عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز آخرین روز از هفتۀ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است. ۱۷ تا ۲۳ مهر به عنوان هفتۀ نیروی انتظامی یا پلیس نامگذاری و برای امسال شعار «پلیس هوشمند، امنیت پایدار» انتخاب شده است.
امنیت، از آن مقولات است که تا نباشد، قدر دانسته نمیشود و خود اول بار مفهوم امنیت را در سفر ۱۲ سال پیش به هرات افغانستان دریافتم که بیم داشتیم پیاده در خیابان قدم بزنیم و از مرز دوغارون که گذشتیم و وارد خاک ایران شدیم مفهوم امنیت را با تمام وجود حس کردیم. جالب این که آن طرف سربازان ایتالیایی با قد و قامت و پوشش و تجهیزات دیدنی امنیت ما را بر عهده داشتند ولی احساس امنیت نداشتیم و این طرف کسی حسب ظاهر نبود و احساس امنیت داشتیم و پشت سرمان را نمیپاییدیم. امنیت مثل هواست. تا نباشد قدر دانسته نمیشود اما نیاز به دیدن هم نیست. باید حس شود. از این رو هر تلاشی برای یادآوری امنیت و کوشندگان آن ستودنی است اما این نوشته درصدد بیان نکتهای دیگر هم هست.
در هفتۀ نیروی انتظامی امسال با شعار کلی «پلیس هوشمند، امنیت پایدار» شعارهای روزشمار هفته از شنبه ۱۷ تا امروز جمعه ۲۳ مهرماه هم اینگونه اعلام شده بود:
«شنبه: پلیس مقتدر، قانونمدار و امین مردم/ یکشنبه: پلیس هوشمند، مشارکت عمومی و انضباط اجتماعی/ دوشنبه: پلیس خدمتگزار، سرباز فداکار و امنیت پایدار/ سهشنبه: پلیس و امنیت اقتصادی/ چهارشنبه: پلیس و آموزش همگانی/ پنجشنبه: پلیس، مرزبانی و تلاش جهادی و سرانجام جمعه: پلیس و حفظ ارزشها و جامعۀ ایمانی».
به همین مناسبت بنر[برنما/ انیمه]های متعددی نیز درسطح شهر نصب شده تا مردم بیش از پیش با زحمات و خدمات و نقش پلیس آشنا شوند.
طبعاً در این تصاویر به زمینههای مختلف فعالیت نیروی انتظامی و آنچه در قالب ۷ شعار پیش گفته نقل شده اشاره و دربارۀ آنها تبلیغ شده است.
در این میان اما هیچ خبری از تبلیغ و شعار دربارۀ «گشت ارشاد» نیست که از نظر پلیس جلوهای از امنیت اخلاقی است. در حالی که درست در همین روزها افکار عمومی متأثر از تصاویر آزار دهندۀ نوع برخورد چند مأمور زن برای سوار کردن اجباری چند دختر جوان در وَنِ نیروی انتظامی (دستگیری بدون حکم قضایی) است به این جرم که فرم مورد نظر پلیس را در لباس رعایت نکردهاند.
به این بهانه میتوان پرسید اگر فعالیت گشت ارشاد و این رفتارها که موجب چندش و انزجار مردم – دست کم بخش قابل توجهی از مردم- میشود موجب افتخار است چرا تصاویر آن را در سطح شهر نصب نمیکنند یا در تلویزیونهای شهری در ابعاد بزرگ پخش نمیکنند و به آن نمیبالند؟
اگر هم نیست چرا این کارها که آرامش روانی مردم – دست کم بخشی از مردم – را بر هم میزند و در واقع حال آدم را به هم میزند، متوقف نمیشود؟ حیف نیست که فعالیت نیروهای زحمتکش پلیس در ایجاد امنیت و مقابله با دزدان و قاچاقچیان و جیببران و سلبکنندگان امنیت عمومی تحتالشعاع این بخش قرار گیرد که فقط نفرت تولید میکند و واژۀ ارشاد را که روزی یادآور حسینیۀ ارشاد و دکتر علی شریعتی و وزارت ارشاد بود به کتککاری بر سر نوع لباس و پوشش تقلیل داده است؟
اگر گشت ارشاد کار خوبی میکند که دختر ۲۰ ساله را که سرخوش و شاد از کوه برگشته به زور سوار ون میکند و به خیابان وزرا میبرد و احتمالا ساعاتی در کنار زنان بدنام قرار میدهد اعلام کنید و به این خدمات ویژه -که هیچ جا دنیا وجود ندارد مگر آن که طالبان در افغانستان دوباره راه بیندازد- ببالید و یک روز از از روزهای هفته را هم به نام گشت ارشاد میگذاشتید و اگر کار بدی است و بد هم نباشد ضایع است چرا تصویر پلیس در ذهن مردم یا دست کم بخشی از نسل جوان مخدوش و برای تلویزیون «من و تو» خوراک تصویری تهیه شود؟
آخر این کار با کدام یک از صفات پیش گفته میخواند؟ چهار تا دختر را گرفتن و صدای جیغ آنها را درآوردن نه اقتدار است، نه قانونمندی، نه هوشمندی، نه خدمتگزاری و نه تولید امنیت اقتصادی میکند و به عکس احساس ناامنی به دست میدهد.
شاید گفته شود با شعار امروز سازگار است: حفظ ارزشها و جامعۀ ایمانی. واقعا جامعۀ ایمانی این جوری درست میشود؟ اگر این جوری درست می شود این همه بودجه و نهاد شبه فرهنگی دیگر چه به کار میآید یا دختران جوان و زنان را زدهتر میکنید؟
سوء تفاهم نشود. این گفتار اتفاقا در نقد گشت ارشاد نیست چون پلیس، تابع دیدگاهی است که پوشش زنان را امری عرفی نمیداند و به دنبال مالکیت سپهر عمومی است و خیابان را مثل ادارات و سازمان های دولتی می داند. بلکه تنها یادآوری این نکته است که اگر این کارها خوب است و قابل افتخار چرا تصاویر آنها را هم در سطح شهر نصب نمیکنند و از تلویزیون نشان نمی دهند و اگر بد است، انجام ندهند خوب! واقعاً حیفِ این همه نیروی زحمتکش پلیس نیست که قضاوت دربارۀ آنها هم با این داوری بیامیزد؟
من اگر بودم برای یکی از روزهای هفتۀ نیروی انتظامی و روز سه شنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۰ که مقارن با روز حافظ هم بود این شعار را انتخاب میکردم: کار بد، مصلحت آن است که مطلق نکنیم!