوی شورای نگهبان، علی لاریجانی در نامهای از شورای نگهبان خواست تا مهر محرمانه را از نامهی دلایل عدم احراز صلاحیتش بردارند تا او بتواند آن را منتشر کند؛ واکنشی به ااظهار نظر سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره درخواست علی لاریجانی برای شفافسازی دلایل رد صلاحیتش است که گفته بود «مواردی را که آقای لاریجانی درخواست دادند در نامه به ایشان منعکس شده است.»
لاریجانی در این نامه که تصویر آن را در توییتر خود منتشر کرده تاکید کرده «مرحمت فرمایید مهر محرمانه نامه را حذف نمایید تا بتوانم نامهی شورا را برای اطلاع عموم علنی نمایم.» چرا که به گفته او «محرمانگی مانع انتشار نامه است» و در نهایت نامه را با عنوان «بندهی خدا؛ علی لاریجانی» امضا کرده است.
شورای محترم نگهبان
— Ali Larijani | علی لاریجانی (@alilarijani_ir) August 7, 2021
مهر محرمانه نامهی عدم احراز صلاحیت اینجانب را بردارید تا بتوانم نامهی شورا را برای اطلاع عموم علنی نمایم. pic.twitter.com/Rh8PHHOw3N
بعد از رد صلاحیت علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری بود که صادق لاریجانی که او هم پیش از موعد ردای قاضیالقضاتی را به رییسی سپرده بود، به عملکرد شورای نگهبان اعتراض کرد. او که خود عضو فقهای شورای نگهبان است بعد از رد صلاحیتهای این دوره که عملا در آن همه رقبای رییسی قلع و قمع شده بودند، در یک رشته توئیت، نهادهای امنیتی را به «دخالت فزاینده» در ردصلاحیتها «از طریق گزارشهای خلاف واقع در تصمیمسازیهای» این شورا متهم کرد و گفت که تصمیمات شورای نگهبان «غیرقابل دفاع» است.
البته این بار هم صادق لاریجانی مانند داستان دعوایش با محمد یزدی که تند تاخته بود، زود عقبنشینی کرد و گفت که اگر در بیان سخناناش «قصوری» وجود داشت آن را «اصلاح» میکند.
علی لاریجانی که به نظر میرسد برادر سیاستری باشد، در بیانیهای کوتاه تصمیم شورای نگهبان را پذیرفت و نوشت که «راضی به رضای الهی هستم» با این وجود بعد از آنکه رهبر جمهوری اسلامی ده روز پس از اعلام نامزدهای ریاست جمهوری گفت در جریان بررسی صلاحیتها به برخی از داوطلبان پست ریاست جمهوری «جفا و ظلم» و «از دستگاهها» خواست که «جبران کنند» او در پیگیری انتشار دلایل رد صلاحیتش مصرتر شد.
هر چند شورای نگهبان به تذکر تلویحی خامنهای هم وقعی ننهاد و لاریجانیها را دور از قوا نگاه داشت، اما به نظر میرسد که با نظر به جایگاهی که برادارن لاریجانی برای خود در نزد رهبر جمهوری اسلامی قایلند، بر خلاف تصور رقبای اصولگرای خود هنوز خودشان را کاملا بیرون از بازی نمیبینند.
قمر در عقرب
از زمانی که همای سعادت بر دوش ابراهیم رییسی نشست و او را از آستان قدس ابتدا به قوه قضاییه و بعد به پاستور برد، ستاره بخت لاریجانیها رو به افول نهاد. زمانی که رییسی هنوز اسم و رسم چندانی لااقل در میان افکار عمومی نداشت، صادق آملی لاریجانی در گمانهزنیها همواره به عنوان یکی از گزینههای رهبری جمهوری اسلامی بعد از خامنهای مطرح میشد. دعواهای درون جناحی پیش از آن هم هر چند بین لاریجانیها و گروهی از اصولگرایان تندرو، بالاخص بعد از چرخش علی لاریجانی به طرف روحانی وجود داشت، اما بلوک لاریجانیها هنوز وزن بالایی در جریان اصولگرایی داشت. رییسی اما توانست ضربه را بر نقطهای کاری وارد کند و آنها را به گوشه رینگ بفرستد. تشکیل پرونده فساد مالی اکبر طبری، معاون و معتمد صادق آملی لاریجانی طی دوران قاضیالقضاتیاش آن ضربه کاری بود. لاریجانی علیرغم تلاشهایش نتوانست معاونش را نجات دهد و در نهایت همراه او به زیر کشیده شد.
علی لاریجانی هم هر چند از برادر کوچکتر سیاستمدارتر بود، اما نتوانست جایی در وسط اعتدالیون و اصولگرایان پیدا کند و همین او را هم از بازی بیرون انداخت. اگرچه اصلاحطلبان و اعتدالیون بدشان نمیآمد او را نماینده خود بدانند اما اصولگرایان و در راس آنان شورای نگهبان تشخیص دادند که برای این لاریجانی هم دیگر لااقل در جایگاههای حساس قطار نظام جایی نیست و باید به همان شغلهای انتصابی که رهبر هر از گاهی مرحمت میکند، بسنده کند.
این گزاره که برادران لاریجانی هنوز در بازی قدرت درون جمهوری اسلامی مهرههای تاثیرگذاری هستند را نمیتوان با اطمینان رد کرد و شاهد این مثال هم اظهار نظر تلویحی اما بیسابقه رهبر جمهوری اسلامی در مورد رد صلاحیت علی لاریجانی است. از تحرکهای بعدی که درون بیت رهبر جمهوری اسلامی وجود داشت و از نامه وحید حقانیان در مورد انتخابات و مواردی از این دست هم میتوان دریافت که تعادل موجود-اگر بتوان اساسا آن را تعادل نامید- ناپایدار است و هر کدام از «گَنگ»های شکل گرفته و قوام یافته در طی این ۴ دهه متناسب با اینکه در زمان بر سرکار بودن چقدر توانستهاند منابع ثروت، قدرت و اطلاعات را در اختیار بگیرند حالا توان چانهزنی دارند. زمانی به نظر میرسید که کشور در دست فرزندان میرزا هاشمی آملی، مرجع تقلید شیعه نهاده شده و معیار قدرتمند بودن نزدیکی به آنان است، حال اما باید دید آنها در مواجهه با بدنهای که از آن کنده شدهاند چه سلاح و سپری دارند.