سایت ملیون ایران

زیان ایران از احیا نشدن برجام

هتل تاریخی کوبورگ، محل مذاکرات احیای برجام در وین

هتل تاریخی کوبورگ، محل مذاکرات احیای برجام در وین

دو پژوهشگر سیاست خارجی در یکی از بانفوذترین مجلات سیاسی واشنگتن هشدار دادند که احیا نشدن برجام به ضرر ایران تمام خواهد شد.

اسفندیار باتمانقلیج و الی گرانمایه در مقاله‌ای که روز دوشنبه ۲۵ ژوئیه، ۳ مردادماه، در پایگاه اینترنتی نشریه «فورن پالیسی» منتشر کردند، می‌نویسند در هفتمین سالگرد برجام، روند یکساله‌ مذاکرات هسته‌ای بر سر احیای آن توافق در آستانه فروریزی قرار گرفته است.

آنها همه طرف‌های مذاکره را در فروریزی احتمالی مذاکرات احیای برجام، که از دید آنها شکستی برای تلاش‌های منع گسترش تسلیحات هسته‌ای غرب است، تقصیرکار می‌دانند و می‌نویسند شکست مذاکرات می‌تواند به بالاگرفتن تنش نظامی در منطقه‌ای بیانجامد که در بحران انرژی جهانی، که با جنگ روسیه در اوکراین کلید خورد، نقش کلیدی دارد.

نویسندگان مقاله، خطرات شکست احیای برجام را برای ایران، بیشتر می‌دانند. ناکامی مذاکرات غیرمستقیم دوجانبه ماه ژوئیه در دوحه که طرف ایرانی موارد مورد توافق در فوریه گذشته را از نو مطرح ساخت، در پایتخت‌های آمریکا و اروپا به تلاش حکومت ایران برای خرید وقت تعبیر شد، اقدامی که در بهترین حالت برای زمان دادن به مذاکرات میان جناح‌ها در تهران، و در بدترین حالت، برای پیشبرد فعالیت‌های هسته‌ای بود.

نویسندگان مقاله یک دلیل تردید طرف ایرانی را نبود تضمین ادامه توافق بعد از دوره چهارساله ریاست جمهوری بایدن توصیف می‌کنند که ادامه تحریم‌های حداکثری دونالد ترامپ توسط دولت بایدن در طول مذاکرات هم آن را تشدید کرد.

از سوی دیگر، نویسندگان اشاره می‌کنند که دولت بایدن هم تمایلی برای دادن امتیازهایی که نبود ضمانت آمریکا را جبران کند،‌ نشان نداده است، از جمله حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمان‌های تروریستی بین‌المللی در آمریکا، موضعی که آقای بایدن در سفر اخیر خود به اسرائیل و عربستان سعودی نیز بر آن تاکید کرد.

خروج مجدد آمریکا از برجام با احتمال روی کار آمدن یک رئیس جمهوری از حزب جمهوریخواه در سال ۲۰۲۵ امکان‌پذیر و حتی محتمل است، اما نویسندگان مقاله در باره عواقب منفی سیاسی، امنیتی و اقتصادی شکست احیای برجام برای کشور ایران، یقین دارند، و می‌افزایند منافع اقتصادی احیای برجام برای ایران، بلافاصله است.

 

اسفندیار باتمانقلیج، بنیانگذار و سردبیر پایگاه اطلاعاتی «بورس و بازار»، و الی گرانمایه، پژوهشگر سیاستگذاری در اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا، در مقاله مشترک خود در نشریه فارن پالیسی، فهرستی از منافع ایران از احیای برجام آورده‌اند، از جمله روزانه ۸۰ میلیون دلار درآمد از فروش روزی یک میلیون بشکه بیشتر نفت خام در اثر لغو تحریم‌های ثانوی، که همچنین می‌تواند راه افزایش صادرات پتروشیمی، فولاد، و کالاهای صنعتی ایران را بگشاید.

