دوشنبهشب، ۱۰ ژانویه ۲۰۲۲، کانال یک تلویزیون سوئد برنامه موزیکالی به مناسبت یکسده دموکراسی در سوئد برگزارکرد. در این جشنوشادمانی، که به سبب ویروس کرونا در دامنه کوچکتری برگزار شد، ترانههایِ زیبایی اجرا شد که ترجیعبند یکی از ترانهها روند حقیقیِ پیشرفتِ سوئدرا به خوبی بیان میکرد: “…ما هر روز بهتر شدیم، بهتر شدیم.”
اگرچه شوربختانه این روند امروز شکل گذشته خود را ندارد و سوئدِ اینروزها دچار گرفتاریها و دردسرهایِ فراوان است که جای بحث آن در این نوشته نیست. نگارنده در نوشتههایِ دیگری در اینباره گاه اشارههایی داشته است.
سرآغاز دِموکراسیِ سوئد چگونه برآورد شده است؟
بنا بر روال موجود در سوئد، گزینش پارلمانی هر چهارسال یکبار در هفته دوم سپتامبر آخرین سالِ هردوره انجام میپذیرد. سهماهواندی پس ازآن، دور تازه چهارسال آینده پارلمان در ۱۰ ژانویه سالِ نو، وسیله شاه گشایش یافته و رسمیت می یابد.
یکسده پیش در ۱۰ ژانویه ۱۹۲۲، برای نخستین بار ۵ نماینده زنِ سوئد که در گزینش سپتامیر ۱۹۲۱ به پارلمان سوئد راه یافته بودند، وارد پارلمان شدند. آن زمان آنان تنها ۱٫۳% نمایندگان را تشکیل می دادند. چنین شد که سوئدیها این روز خجسته را آغاز دموکراسی در سوئد برآورد کردهاند.
پسازآن، روندِ شرکت نمایندگانِ زن در پارلمانِ سوئد هر دوره رو به رشد نهاد تا آنجا که نسبت شمار نمایندگانِ زن در ۲۰۱۴ به ۴۳٫۶% و در آخرین گزینش پارلمانی ۲۰۱۸ به ۴۶٫۱% یعنی ۱۶۱نماینده از کل ۳۴۹ نماینده افزایش یافته است و دراین روند شمار نمایندگان مرد نسبت به گذشته کاهشی چشمگیر داشته و اینک ۵۳% نمایندگان پارلمان سوئد را دربر میگیرد. سوئد امروز جزو آن گروه کشورهایِ جهان است که بالاترین میزانِ نمایندگانِ زن در پارلمان را دارا است.
ولی مبارزه زنان برای حق رای و رسیدن به جایگاه امروز سالها به درازا کشیده است. زمانی این روند شتاب مییابد که در ۱۹۱۷ میزان قدرت پادشاه را کاهش داده و به جایش پارلمان توانمند تر شده و پارلمانتاریسم سوئد شکل حقیقی خود را مییابد. در این سال با وجود مخالفت شاه، لیبرالها همراه با سوسیالدمکراتها دولتی مشترک تشکیل میدهند. از این زمان است که گزینش نخست وزیر و تایید دولت او را، خود نمایندگان مجلس انجام داده و قانونگذاری و اداره کشور را سامان میدهند.
حایگاه امروز زنانِ سوئد
زنان سوئد در همه پیکره کار، سیاست و زندگی سوئد حتا سختترین کارها که از دید ما “کارِ مردانه ” است شرکت دارند. شمار نمایندگانِ زن در سوئد امروز ۴۶٫۱% نمایندگان را تشکیل می دهند و از ۸ حزب سوئد، رهبری ۵ حزب در دست زنان است که البته در حزب سبزها رهبری دوگانه یکزن و یکمرد است. دو تن از این زنان ریشه غیر سوئدی دارند. رهبرحزب کوچک لیبرال(حزب مردم پبشین) زاده آفریقا است و در کودکی به سوئد مهاحرت کرده است. رهبرحزبِ چپِ سوئد(حزب کمونیست پیشین) یک بانوی ایرانی ـ سوئدی است که زاده سوئد و از پدر و مادری ایرانی است.
