سایت ملیون ایران

حسن فیروزآبادی سرلشگری برای تحقیر افسران ارتش ایران

farzaneh-rustaei

رسانه ها حق داشتند سرلشگر حسن فیروزآبادی را با قطر کمر او مورد قضاوت قرار دهند. زیرا سایز کمربند او تنها ویژگی برجسته و قابل اعتنا و درعین حال قابل مشاهده او بود که برای حدود ۲۷ سال از سال ۶۸ تا ۹۵ریاست ستاد کل نیروهای مسلح را با حکم علی خامنه ای بر عهده داشت.

امروز که نقش فیروزآبادی در جمهوری اسلامی به پایان رسیده است آسان ترمی شود در باره جایگاه ساختگی او و مواضعی که می توانست اتخاذ کند، اما سکوت کرد به داوری نشست. برای مثال در همه دورانی که ریاست ستاد کل نیروهای مسلح و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت هیچگاه اظهار نظری نداشت که حاکی از نقد او به نظام باشد. هیچگاه در کنار مردم نایستاد و به نقش ضد مردمی سپاه اشاره نکرد.

او با عنوان ساختگی سرلشگری، ریاست ستاد کل نیروهای مسلح را بر عهده گرفت تا دو هدف سیاسی رهبر را تامین کند. دقیقا به همین دو دلیل بود که او ۲۷ سال در یک پست ثابت حساس نظامی دوام آورد.

در درجه اول و شاید مهمترین آنها این بود که فیروزآبادی ماموریت داشت تا در حاشیه ماندن و در حال ترمز بودن قوای سه گانه و افسران ارشد ارتش را نظارت کند. احتمالا هدف از چنین راهکاری این بود که ارتش به حد کافی در حالت کما و ضعبف باقی بماند تا هم تهدیدی برای حکومت نباشد و هم اینکه با انزوا از همه معادلات استراتژیک کشور حدف شود. البته انتصاب او تحقیر و استهزای باقیمانده افسران ارشد و کادرهای دانشکده افسری دیده ارتش نیز بود که مجبور بودند سرلشگر و رییس ستادی را تحمل کنند که ارتش هیچ کشوری تاکنون به خود ندیده  است و قطر کمر او بیش از یک متر بود.

دومین عامل تداوم ریاست فیروزآبادی بر ستاد ارتش می تواند نظارت او بر این بوده باشد که با تحلیل رفتن آرام و بی سر و صدای ارتش، سپاه فرصت و امکان رشد و کسترش بی حد و مرز و افزایش امکانات خود را به دست آورد. با توجه به ظاهر سنگین وزن فیروزآبادی که نظامیان آن را مذموم می شمارند به احتمال زیاد انتصاب و بقای او در این پست حساس نمی تواند بدون ملاحظات سیاسی امنیتی و البته روان شناسانه باشد. بی تردید، ارتشی که ریاست ستاد نیروهای مسلح آن فیروزآبادی باشد بی آینده است.

شاید بسیاری معتقد باشند که او بی حاشیه ترین وغیر سیاسی ترین فرد نیروهای مسلح ایران بوده است، اما اگر کسی با مدرک دامپزشکی و بدون هیچ سابقه یا دانش نظامی برای ۲۷ سال نقش ٬٬ درپوش ٬٬ را برای ارتش باقیمانده از زمان شاه بازی کرده باشد می توان گفت که او سیاسی ترین و حساس ترین نقش نظامی را در چهار دهه اخیر برعهده داشته است.زیرا امروز حتی کادرهای عادی سپاه نیز از رفاه قابل قبول و منزل و ماشین و امکانات فراوان برخورداند در حالیکه حتی افسران ارشد ارتش برای تامین زندگی خود دو شغله یا چند شغله هستند.

