رنگین کمان ایران
شایا گلدوست
«حوالی ساعت ۱۰ صبح در میدون ولیعصر دنبال یک مغازه میگشتم که با گشت ارشاد مواجه شدم. من را سوار ون گشتارشاد کردند و حدود نیم ساعت سوال و جواب کردند. میپرسیدند مانتو پوشیدی؟ و من جواب دادم که این یه کت مردانه است. گفتند کیف زنانه با خودت حمل میکنی؟ گفتم این یک کولهپشتی چرم است و مردانه و زنانه ندارد. گفتند چرا گوشواره داری و کفش زنانه پوشیدهای؟ در صورتی که من یک چکمه اسپرت پوشیده بودم. خلاصه تمام ظاهر و استایلم را زیر ذرهبین گذاشته بودند و مدام بر سرم فریاد میزدند و تهدید میکردند که دستگیرت میکنیم و با خودمان میبریم.»
اینها تجربه تلخ «کیوان»، مرد همجنسگرای ساکن تهران، در برخورد با پلیس امنیت اخلاقی یا «گشت ارشاد» است. نه تنها «کیوان» بلکه بسیاری از اعضای جامعه رنگینکمانی به دلیل ظاهر و نوع پوشش و در کل بیان جنسیتی متفاوتی که با هنجارهای تعریف و پذیرفته شده جامعه دارند، چنین تجربیات تلخی را در مواجهه با پلیس داشتهاند. افرادی که گرایش جنسی، هویت و بیان جنسیتی آنها از خانواده گرفته تا جامعه و قانون، مورد پذیرش نبوده و در موارد زیادی مورد خشونت، تبعیض و تعرض قرار گرفته و حتی مجرم شناخته میشوند. این رویکرد منفی به قشر رنگینکمانی دست قانون و عموم جامعه را در برخوردهای غیر انسانی با این افراد باز میگذارد و شرایط را برای آنها در کشوری مانند ایران دشوارتر میکند. «کیوان» در ادامه میگوید: «معمولا به خاطر پوشش و ظاهر با پلیس دچار مشکل نشده بودم تا این اتفاق اخیر که برای خودم هم بسیار عجیب بود. میپرسیدند این وقت صبح اینجا چه کار میکنی؟ در حالی که ساعت ۱۰ صبح بود و در جای شلوغ وپر رفت و آمد شهر. درباره اینکه دانشجو هستم یا نه و کدام دانشگاه درس میخوانم. مدام سوال میپرسیدند که اگر مشکلی داری به ما بگو و من هم گرایش جنسیام را مشکل نمیدانم که بخواهم به آنها چیزی بگویم. نترسیده بودم و بسیار خونسرد رفتار میکردم و انگار برخورد عادی من آنها را بیشتر عصبانی میکرد و مدام سرم فریاد میزدند.»
گرایش جنسی در انسانها بر خلاف آنچه در گذشته تصور میشده، یک طیف بسیار گسترده است و افراد میتوانند از منظر جنسی و یا عاطفی هرکجای این طیف قرار گرفته و هویت جنسی خود را تعریف کنند. با وجودی که هنوز هم در برخی از کشورها مانند ایران، گرایش عاطفی و جنسی افراد به همجنس پذیرفته شده نیست و با دیدگاه بیمارپندارانه به آنها نگاه میشود، اما انجمن روانپزشکی آمریکا از سال ۱۹۷۴ و سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از لیست بیماریهای روانی خارج کردند و نتیجه تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری و متخصصان روانشناسی در جهان این است که همجنسگرایی یک شاخه سالم از طیف گسترده گرایش جنسی در انسان است.
این در حالی است که در ایران و چند کشور دیگر رابطه جنسی بین دو همجنس جرمانگاری میشود و مجازاتهای بسیار سنگینی برای آن در نظر گرفته شده است. در ماده ۲۳۴ قانون مجازات اسلامی، درخصوص همجنسگرایی مردان، حد لواط برای فاعل تنها در صورتی که وی ازدواج کرده باشد و یا متوسل به زور و تجاوز شده باشد، اعدام است. این در حالی است که «فرد مفعول» فارغ از وضعیت تاهل محکوم به اعدام میگردد. طبق تبصره ۱ ماده مذکور، «فاعل» غیرمسلمان در ارتباط جنسی همجنسگرایانه با فرد مسلمان، مشمول مجازات اعدام است. همچنین طبق تبصره ماده ۲۳۶، فاعل غیرمسلمان در رابطه همجنسگرایانه حتی در صورت عدم دخول به مجازات اعدام محکوم میگردد. این شرایط برای زنان همجنسگرا کمی متفاوت است و از مجازات شلاق و در صورت ارتکاب مجدد به جرم تا مجازات اعدام متغیر میباشد.