احیای برجام و لغو تحریم‌ها از هزینه واردات ایران می‌کاهد و با دسترسی به ذخائر ارزی در بانک‌های جهانی، ایران دست کم در دو سالی که از دولت بایدن باقی مانده، منابع لازم برای تثبیت ارزش برابری پول ملی و مهار تورم را در اختیار خواهد داشت. از دید این دو پژوهشگر، لغو تحریم‌ها حتی برای مدت دو سال، به شرکت‌های ایرانی برای سرمایه‌گذاری‌های عقب‌افتاده و به خانوارها برای جبران پس‌انداز‌های تلف شده، فرصت می‌دهد.

نویسندگان مقاله نشریه «فارن پالیسی» به سیاست‌گذاران حکومت ایران توصیه می‌کنند که قابلیت‌های درازمدت اقتصادی لغو تحریم‌های ثانوی را هم در نظر بگیرند. از سال ۲۰۱۲ به بعد، قدرت اقتصادی ایران به تدریج افول کرده و زیربناهای فیزیکی کشور، سالخورده‌ شده‌اند. آثار کمبود سرمایه‌گذاری کافی و فقدان انتقال فناوری را در وسائل حمل و نقل عمومی، نیروگاه‌های برق و تجهیزات کشاورزی، بیشتر مشهود است. حتی دستگاه‌های جدید تولید داخلی از فناوری و طراحی کهنه استفاده می‌کنند. فناوری‌های کلیدی مثل توربین‌های برق و اسکنر‌های «سی تی» در بیمارستان‌ها، کمیاب هستند. اقتصاد ایران هنوز فرونریخته اما گسل‌ها در آن رو به افزایش هستند.

با این حال، مقامات حکومت ایران اصرار می‌کنند که اقتصاد کشور در برابر تحریم‌ها مقاومت کرده است. اگر چنین باشد، یعنی از محرومیت بیشتر مردم ایران جلوگیری کرده است. اما مقاومت به معنی عقب زدن فشار است، نه پیشروی به جلو. نویسندگان مقایسه اقتصادهای ایران و لهستان را مثال می‌زنند. در فاصله ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ میلادی، مقارن با ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۶ هجری شمسی، ایرانی‌ها و لهستانی‌ها به طور متوسط از سطح ثروت مساوی برخوردار بودند. اما در آغاز سال ۲۰۱۲ میلادی، مقارن با ۱۳۹۱ هجری شمسی، ثروت ایرانیان رو به کاهش گذاشت در حالیکه لهستانی‌ها ثروتمندتر شدند. اگر روند دهه گذشته ادامه پیدا کند، در سال ۲۰۳۰ میلادی، مقارن ۱۴۰۹ هجری شمسی، درآمد سرانه شهروندان لهستانی به ۵۰ هزار دلار می‌رسد، در حالیکه درآمد سرانه‌ ایرانیان در حدود ۱۵ هزار دلار، از سطح فعلی هم اندکی پایین‌تر خواهد رفت.

در صورت شکست مذاکرات هسته‌ای،‌ ایران در صحنه جهانی، از نظر سیاسی هم منزوی‌تر خواهد شد. آمریکا و اروپا انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه خواهند رفت و برخلاف ترامپ، که از حمایت اروپائیان برخوردار نبود، دولت بایدن برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران از طریق تحریم‌های جدید، از ائتلاف اروپا هم بهره‌مند خواهد بود، به ویژه به این سبب که حمله روسیه به اوکراین، هماهنگی دوسوی اقیانوس اطلس را تجدید کرده است.

نمونه روند انزوای بیشتر ایران قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در محکوم ساختن عدم همکاری ایران با آژانس است که ۳۰ کشور از ۳۵ کشور به آن رای مثبت دادند. چین و روسیه به آن قطعنامه رای منفی دادند و رای هند، ممتنع بود. موضع ایران در آژانس در تضاد شدید قرار دارد با سال ۲۰۲۰ که دولت ترامپ کوشید تحریم‌های سازمان ملل را مجددا برقرار کند. در آن زمان، شورای امنیت سازمان ملل، ضربه‌ای تحقیر‌آمیز به واشنگتن فرود آورد.

