محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید: شعر «تا صورت پیوند جهان بود علی بود/ تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود» از مولانا نیست.
به گزارش ایسنا، صفحه منسوب به این شاعر، پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی با به اشتراک گذاشتن صفحات ۵۸–۵۷ کتاب «قلندریّه در تاریخ» نوشته محمدرضا شفیعی کدکنی آورده است: شعرِ «تا صورت پیوند جهان بود علی بود» ارتباطی به مولانا ندارد.
در این متن میخوانیم: تصویری که مطهّر بن طاهر مقدسی در حدود سال ۳۵۵ از خرّمدینانِ عصر خویش میدهد، از آنجا که از مشاهدات شخصی اوست، بسیار مهم است وی که خود با اینان در ناحیهٔ غرب ایران (یعنی ماسَبَذان در پیشکوه لرستان و صیمره در ایلام کنونی) دیدار داشته است میگوید:
اینان دستههای بسیارند. وَجْهِ جامعِ ایشان اعتقاد به رجعت است و برآنند که آنچه در انبیا دگرگون میشود «اسم» و «جسم» ایشان است. وگرنه پیامبران با همهٔ اختلاف شرایع و ادیانشان، یک حقیقت بیشتر نیستند و یک روحاند. این بخش از عقاید ایشان بسیار شبیه است به آنچه ابن عربی (۶۳۸–۵۶۰) آن را «حقیقت محمدیّه» میخواند و پیش ازین حدس زدهام که ابن عربی در مسألهٔ حقیقتِ محمدیه تحت تاثیر ایشان بوده است [بنگیرید به مقدمهٔ ما بر کتاب آفرینش و تاریخ، ج ۱، ۸۹]
بسیاری از شعرهایی که میان متأخران رواج یافته و تصویری از همین مسأله است بیگمان دارای ریشههای خرّمدینی است، به ویژه که این شعرها عامیانه و به لحاظ فنّی بسیار ضعیف و خارج از اصول مقررهٔ سنت شعر فارسی است؛ قافیه و ردیف جای یکدیگر را در آنها اشغال میکنند مانند:
«تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ز علی شد
آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داود علی بود» [برای مطالعهٔ بیشتر بنگرید به شمسُ الحقایق، رضاقلی خان هدایت، ۱۷۴]
از بسیاری از اهل حق شنیدهام که «علی» مورد نظر ما ربطی به آن علیِ تاریخی یعنی امام علی بن ابیطالب (ع) ندارد و استمرار یک حقیقت ازلی و ابدی است. در این شعر هم گوینده، که باید از حدود قرن یازدهم به بعد باشد، کوشیده است زنجیرهٔ انبیاء را تکرار یک روح در تاریخ بداند و تجلیات یک حقیقت.