از آنجا که آینده ایران بشدت متفاوت با امروز خواهد بود و ما انتظار ظهور روزهایی را می کشیم که نه تنها از اسلامگرایی مخرب شیعی و بنیادگرایی افراطی اثری نمانده باشد بلکه منتظر روزهایی هستیم که همه مدیران کشور بر اساس دانش و تحصیلات مرتبط به مناصب و مشاغل منصوب شوند. به همین دلیل دیر نیست آمدن روزی که بسیاری از مدیران ارشد جمهوری اسلامی به این علت مورد استنطاق قرار گیرند و مجازات شوند که چرا مشاغل غیر مرتبط با تجربه و دانش مربوطه را بر عهده گرفتند. امری که باعث می شود این مدیران به قطعه پازل بازی دیگران برای سرکوب مردم و چپاول کشور تبدیل شوند. در آن روز یکی از کسانی که که اگر نمی مرد حتما مورد بازخواست قرار می گرفت این سرلشگر ارتش ندیده و دانشکده افسری نرفته بود.

در هر حال فیروزآبادی عالی ترین پست را بر اساس چارت نظامی همه کشورها بر عهده داشت. کشوری که مهمترین شعار آن مقابله با آمریکا و اسراییل بود و هزینه های کلانی را در این راه بر باد داد. برای اینکه ابعاد فاجعه ۲۷ سال ریاست حسن فیروزآبادی بر ستاد کل نیروهای مسلح روشن شود فقط کافی است تا سوابق او با رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اسراییل و آمریکا مقایسه شود. وقتی عملکرد و سوابق حسن فیروزآبادی را با روئسای ستاد دیگر کشور ها از جمله اسراییل یا آمریکا مقایسه می کنیم منطقا این قضاوت در انسان شکل می گیرد که فیروزآبادی را نیز مانند بسیاری دیگر از مسئولان جمهوری اسلامی نمی شود بخشید بخاطر خسارات جبران ناپذیری که به مردم ایران و کشور وارد کردند.

۱ـ سپهبد آویو کوخای ستاد ارتش اسراییل

سپهبد آویو کوخای رییس ستاد ارتش اسراییل است که ۲۴ سپهبد دانشکده افسری و جنگ دیده را تحت پوشش خود دارد. بعید به نظر می رسد هیچیک از قوای سه گانه ارتش اسراییل اینقدر بی در و پیکر بوده باشند که کسی بدون سوابق مرتبط نظامی و همانند جوائز تخم مرغ شانسی به عنوان سرلشگر یا سپهبد معرفی شود. در ضمن، این هم بعید است که در میان نظامی های اسراییلی کسی به چنین بی آبرویی و بدنامی برای خود و خانواده خود تن بدهد که بی دلیل و بدون مقدمه به سرلشگری یا سپهبدی ارتقا یابد.

آویو کوخای مانند اکثر آن ۲۴ سپهبد از حدود چهل سال قبل در ارتش اسراییل حضور داشته است. او در این مدت فرماندهی لشگر چترباز، فرمانده لشگر غزه ، معاون رییس ستاد کل ارتش، ٬‌فرمانده جنگ در غزه و در لبنان، رییس ضد اطلاعات ارتش، و فرماندهی مناظق چهارجانبه شمال جنوب اسراییل را برعهده داشته است. طی چهل سال گذشته ریاست فعلی ارتش اسراییل تقریبا در همه جنگ هایی که اسراییل در آن درگیر بوده حضور داشته است تا به این مقام برسد.

۲ــ ژنرال افسانه ای مک کریستال

ژنرال مک کرسیتال به ژنرال جوکی یا ریاضت کش ارتش آمریکا شهرت دارد. او روزی ۱۸ کیلومتر می دود، فقط یک وعده غذا در روز می خورد و چند ساعت بیشتر نمی خوابد. وقتی در حال نشسته مطالعه نمی کند از طریق آیپد کتاب گوش می کند. از شاهکارهای شغلی او این است که در ستاد مشترک ارتش در پنتاگون دفتر ویژه یی را احداث کرده و هر روز راس ساعت شش و نیم صبح ویدئو کنفرانسی با کلیه افسران ارشد واحدهای ویژه امریکا در سراسر جهان برگزار می کرده تا اطلاعات به دست آمده طی ۲۴ ساعت گذشته را مبادله کنند.