مهمتر از همه این موردها در نخستین سده دموکراسی و پیشرفت شگفتانگیز زنان در سوئد، برایِ نخستین بار در پایان سالِ ۲۰۲۱ یک زن، بانو ماگدالنا اندرشون (زاده ۲۳ ژانویه ۱۹۶۷) به مقام نخست وزیری سوئد رسید. Magdalena andersson
نگاهی به چند نمونه دیگر از دگرگونیهای مهم در تاریخ سوئد
۱۹۵۱ ـ سال یک رویداد مهم در تاریخ سوئد است و آن آزاد کردنِ مردم سوئد از بندِ فرمانروایی کلیساها است. تا این زمان مردم یا میباید عضو کلیسایِ ناحیه زندگیِ خود و اجراکننده فرمانهایِ کلیسا باشند، که در همه کارهایِ مهمِ زندگی دخالت داشته است، و یا تنها زمانی کسی می توانسته از فرمانروایی کلیسایِ ناحیه خود بیرونآید که آیینودین دیگری آن نیز مورد قبول کلیسا را پذیرفته باشد. امروزه آزادی در گزینشِ باور و دین یکی از چهار پایه بنیادی دِموکراسی در سوئد است.
چند مورد مهم دیگر:
۱۹۴۹ ـ آزادی نشروانتشار که بسیار اثرگذار بوده است و البته ریشه در گذشته دورِ سوئد، سده ۱۸ و سالهایِ ۱۷۶۶ دارد. آزادی تا آنجا پیشرفته است که شهروندان میتوانستند و میتوانند از هرمقام مسئول حکومت درخواست انتشار سندها را بکنند. از دیگر بندهایِ مهم در این قانون این است که به شهروندان حق میدهد که بدون هراس از هر گونه فشار از هر کسی انتقاد کرده و اگر در جایی که کار میکنند رفتارِ نادرست و خلاف قانونی از رییس و دیگران نسبت به خود و یا دیگری دیدند و اعتراض داشتند، بتوانند خود با رسانههایِ همگانی آن را در میان بگذارند و اگر خواستند هویتِ خود را نیز پنهان نگاه دارند. مسئولان حق ندارند برای آشکار شدنِ هویتِ انتقاد کننده کوششی بکار برند.
۱۹۷۶ ـ حق رای برای شهروندان بیگانه در گزینش استانی و کمونیِ (ولی نه پارلمانی) سوئد.
۱۹۷۷ ـ به رسمیت شناختن جق شهروندی سامرها که در شمال سوئد زندگی میکنند.
۱۹۷۹ ـ سوئد نخستین کشور جهان میشود که کتکزدن کودکان در آن ممنوع میشود.
۱۹۹۱ ـ قانونِ آزادیِبیان در همه رسانههایِ همگانی که در حقیقت بازسازی و همسو با همآن آزادی نشر و انتشار سال ۱۹۴۹ است.
۱۹۹۵ ـ عضویت در اتحادیه اروپا پس از انجام یک رفراندم و رای مثبتِ موافقان با اندک برتری بر رای مخالفان.
۱۹۹۹ ـ یهودیان، سامرها، رومرها و فنلاندی/سوئدیها و… به عنوان یک اقلیت قومی شناخته میشوند.
