سایت ملیون ایران

رهاورد تازه فقر در ایران؛ پدرانی که خانه را رها می‌کنند

زیتون ـ فروغ ایزدی: هفته پیش مرد ۴۰ ساله‌ای در شیراز سه فرزند دختر خود را با آبمیوه مسموم کرد؛ پس از یقین از مرگ آنها خودش و همسرش را هم کشت. این مرد بیکار بود. دلیل قتل همسر و فرزندان و خودکشی این مرد، فقر و ناتوانی در حل مشکلات و رسیدن به جنون آنی ذکر شده است.

هفته گذشته نیز خلیل فاضلی در ملاشیه اهواز خودش را به دار کشید. او بیکار بود و ماه‌ها اجاره خانه‌ اش عقب افتاده بود.

عمران روشنی مقدم روز چهارشنبه بیست و یکم خرداد، در میدان نفتی «یادآوران» خودش را به دار آویخت. او تقاضای ۵۰۰ هزارتومان مساعده کرده بود اما جواب رد شنید.

مردی که دهان دارد اما حرف نمی زند
لب دارد اما نمی‌بوسد
مردی با چشمانی غمگین و بازوانی بلند
که نمی‌داند چگونه به آغوش بکشد.

این قطعه شعر از مرام المصری، شاعر سوری، گویی در توصیف این وضعیت سروده شده.

ده روز پیش یکی از اعضای اتاق بازرگانی ایران و عضو سابق شورای شهر تهران متنی را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد. او از آسیب اجتماعی نوپدیدی که بر اثر فقر شدید در ایران در حال بروز است خبر داده بود؛ فرار مردان از خانه یا ترک منزل از سوی پدر.

او که مسئول یکی از مراکز پناه دادن به زنان و کودکان معتاد است از مراجعه زنانی به این مرکز نوشت که شوهرانشان به دلیل فشارهای مالی خانه را ترک کرده و این زنان را با بچه، اجاره خانه معوقه و مشکلات زندگی رها کرده‌اند. شاید در وهله اول این خشونت تازه‌ای علیه زنان محسوب شود که همینطور هم هست اما اگر عمیق‌تر به موضوع بنگریم مردان هم طی دوران کرونا که با تشدید تحریم‌ها و فقر فزاینده در ایران همراه شده از نظر روانی بسیار تحت فشار قرار گرفته‌اند. تا جایی که برخی از آنها ناچار شده‌اند خانه و خانواده خود را ترک کنند.

بسیاری از مردان در دوران همه گیری کرونا شغل خود را از دست دادند یا به دلیل افزایش سرسام آور اجاره خانه و هزینه‌های زندگی طی دوسال گذشته از تامین معاش خانواده خود عاجز شدند. گویا برخی از آنها حالا تنها راهی که پیش پای خود می‌یابند ترک کردن خانواده است.

وبسایت عصر ایران هم به تازگی در مطلبی که در این باره منتشر کرده بود آورده: «وقتی اجزاء یک سیستم کارکرد خود را در بخشهای مختلف از دست می‌دهد فشارها بر روی جامعه تشدید می‌شود. امروز پدر خانواده در ایران خود را در معرض تحمل فشارهای مضاعفی می‌بیند که این وضعیت ذاتا از ابتدا برای او تعریف نشده بود. به عنوان مثال ایجاد امنیت روحی و روانی در جامعه وظیفه حکومت‌ها و دولت‌هاست.»
این موضوع شاید از یک طرف نشان دهنده عمق فشار و باری باشد که بر مردان جامعه تحمیل شده است اما از سوی دیگر نورافکنی می‌اندازد بر زندگی زنی که به عنوان مادر و سرپرست خانواده از این پس باید جور همه مشکلات را به تنهایی بر دوش کشد ضمن اینکه از سرزنش اطرافیان هم در امان نیست.

شرایطی که زن و مرد هر دو قربانی بی‌تدبیری حکمرانان و سوء مدیریت آنها هستند اما دودش به چشم «جامعه» می‌رود.
درباره فشاری که بر خانوارهای ایرانی وارد می شود مسعود نیلی، اقتصاددان، گفته بود:« از نظر تورم هیچ زمانی را به اندازه امروز خطرناک نمی‌بینم. سرنوشت ۸۵ میلیون نفر در گرو مدیریت پولی و مالی کشور است. این سیل می‌تواند همه ما را از بین ببرد.»
وضعیت امروز جامعه ایران به تنهایی مولد خشونت و عصیان است و نشانه‌های آن به روشنی در ساحت اجتماعی ایران پیداست. کافی است ساعتی در مرکز پایتخت سپری کنید تا شاهد انواع نزاع ها و دعواهای خیابانی کم اهمیت و نابردباری مردم باشید. تحریم‌ها و فشار اقتصادی چنان بلایی بر سر مردم آورده که چند روز یکبار این توییت مشهور دوباره در شبکه های اجتماعی می‌چرخد: «کافیه فقط یکی تو خیابون بزنه زیر گریه…همه مردم شهر میزنن زیر گریه. همه‌ها. همه.» همین جمله را سه شنبه شب علی کریمی فوتبالیست مشهور در اینستاگرام استوری کرده بود.