 

تندروها در حکومت ایران روی همکاری چین و روسیه قمار می‌کنند که بتواند آنها را در برابر افزایش فشار غرب، حفظ کند. دیدار اخیر پوتین از تهران نشان داد که به حاشیه رفتن دولت مسکو بعد از حمله به اوکراین، نزدیک‌تر شدن روسیه و ایران را سبب شده است. چین و روسیه پیوندهای خود با ایران را قطع نخواهند کرد، و برخلاف دوران پیش از برجام سال ۲۰۱۵، در وارد آوردن فشار به ایران، با غرب همکاری نخواهند کرد، اما تجربه دهه اخیر نشان می‌دهد که حمایت سیاسی و اقتصادی که آنها می‌توانند تامین کنند، محدود است و شامل ائتلاف نمی‌شود. چین و روسیه در روابط خود با غرب، اخیرا از ایران به عنوان یک مهره چانه‌زنی استفاده کرده‌اند. همچنین، با توجه به منافع چین و روسیه در اسرائیل و عربستان سعودی، روابط آنها با ایران به آن نوع همکاری عمیق اقتصادی و امنیتی منجر نخواهد شد که برخی از در کادر رهبری حکومت ایران به عنوان جایگزین احیا نشدن برجام روی آن حساب می‌کنند.

نویسندگان مقاله فارن پالیسی پیش‌بینی می‌کنند که فروریزی مذاکرات هسته‌ای، تاثیر درازمدتی بر امنیت ایران داشته باشد، زیرا سبب می‌شود ایران از نوسازی برنامه‌ هسته‌ای غیرنظامی خود و تقویت ایمنی آن، محروم می‌شود؛ زیرا برنامه اتمی ایران خود به خود، برنامه تسلیحات اتمی دانسته خواهد شد.

باتمانقلیج و گرانمایه در فارن پالیسی با اشاره به سخنان اخیر یک مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی در باره دسترسی ایران به فناوری تولید بمب هسته‌ای، می‌نویسد یک اقلیت در کادر رهبری ایران به این جهت به تسلیحاتی کردن برنامه اتمی تمایل نشان می‌دهند که رابطه جهان به ویژه ایالات متحده با حکومت ایران را دگرگون سازند. صاحبان این نظر، عقیده دارند که ایران تاکنون بزرگترین شوک‌های تحریم‌های آمریکا را هضم کرده است و به همین سبب، و برای ایجاد توازن قوا در منطقه با اسرائیل، حالا باید به یک قدرت اتمی تبدیل شود که از خود در برابر حملات نظامی آتی آمریکا و اسرائیل حفاظت کند.

نویسندگان یادآور می‌شوند که علی‌رغم فشار سنگین غرب، پاکستان در دهه ۱۹۹۰ از این راهبرد برای توازن قوا با هندوستان، استفاده کرد. برخی در ایران استدلال می‌کنند که مثل مورد پاکستان، غرب سرانجام مجبور خواهد شد قدرت اتمی ایران را بپذیرد و به آن احترام بگذارد.

باتمانقلیج و گرانمایه بازی اتمی برای ایران را با مخاطرات بسیار همراه می‌‌دانند، از جمله افزایش عملیات اسرائیل در داخل ایران با هدف کاهش قابلیت‌های ایران. حملات موفقیت‌آمیز اسرائیل در داخل ایران طی ماه‌های اخیر، نفوذ عمیق آن در ایران را نشان داد، و می‌تواند گسترش یابد و ایران را به منازعه گسترده‌تر با اسرائیل بکشاند. در جریان دیدار رئیس جمهوری بایدن اسرائیلی‌ها اعلام کردند که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی، به زور متوسل خواهند شد.