از نظر «کیوان» رفتار و برخورد پلیس در ایران بسیار سلیقهای بوده و گویی تحت قوانین و دستورالعملهای خاصی رفتار نمیکنند. دیده شده است که پلیس و نیروهای امنیتی در موارد مشابه بنا به تشخیص و سلیقه خود رفتارهای متفاوتی از خود نشان داده و با فردی که از نظر آنها مرتکب تخلفی شده برخورد میکنند. «کیوان» میگوید: «نه تنها در مواردی که به ظاهر و پوشش مربوط مربوط میشود، بلکه در مورد موضوعی مانند داشتن سگ هم این برخوردهای سلیقهای دیده شده است. بارها برای من پیش آمده است که پلیس سگم را در خیابان نوازش کرده و مواردی پیش آمده که به دلیل داشتن سگ مورد فحاشی از سوی پلیس هم قرار گرفتهام.»
تجربیات افراد رنگینکمانی نیز از برخورد پلیس بسیار متفاوت است. مواردی وجود داشته است که در صورت بروز مشکلی پلیس به فرد یاری رسانده اما در اکثریت مواقع به دلیل نداشتن اطلاعات و دیدگاه رنگینکمانیستیزانهای که در بطن جامعه وجود دارد، این افراد مورد تمسخر، توهین، خشونت و برخوردهای بسیار تند و زننده پلیس و نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند. گستره فعالیت گشتهای موسوم به «گشت ارشاد» نیز در سالهای اخیر از نظارت به حجاب و پوشش زنان به افراد رنگینکمانی نیز رسیده است. در اکثریت مواقع ترنسها به دلیل بیان جنسیتیشان مورد این برخوردهای تند قرار میگیرند.
زنان ترنسی که با هویت قانونی منتسب به مردانه، بیان جنسیتی منسوب به زنان را برای خود انتخاب کرده و در دیدگاه جامعه زنان بدون حجاب و پوشش اسلامی به نظر میآیند. از سویی دیگر مردان ترنسی که هویت قانونی آنها منتسب به زنانه است و به دلیل ملالی که از پوشش منتسب به زنانه مانند مانتو و روسری دارند، پوشش به اصطلاح مردانه را ترجیح میدهند، به جرم بیحجابی و نداشتن پوشش مناسب با برخورد قانونی مواجه میشوند. همچنین افراد دیگر با هویتهای جنسی و جنسیتی مختلف.
هرچند در سالهای اخیر در برخی از شهرها افراد ترنس با داشتن مجوزهای قانونی که برای ترنزیشن و جراحی از دادگاه دریافت میکنند، مجاز به تغییر پوشش و ظاهر خود در اجتماع هستند، اما به دلیل اینکه در کلیشهها و قالبهای تعریف شده زنانه و مردانه نمیگنجند، با رفتارهای مناسبی از سوی جامعه و پلیس مواجه نمیشوند و بیشترین برخورد نیز از سوی گشتهای امنیت اخلاقی متوجه آنها میشود.
چندی پیش نیز ایجاد رشته دانشگاهی «امر به معروف و نهی از منکر» در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد خبرساز شد. به گزارش خبرگزاری ایرنا، «مهران صمدی»، رییس «قرارگاه احیای بینش امر به معروف و نهی از منکر» هدف از راهاندازی این رشته را «تشکیل گروههای مطالبهگری توسط اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و گشت ارشاد مسئولان» عنوان کرده است. از بارزترین جلوههای امر به معروف و نهی از منکر در ایران راهاندازی «گشت کمیته» بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ است. این گروه بعدتر با عنوان «گشت ارشاد» زیر نظر نیروی انتظامی به فعالیت خود ادامه داده و به برخورد خشن ماموران با زنان و دختران و بازداشت آنها به دلیل «بدحجابی» شناخته شده است.
جای تاسف دارد که تمام این هزینههای انسانی و بودجههایی که صرف راهاندازی گروهها و فعالیتهای غیرضروری و ناکارآمد در جامعه میشود، میتوانست مانند بسیاری از کشورها صرف آموزش درست، دادن اطلاعات لازم و کافی به عموم جامعه درباره مسائل و موضوعات ضروری، از جمله آموزش جنسی و جنسیتی برای پذیرفتن همه افراد با هر گرایش جنسی و هویت جنسیتی شود.