او «معتاد به کار» است و دیگران در همراهی با او همیشه دچار مشکل می شوند. برای اینکه تفاوت این ژنرال با دیگر فرماندهان ارشد نظامی امریکا روشن شود، لازم است گفته شود که بخشی از سوابق کاری ۳۳ ساله او به دلائل امنیتی هیچ گاه اعلام نشده است، از جمله اینکه او از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ فرماندهی نیروهای ویژه و فوق سری را در ارتش آمریکا بر عهده داشت که پنتاگون برای سالیان سال اساساً وجود چنین واحدی را در ارتش امریکا انکار می کرد. با این حال برخی از مقام های سیا گفته اند او در راس کسانی بوده که مخوف ترین عملیات علیه القاعده در منطقه قبایلی پاکستان را فرماندهی کرده و تا سال ۲۰۰۵ هدف اصلی آنان دستگیری ایمن الظواهری و بن لادن بوده است.

عملیات هایی که او فرماندهی می کرده بعضاً چنان خطرناک و پر ریسک بوده اند که در مواردی وزیر دفاع آمریکا آن را ملغی می کرده است. این ژنرال باریک اندام عملیات های فوق سری که تقریباً همه دوره های آکادمیک نبردهای فوق سری را تجربه کرده بسیار کم حرف است. ژنرال مک کریستال برای پنج سال فرمانده عملیات مخفی امریکا در عراق بوده و می گویند او دایره المعارف زنده ای از اطلاعات ریز و درشت در مورد تروریست ها و زندگی آنان است. با وجودی که او یک ژنرال عملیاتی موفق است دانش نظامی و سیاسی او در حدی بوده که سالیانی را با «شورای روابط خارجی امریکا» همکاری می کرده که تمرکز آن بر مطالعات راهبردی است.

مک کریستال ۶۴ساله در یک خانواده نظامی تربیت شده است. پدر او از فرماندهان ارتش امریکا پس از اشغال آلمان در جنگ جهانی دوم بود و مدتی را نیز در پنتاگون خدمت کرد. کلیه افراد خانواده او نظامی هستند یا با خانواده یک نظامی ارشد ازدواج کرده اند. او فارغ التحصیل دانشگاه وست پوینت آمریکاست و ۳۰ سال پس از فارغ التحصیلی، فرماندهی واحدهای ویژه را بر عهده داشته، در دانشگاه هاروارد تدریس کرده و با شورای روابط خارجی امریکا همکاری داشته است. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۰ فرمانده واحدهای کلاه سبز، مدتی فرمانده ارشد واحدهای رنجر ارتش امریکا بوده است و نیز فرماندهی عملیات ارتش امریکا در جنگ خلیج فارس، عراق و أفغانستان را بر عهده داشته است.

از معدود نقاط منفی که در سوابق کاری او ثبت شده شهادت او در جریان کشته شدن یک افسر امریکایی در افغانستان در سال۲۰۰۴ است که ابتدا گفته شد وی با گلوله دشمن کشته شده اما بعداً معلوم شد او با تیر یک سرباز امریکایی هدف قرار گرفته است. اطلاعاتی که وی در جریان این تحقیقات ارائه داد غیردقیق بوده و منجر به آن شد تا در جریان اعطای درجه ستاره نقره یی این نقطه ضعف مورد ملاحظه قرار گیرد. .

مک کریستال دومین مقام ارشد بسیار باتجربه و بانفوذی است که پس از ریچارد هالبروک به ماموریت افغانستان گمارده شد. ریچارد هالبروک نیز حدود ۴۵ سال سابقه مذاکرات دیپلماتیک در وزارت خارجه امریکا داشت و مدیریت او توانست به جنگ مسلمانان و صرب ها در بوسنی خاتمه دهد. ترکیب دوقلوی مک کریستال و ریچارد هالبروک در أفغانستان یکی از سیاه ترین روزها را برای القاعده و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان رقم زد.

از: گویا

خروج از نسخه موبایل