یکی دیگر از عواقب فروریزی مذاکرات احیای برجام، از دید نویسندگان مقاله فورین پالیسی، محدود شدن شدید پیوندهای منطقه‌ای ایران خواهد بود، یعنی همان چیزی که دولت ابراهیم رئیسی از گسترش آن دم زده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی با فشار فزاینده آمریکا برای منزوی‌تر کردن ایران روبرو خواهند شد. در سال ۲۰۱۹، واکنش ایران به تلاش‌ها برای قطع صادرات نفت، حملات هماهنگ‌شده به تاسیسات زیربنائی عربستان سعودی و امارات بود. در پی این حملات، دیپلماسی منطقه‌ای، گسترش پیدا کرد. برآوردهای اخیر روشن کرده است که علیرغم مخالفت عربستان سعودی و امارات با واکنش نظامی به تهدید اتمی ایران، شکست دیپلماسی اتمی می‌تواند مثل سال ۲۰۱۹ افزایش تنش‌ها را سبب شود.

 

رهبران ایران باید به سرعت تصمیم بگیرند که آیا توافق اتمی را احیا می‌کنند یا می‌خواهند خود را با خطرات ناشی از شکست آن، روبرو سازند. هر چند فشار آوردن بر دولت بایدن برای گرقتن امتیازهای بیشتر ممکن است برای ایران معقول به نظر برسد اما چنانکه تاخیر ناشی از مقاومت آمریکا در حذف سپاه پاسداران انقلاب از فهرست سازمان‌های تروریستی نشان داد، اجماع بر سر توافق اتمی در واشنگتن هم مثل تهران، لرزان است.

از سوی دیگر،‌ نویسندگان مقاله بحث می‌‌کنند که هر چند توافق اتمی می‌تواند برای تهران و واشنگتن مفید باشد، اما قانع کردن دو کشور به توافق دارد دشوار می‌شود. یک توافق اتمی جدید، بدون از خط خارج کردن جاه‌طلبی‌های درازمدت حکومت ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تقویت خواهد کرد.

توسعه قابلیت‌های مقاومت در برابر تحریم‌ها، دست کم در کوتاه‌مدت، ترفند هوشمندانه‌ای بود که ایران را در مذاکره با آمریکا در بهترین موقعیت قرار داد. اینک یک توافق عادلانه اینک روی میز است. سیاست‌گذاران ایران نباید ترفند خود را با راهبرد اشتباه بگیرند. بستن راه توسعه و تن دادن به انزوا در جامعه بین‌المللی، راهبرد به حساب نمی‌آید. از سوی دیگر، دولت بایدن هم در دیپلماسی با ایران، باید جرات و قابلیت انعطاف بیشتر داشته باشد. به جای تمرکز بر اهداف ترفندی کوتاه مدت در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره، که دولت بایدن را از دادن امتیازهای نمادین به ایران بازداشته، کاخ سفید باید منافع راهبردی درازمدت پیوستن مجدد به برجام را در نظر بگیرد.

اسفندیار باتمانقلیج و الی گرانمایه در مقاله خود در فارن پالیسی به رهبران حکومت ایران توصیه می‌کنند که تصویر راهبردی را از نظر دور ندارند. برخی باور دارند که حتی در صورت فروریزی مذاکرات اتمی، ایران قادر است درد‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی را مثل دوران ترامپ، تحمل کند. اما اگر فرصت‌های دیپلماتیک به فنا داده شوند، تحمل درد بی‌‌معنی است. آنها هشدار می‌دهند که برای احیای برجام، چند هفته بیشتر فرصت نمانده است. در این فرصت کوتاه، ایران هنوز هم می‌تواند از موضع قدرت، مذاکرات اتمی را نهایی کند. اما با توجه به خطرات نظامی و اقتصادی شکست مذاکرات اتمی، در آینده نخواهد توانست چنین کند.

از: صدای آمریکا

خروج از نسخه موبایل