عصر ایران؛ هومان دوراندیش – در حالی که چند سال است از فدراسیون فوتبال ایران به فیفا میگویند ورزشگاه آزادی فاقد زیرساختهای لازم برای حضور زنان است، اجتماع روز پنجشنبه در ورزشگاه آزادی، ثابت کرد فقدان زیرساختهای لازم در ورزشگاه آزادی، چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده است.
ورزشگاه آزادی که سهل است، اگر قرار بود سرود “سلام فرمانده” در ورزشگاه بندر انزلی هم برگزار شود، کل مردم ایران متوجه میشدند این ورزشگاه هم از زیرساختهای لازم برای حضور زنان برخوردار است.
نه تنها در سالهای پیش از انقلاب که تا سه سال بعد از انقلاب هم زنان میتوانستند مسابقات فوتبال را از نزدیک در ورزشگاه تماشا کنند هر چند در فضای پس از انقلاب علاقه به این امر نزد زنان کم شده بود و بعد از وقایع سال ۶۰ هم عملا این حضور متوقف شد در حالی که هیچ قانونی در این باره منع نکرده است.
بهانۀ جلوگیری در سال های بعد همواره فقدان زیرساختها بوده و زیرساختهای مد نظر هم در واقع چیزی نیست جز اعمال سیاست جداسازی زنان و مردان و نیز تفکیک دستشوییهای زنانه و مردانه از یکدیگر.
مورد دوم در تمام ورزشگاههای فوتبال در سراسر دنیا رعایت میشود و مورد اول هم، اگرچه متعارف نیست ولی با اختصاص بعضی جایگاهها به زنان قابل تحقق است. به گونه ای که میتوان یکسوم ورزشگاه را به زنان اختصاص داد و دوسوم باقیمانده را به مردان.
بنابراین مسألۀ اصلی این چیزها نیست. مسألۀ اصلی این است که زنان “نباید” در ورزشگاهها حضور یابند تا مبادا کسی یا کسانی در این مملکت متهم به عقبنشینی و کوتاه آمدن از “اصول” شوند.
اما کدام اصول؟ مگر زنان مسلمانی که در بازیهای تیم ملی فرانسه زیدان را تشویق میکردند، چیزی از دین و ایمانشان کم میشد؟ مگر در سایر کشورهای اسلامی فقط زنان سکولار یا ملحد به ورزشگاهها میروند؟
برای چه باید چیزی که حتی مورد تایید عرف جامعۀ ایران هم نیست و هیچ مستند شرعی هم ندارد با دروغ گفتن به فیفا، به زنان ایرانی دوستدار فوتبال تحمیل شود؟
آن زنی که از حضور مشترک با مردان در ورزشگاه آزادی “منقلب” میشد، خانم سحر قریشی* بود که الان معشوقۀ امیر تتلویی است که رکیکترین توهینها را در صفحۀ اینستاگرامش نثار مقدسات مذهبی کرده است.
سیاست “تظاهر” موجب میشود امثال امیر تتلو و سحر قریشی قدر ببینند ولی زنی که صادقانه میگوید به تماشای مسابقات فوتبال علاقه دارد و از تماشای فوتبال همراه با مردان (در یک ورزشگاه صدهزار نفری!) ایمان یا اخلاق انسانیاش از دست نمیرود، حق ورود به ورزشگاه را نداشته باشد!
حالا اگر همین زن به دروغ بگوید حضور در ورزشگاه آزادی ممکن است موجب شود دین و ایمانم را از دست بدهم، کلی دوربین رسمی سخنان کذب او را به خورد افکار عمومی میدهند.
اما از این نکات که بگذریم، باید پرسید ایفای نقش کذاب چه فضیلتی دارد؟ کذاب یعنی کسی که بسیار دروغ میگوید.
در چند سال اخیر مکررا به فیفا گفته شده ورزشگاههای فوتبال در ایران فاید زیرساختهای لازم برای حضور زنان است. نشستهاند سر سفرۀ فدراسیون فوتبال و برای اینکه از سر سفره بلند نشوند، هر دروغی را تحویل فیفا میدهند!
پسفردا هم اگر تصمیم دیگری اتخاذ شود یا صحنه عوض شود، لابد میگویند ما از همان اول هم با ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها مخالف بودیم. بله، مخالف بودید. ولی با قطع شدن فیش حقوقی و مزایای مالی فراوانتان هم مخالف بودید. به همین دلیل حاضر نشدید حقیقت را بگویید یا دست کم استعفا کنید و علیه زنان ایرانی دروغ، تحویل فیفا ندهید؛ چراکه اگر این کار را میکردید، باید مثل مردم عادی زندگی میکردید. رفاه شخصی برای این افراد مهمتر از منافع ملی و خیر عمومی بوده است.
اگر استادیوم آزادی نفعی دارد، نفعش باید به همۀ مردم ایران برسد نه صرفا به مردان فوتبالدوست و زنان علاقهمند به خواندن یک سرود خاص.
پی نوشت:
* سحر قریشی گفته بود: فوتبال را دوست دارم و فوتبال نگاه می کنم اما علاقمند نیستم برای تماشای بازی به زمین فوتبال بروم. دوست ندارم بروم استادیوم. از اینکه کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلب میشم، احساس امنیتم رو از دست می دهم. کاملاً موافقم که اجازه نمی دهند خانم به استادیوم بروند.