احمد محیط، روانپزشک و مسئول سابق بهداشت روان منطقه مدیترانه شرقی، سازمان جهانی بهداشت در این‌باره به روزنامه «شهروند» گفته است: «در جوامعی که مردان تأمین‌کننده اقتصادی خانواده‌ها هستند، افزایش فشارهای اقتصادی مردان را در کنار سایر مسائل و مشکلات دچار احساس گناه می‌کند. مردانی به این باور می‌رسند تلاش‌های‌شان برای تأمین خانواده کافی نیست و مانند گذشته توانایی فراهم‌آوردن زندگی شایسته برای خانواده‌شان را ندارند.» محیط معتقد است این احساس گناه زمینه‌های بروز افسردگی و تشدید آن را مهیا می‌کند.

رابعه موحد، روانشناس، نیز در کنار راهکارهای انتخابی مردان افسرده و مضطرب – افزایش خشونت، گرایش به مصرف مواد- بی‌مسئولیتی و فرار از مسئولیت‌ها را زنگ خطر جدیدی برای خانواده‌ها می‌داند: «شرایط اقتصادی حال حاضر سبب‌شده خانواده‌ها نیازهای‌شان را تا جایی محدود کنند که بقایشان به خطر نیفتد….واقعیتی که در جامعه ایران شروع شده و این احتمال را قوت بخشیده که مردانی که توان ماندن زیر این بار مسئولیت را نداشته باشند، خانواده را رها کنند.»

زمینه‌های فرهنگی ماجرا
معمولا در ایران مردان برای مشاوره با روانکاور و روانپزشک پیشقدم نمی‌شوند. انگاره مرد قوی و موفقی که زیر بار مشکلات سر خم نمی‌کند هنوز در ذهنیت عمومی مردم رسوب کرده است. همین مسئله موجب می‌شود مردان کمتر از زنان برای دریافت کمک حرفه‌ای و مشاوره گرفتن پیش قدم شوند. هرچند هزینه گران خدمات روانشناسی هم یکی از علت‌های اصلی کمتر مراجعه کردن آنهاست؛ ترجیح می‌دهند این پول را به زخم دیگری بزنند. با این وصف تعداد مردانی که به مشاور مراجعه می‌کنند طی ماه‌های گذشته شدت بیشتری یافته است.

نکته‌ای که موحد براساس تجربیاتش در ماه‌های اخیر در گفتگو با شهروند به آن اشاره می‌کند: «در هیچ دوره‌ای مراجعه‌کنندگانی که تا این حد احساس بی‌پناهی و ناامیدی کنند، نداشتیم و این در حالی است که تعداد مردان هراسان و پریشان مراجعه‌کننده هم افزایش داشته است. مردان مستأصلی که یک سوال دارند، چه کنیم؟»

از زندانی شدن به جای دیگران تا فروش پلاسما

تامین هزینه زندگی از هر راهی که ممکن است استراتژی و تاکتیک امروز مردان ایرانی شده. اقتصاد آنلاین دو ماه پیش از فروش پلاسما در یکی از مراکز اهدا خبر داده بود. در گزارش این رسانه از «عمو حسن» ۵۵ ساله نام برده شده که گفته ماهی دوبار برای اهدای پلاسما به مراکز اهدای پلاسما می‌رود و هر بار ۹۰ هزارتومان گیرش می‌آید. هرچند گفته شده چون در اسلام خرید و فروش عضو بدن فرد مسلمان اشکال دارد به افراد می‌گویند این پول بابت هزینه رفت و آمد به شما پرداخت می شود. البته زنان هم به وفور به این مرکز مراجعه می‌کنند.

هیرش سعیدیان، روزنامه‌نگار، نیز در حساب کاربری‌اش در توییتر نوشته بود: «در اطراف دادگستری مهاباد مردان جوانی ایستاده‌اند که دست در جیب گاها در گوش عابرین زمزمه می‌کنند زندان، زندان! یا بیکار هستند یا کولبر، اموال قاچاق ضبط شده را گردن می‌گیرند و به جای قاچاقچی زندان می‌روند.»

در همین رابطه فرشاد مومنی؛ رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد از دو برابر شدن میزان فقر در ایران بین سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ خبر داده و گفته بود که این جهش جمعیت به زیر خط فقر در ۱۰۰ سال گذشته، بی‌سابقه بوده است.
به گفته او، طی این مدت، جمعیتی که زیر خط فقر قرار گرفتند، بیش از دو برابر شده است. او بررسی عوامل ایجادکننده فقر را نیازمند گفت‌وگوهای جدی دانست اما در عین حال تاکید کرد که به دلیل «امنیتی شدن فقر» در ایران، امکان گفت‌وگو وجود ندارد.

اگرچه در جامعه سنتی-مذهبی ایران همچنان نهاد خانواده نهادی مقدس قلمداد می‌شود و حاکمیت نیز تاکید فراوانی بر ازدواج و فرزندآوری دارد، شرایط اقتصادی کشور اما در تضاد کامل با آن است. «سبک زندگی» که به گفته مقامات نظام جمهوری اسلامی «خودمان آن را انتخاب کرده‌ایم» فقر را تبدیل به چهره غالب در کشور کرده است؛ فقری گسترده و فراگیر.

خروج از نسخه موبایل