۱۹۴۴ ـ یکی دیگر از بزنگاههایِ تاریخ سوئد است و آن شناسایی همجنسگرایان است. با وجود این، در آنهنگام هنوز در قانون آنان را به عنوان یک “بیمار” ارزیابی کرده و همجنسگرایان از ترس نمیتوانستند آشکارا خود را نمایان سازندتا آخِر ماه اگوست سال ۱۹۷۹ که گروهی از همجنسگرایان اداره کل بهداری، رفاه و سرویس اجتماعی را اشغال کرده و خواستار برداشتن عنوانِ “بیماری” در برابرِ نامِ خود شدند که نتیجه داد و این عنوان در ماه اکتبر همآن سال از برابرِ نامِ آنان در قانون برداشته شد و اینک حتا ازدواج آنان نیز به رسمیت شناخته میشود.
دیدگاه رییس کنونی پارلمان سوئد در باره دِموکراسی
آندرآس نورلِن(زاده ۶ می ۱۹۷۳)، رییس پارلمان سوئد، Anderas Norlen
خود عضوِ حزبِ مُدرات(محافظهکار) است، حزبی که بزرگترین حزبِ مخالفِ حزبِ حاکم یعنی سوسیالدِموکراتها است ولی با بیطرفی و درایتِ تحسینبرانگیزی پارلمان سوئد را در دشوارترین روزهایِ تاریخِ پارلمانِ سوئد (اختلاف و بنبست شگفت سال ۲۰۱۸ در شناسایی دولت که تنها با یک رای و به یاری سه حزب دیگر دولت را دراختیار گرفت) اداره کرده است، او در نشست تلویزیونی پیش ازبرگزاری جشن یکسدسالگیِ دِموکراسی در سوئد به نکته جالبی اشاره داشت و گفت:
“داشتن دموکراسی و نگاهداری از آن کار بسیار دشواری است.” و در پاسخِ خبرنگار تلویزیون که پرسید چرا گفت:
“وجود دیدگاههایِ گاه به شدت مخالف و رسیدن به توافقی برای پیشبُرد کارها و اداره کشور، کار سادهای نیست و گاه بسیار پیچیده است.”(فشرده کوتاهی از سخنانِ او) این گفته از زبان کسی است که در دامانِ دِموکراسی پرورش یافته و امروز بر کرسیِ ادراه مهمترین جایگاه یعنی ریاستِ پارلمان سوئد نشسته است.
ما ایرانیها در گفتارونوشتار به سادگی یکبند از دموکراسی گفته و مینویسیم ولی آیا زیربنایِ آن را در اندیشه، بینش و فرهنگ خود داریم؟ نگاهی به گفتوشنودها در رسانههایِ گوناگون از آن میان در تویتر، اینستاگرام و اینروزها کلابهاوس نارساییهایِ ما در این زمینه را به خوبی نشان میدهد. مخالف برایِ ما حکم “دشمن” را دارد. تازه این لایه درسخوانده و باسوادتر جامعه است.
حقیقت این است که ما راه دراز و پیچیدهای برایِ رسیدن به آزادی و دموکراسی در پیش داریم. باید بیش از همه خرافهها، سنتهای دستوپاگیر و بیهوده و رفتارهای نادرستِ خود را خوب شناسایی کنیم تا راه ریشهکن کردنِ درست آنها را بیابیم و بتوانیم نخستین گامهایِ پایهای در این راه را برداریم. میتوان از دیگران و روشهایِ کارسازِ آنان در برخورد با سختیها آموخت ولی الگوبرداری ازدیگران بدترین و نامناسبترین کاری است که نباید انجام داد. ما میباید شیوه و سازوکارِ مناسب با جغرافیایِ میهن، فرهنگ، بینش و دانشِ مردم خود را بیابیم.
سوئدیها برایِ رسیدن به جایگاه برجسته امروزِ خود در جهان، بسیار اندیشیده و با شناحت درست از مردم و میهنِ خود و دانشِ بسنده موردِ نیاز، با سرسختی سنگهایِ بزرگِ برسر راه خود را یکبهیک برداشتهاند و چنین است که امروز باید با سربلندی وشادمانانه بخوانند: “ما هر روز بهتر شدیم، بهتر شدیم!“
از: گویا