رژیم مذهبی-تروریستی ایران فرو می پاشد!

همه با هم باشیم

هانا آرنت می گوید “خشونت رژیم های خودکامه و توتالیتر در دو مقطع به اوج می رسد یکبار در آغاز تولد که می خواهند قدرت خود را ثبت کنند و بار دوم در زمانی که سقوط خود را نزدیک می بینند” (نقل به معنی).

و حالا رژیم اسلامی ایران رفتار و کردار تروریستی خود علیه جنبش ملی آزادیخواهانه ایران را به اوج رسانده چرا که در هریک از اعتراضات پیاپی سالهای اخیر سقوط حتمی خود را نزدیکتر می بیند.

انقلاب زن ایرانی برای آزادی و برابری جنسی

آن دوران مردسالارانه قرون وسطائی، دورانی که نگاهش به زن از قبایل اعراب بدوی شبه جزیره عربستان به ارث برده بود و زن را به حساب نمی آورد و او را وسیله هوسبازی مرد می دانست و ناموس زن نه آزادی و آزادگی و برابری خواهی بلکه حجاب و تسلیم بی چون و چرا به فرهنگ مرد سالاری دانسته می شد برای همیشه در ایران امروز به همت زن آزاده ایرانی در برابر چشمان وحشت زده آخوندهای حاکم و البته تحسین و حمایت جهانیان به زباله دان تاریخ انداخته می شود و همراه با آن ایدئولوژی حکومت اسلامی که از تبعیضات جنسی، مذهبی و نیز حجاب اجباری نشات گرفته با بحران مرگ دست به گریبان شده است، بحرانی که در همه ارکان رژیم شکاف ایجاد کرده است.

زنان هم اکنون صفحات طلایی تاریخ ایران را می نویسند

اغراق نیست اگر بگوئیم زن ایرانی هم اکنون در حال آفرینش صفحات زرین تاریخ مبارزات زنان و احیای بزرگی ملت ایران است. تاریخ ایران و جهان هرگز این روزهای حماسی که درباره آن صدها و هزاران کتاب، فیلم، شعر و داستان نوشته خواهد شد، فراموش نخواهد کرد. چه با شکوه است که امروز بدون اغراق در میان نسل جوان زن ایرانی هزاران قره العین و فروغ فرخزاد سر بلند کرده و ایران و جهان شاهد آن است که از کشته شدن هر یک از این زنان آزاده و برابری خواه هزاران زن و دختر تازه نفس بر می خیزد و ناکارآیی و نا به کاری ماشین سرکوب تروریسم حاکم را به نمایش می گذارد. و بگذار به این شیرزنان ایران یادآور شوم که شیرین نظامی گنجوی دختری است مثل پیشرفته ترین زنان فمینیست جهان امروز. نظامی گنجوی این شاعر فمینیست ما درست هزار سال پیش شیرین را چنین می آفریند که او خود معشوق خود را برمی گزیند، خود اختیار تن و احساسات خود را دارد و به هیچ گونه قیدی و حجابی که آزادی و آزادگی او را در بند بکشد و برابری او را با مرد زیر سئوال ببرد پای بند نیست. و حالا امروز زن و دختر ایرانی هر یک می خواهند یک

پایان دوران سیاه توسری و یا روسری!

آری انقلاب سیاسی ایرانیان برای سرنگونی، ضد ایرانی ترین و ضد زن ترین رژیم تاریخ ایران در آستانه پیروزی است. این روزها صدا و نمای خرد شدن ستونها و سقف رژیم را هر کس که گوشی برای شنیدن دارد می شنود و هرکس که چشمی برای دیدن دارد می بیند. یا همین موج اگر دامنه آن وسیع تر گردد و با اعتصابات همراه شود رژیم را فرو می پاشاند و یا امواج دیگری که پشت سر هم خواهند آمد.

زنان دیوار ترس را شکسته اند!

دختران و زنان ایران که علیه انواع تبعیضات جنسی بویژه نماد اصلی این تبعیضات که پوشش اسلامی و اجباری است برخاسته اند، گام به گام همه دیوارهای ترس را در هم شکسته اند. آنها قهرمانان و رهبران این انقلاب سیاسی هستند. آنان جای ترس را عوض کرده و آن را به اردوگاه رژیم حاکم فرستاده اند. زنان در این مبارزه حماسی خود از حمایت کامل مردان ایران بویژه نسل جوان برخوردارند.

