آری به اداره امور روستا تا استان توسط منتخبان مردم؛ نه به فدرالیسم!
منشور سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور مصوبه نشست بهمن ۱۳۸۳ (ژانویه ۲۰۰۵) برای استقرار دموکراسی در ایران در کنار “جدائی دین و ایدئولوژی از دولت (نظام حکومتی)” و “تفکیک قوای سه گانه قانونگذاری، اجرائی و قضائی”، راهکارهای زیر را ضروری میداند:
- “خدشه ناپذیر بودن تمامیت ارضی ایران”،
- “عدم تمرکز امور اداری و واگذاری امور محلی به نهادهای انتخابی، از سطح روستا تا استان” و
- “پاسداری فعال از سلامت و بالندگی زبان و فرهنگ مشترک ملی و کلیهی زبان های دیگر ایرانزمین و فرهنگ های محلی ایران بعنوان گنجینه های اصلی تشکیل دهنده ی مبانی هویت ملی مردم ایران”.
انتخاب نمایندگان شوراها و مسئولان در روستا تا استان امکان میدهد که مردم ایران در همه سطوح در فائق آمدن بر مشکلات و پیشرفت جامعه سهیم گردند. به این ترتیب هم سیاست های منطقه ای مبتنی بر نیازها، خواست و اراده مردم آن منطقه اتخاذ میشود و هم تقسیم قدرت به درجه ای بیشتر میسر میگردد. این راهکار دولت را از پرداختن به امور اختصاصاً منطقه ای بینیاز میسازد و مضافاً، زمینه ساز رشد، آموزش، کسب تجربه و آزمون کادرهای سیاسی برای اداره و حل مشکلات کل کشور میشود.
زبان فارسی و فرهنگ مشترک ملی و کلیهی زبان های دیگر ایرانزمین و فرهنگ های محلی ایران گنجینه های اصلی تشکیل دهنده ی مبانی هویت ملی مردم ایران است و ما بر حفظ و پاسداری از آن تاکید داریم. در همین راستا تدریس زبان مادری در مدارس را جزئی از این پاسداری و به این سبب ضروری میدانیم.
صدها سال است که مردم ایران با قومیت، تبار، زبان های محلی، و باورهای مذهبی متفاوت، از طریق حرکت به نقاط مختلف کشور، آمیزش با مردم مناطق دیگر، بازرگانی، آموزش و پیوستن به تولید صنعتی به هم هرچه نزدیکتر شده و با هم درآمیخته اند. از سوی دیگر اما هم در دیکتاتوری گذشته و هم در استبداد کنونی تبعیض و بیعدالتی فراگیر حاکم بوده، تجاوزات فاحشی به حقوق و آزادی همه شهروندان صورت گرفته است. جمهوری اسلامی اصل مربوط به زبان مادری در قانون اساسی خود را رعایت ننموده و جنایات گسترده ای بویژه علیه اقلیتهای مذهبی اعمال کرده است. برخی استانهای ایران از نظر اقتصاد، تولید، امکانات شغلی، مرمت خرابی های جنگ و زیرساختارها در مقایسه با سایر نقاط، در وضعیت باز هم بدتری قرار دارند. آنچه جامعه ما به آن نیاز دارد دموکراسی و جامعه بازی است که در آن مردمانی با تبار، زبان، باورهای مذهبی و سایر خصوصیات متفاوت به عنوان شهروند با حقوق شهروندی مساوی و بدور از هرگونه تبعیض کنار هم زندگی میکنند. چنین جامعه ناهمگون ملی از بزرگترین دستاوردهای مدرنیته و تمدن سیاسی است.
هدفگذاریهای فوق با خواست گروههای طرفدار فدرالیسم در ایران مغایر است. این گروهها خواهان آنند که مردم با یک چند خصوصیت مشترک، مانند پیوندهای محلی و ایلی و عشیره ای در منطقه ای گردهم آیند و به این ترتیب جدا از دیگران، جامعه ای همگون تشکیل دهند؛ خواهان آنند که ایران را به قسمت هایی خودمختار یا مستقل از هم تقسیم کنند، به زندگی ایلی و عشیره ای باز گردند و با این نوستالژی، روندی خلاف تحولات اجتماعی قرنهای اخیر ایران را تحقق بخشند. آنها ایرانیان را یک “ملت” نمیدانند بلکه از “ملیتها”ی ایران صحبت میکنند. گروههای نامبرده عموما آلمان و آمریکا را نمونه های فدرالیسم مورد نظر خود معرفی مینمایند. حال آنکه در این دو کشور نیز، هیچ استان یا منطقه ای محل تجمع یک قوم خاص و همگون نمیباشد. مضافاً اینکه فدرالیسم این کشورها ایالت های مختلفی را که جدا از هم بوده اند متحد کرده، حال آنکه ایران هزاران سال کشوری با مردمی صاحب تیره های منطقه ای، ایلات و عشایر گوناگون بوده است.
کشیدن مرزهای جدید در ایران برای ایجاد کشوری قطعه قطعه شده در سرزمینی که مردمان آن هزاران سال است همه با هم بوده و در سده های اخیر بیش از پیش به هم نزدیک و مخلوط شدهاند، عموما جز با اعمال زور و خشونت، پاکسازی های قومی، سرکوب های فجیع و حتی قتل عام میسر نمیشود. فاجعه ای که نمونه آن را در دوران تجزیه یوگسلاوی سابق دیده ایم؛ گرچه در آن کشور هم مؤلفه های آن دارای وحدت فرهنگی و تاریخی ملت ایران نبودند. کشمکش هایی که در آن سرزمین با جنگ صربها، کرواتها، بوزنیها وکوزووییها از سال ۱۹۹۱ شروع شد، با کشتار مردم و جنایت علیه بشریت تا سال ۲۰۰۱ ادامه یافت و تنها پس از دخالت نظامی و فشار آمریکا و کشورهای اروپائی پایان گرفت.
جهان امروز دوران اتحاد کشورها و برداشتن مرزهاست، نه تجزیه کشورها. در دورانی که کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین و آفریقا در پی اتحاد و کاهش نقش مرزهای میان خود هستند و روز به روز به هم نزدیکتر و با هم مخلوط تر میشوند، عکس این پروسه را تنها در کشورهای عقب مانده یا مناطقی خاص و غالبا بدون هرگونه احتمال موفقیت، شاهدیم.
فدرالیسم امروز به بهانه و حرف رمز تجزیه و چندپاره کردن ایران تبدیل شده و کیست نداند که کشورهای خاصی نیز الهام بخش آن بوده با تمام وسائل از آن پشتیبانی میکنند، زیرا میدانند که چنین هدفگذاری واپسگرایانه که رابطهای با راهکارهای دنیای مدرن ندارد میتواند به یک جنگ داخلی تمام عیار و درگیریهای بیثمر و برتری جویی های دینی و تیره و تباری، منجر و از این طریق به مانع جدیدی برای تحقق دموکراسی در ایران و دستیابی ملت ایران به جایگاه شایسته ی خود در صف ملل جهان تبدیل گردد.
در جامعه دموکراتیک آینده برپایهی حقوق شهروندی مساوی علاوه بر اینکه هرگونه بیعدالتی و تبعیض باید ریشهکن شود. لازم است به نیازها و خواست استانهای دور از مرکز توجهی ویژه مبذول گردد. ضروری است که تمامی مناطق کشور از نظر فرهنگی، سیاسی و علمی، و پیشرفت و رفاه، پا به پای یکدیگر به بالاترین سطح ممکن ارتقاء یابند. اموری که تنها با اقدامات همه جانبهی، سیاسی، ساختاری، اقتصادی و فرهنگی همراه با تلاش برای تقویت همبستگی ملی، تفاهم، احترام و تعمیق دوستی مردم کلیه مناطق و مذاهب ایران زمین میسر میگردد. مجلس موسسانی که در دوران گذار از جمهوری اسلامی برای تدوین و تصویب قانون اساسی دموکراتیک آینده انتخاب و تشکیل میشود محل برخورد آراء و عقاید و تصمیم گیری در مورد هر پیشنهاد است. در انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان باید همه گروههای سیاسی با مبارزات سیاسی و بدور از خشونت شرکت کنند و پیشنهادات خویش را برای ساختار آینده کشور از طریق نمایندگان خود به بحث و تصمیم نمایندگان آن مجلس واگذار نمایند.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
۲۷ فروردین ۱۳۹۹ برابر پانزدهم آوریل ۲۰۲۰
info@iranazad.info
http://www.iranazad.info