در نخستین سال حیات جمهوری اسلامی خمینی با گسیل مردان متعصب و جاهل مذهبی و اراذل و اوباش به خیابانهای ایران و با شعار “یا روسری یا توسری” آغاز دوران سیاه تحقیر و تبعیض زنان را اعلام کرد. و اینک چهل سال پس از حجابی که با تحقیر و توسری اعمال شد زنان ایرانی در حرکتی یکپارچه، شجاعانه و سراسری حجاب از سر بر می دارند و در آتش می اندازند.

تحسین و حمایت بی سابقه جهانی!

در این چهل سال هیچ گاه رسانه ها و تحلیل گران و سیاستمداران جهانی تا به این حد عمق جدائی ملت ایران از حکومت تروریستی حاکم را شاهد نبوده و حماسه مبارزه و شجاعت زن ایران که می خواهد آزاد زندگی کند را مورد ستایش و تحسین قرار نداده بودند.این حرکت تاریخی زن بیدار و برخاسته ایران نه فقط سرانجام تومار رژیم فاسد آخوندها را در هم می پیچد بلکه بر جنبش های برابری طلبانه زنان در همه کشورهای اسلامی و حتی در همه جهان اثرات عمیق بر جای می گذارد به جرات می توان گفت که این حرکت سر آغاز بهار جنبش های زنان در همه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد بود.

بحران رژیم روسیه شکافهای درونی جمهوری اسلامی را عمیق تر می کند

حکومتهای خودکامه ایران و روسیه هر دو متحد یکدیگرند و هر دو در آستانه فروپاشی اند. شکست پوتین در جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اکراین، ایران را از مهمترین متحد نظامی و سیاسی اش محروم می کند.

با توجه به حمایت بی چون و چرای رژیم اسلامی از جنگ جنایتکارانه حکومت روسیه علیه مردم اکراین که خامنه ای و ایادی او علنا و عملا از آن حمایت کرده اند و کیهان شرکت در این جنگ را جهاد نامیده و با توجه به تکیه رژیم به حکومت روسیه، شکست پوتین در اوکراین و بحرانی شدن اوضاع رژیم روسیه و تحریم جهانی این کشور بطور بلاواسطه بر تشدید بحران رژیم و شکافهای درونی آن اثر گذار خواهد بود.

اما بلای اصلی تروریسم اسلامی حاکم بر ایران جنبش های اعتراضی پی درپی سالهای اخیر است که هربار با فرسایش بیشتر رژیم و افزایش شکاف میان ملت ایران و رژیمی که تا مغز استخوان ضد مردمی و فاسد است و از هرگونه ظرفیت اصلاحی و عقب نشینی در برابر خواسته های گوناگون جامعه تهی است، بنای رژیم پوسیده تر و ترکهای پیشین آن عمیق تر می شوند. هم اکنون و البته سالهاست که این رژیم به زور تفنگ و مسلسل وکشتار خود را نگهداشته است، ابزار سرکوب را که از آن بگیری بیدرنگ فرو می پاشد.

ماشین سرکوب به گل می نشیند

امروز قطعا بیش از نودوپنج درصد مردم از جمله مومنان دینی برای نجات دینشان که رژیم آن را بی اعتبار کرده خواهان جدایی دین از دولت و ساقط شدن رژیم هستند.

قاعده عمومی برای همه رژیم های خودکامه توتالیتر آن است که هرچه از ماشین سرکوب بیشتر استفاده کند، کل دستگاههای سرکوب فرسوده تر و خسته تر و ناراضی تر و مصونیت عمومی در برابر سرکوب کمتر می شود. در عین حال هر چه جنبش ها فراگیرتر و طولانی تر و تکرار شدنی تر باشند بدنه نیروی سرکوب خسته تر، سرخورده تر و ناراضی تر می شوند و در نتیجه شکاف میان بدنه و فرماندهان به جائی می رسد که عنان بدنه سرکوب از اختیار فرماندهان خارج می شود.

سقوط رژیم نزدیک است!

به همین دلیل هر رژیمی وقتی کارش به این جا رسید که در برابر هر اعتراضی راه حلی جز سرکوب نداشت و جنبش های اعتراضی نیز مدام تکرار شوند، سرنگونی آن آغاز شده، جمهوری اسلامی از سال ۸۸ به این سو دیگر نه توان بازی دو جناحی و نه ظرفیت و تحمل آن دسته اصلاح طلبانی که دلسوز جمهوری اسلامی بودند دارد و نه اساسا ظرفیتی برای عقب نشینی در برابر اعتراضات برایش باقی مانده. چه عقب بنشیند که دیگر برای عقب نشینی دیر شده و چه به اصلاحات تظاهر کند و چه همچنان از حداکثر ظرفیت سرکوب و کشتار خود استفاده کند، هیچ یک درد بی درمان رژیم را درمان نمی کند. شکاف میان تروریسم اسلامی حاکم و ملت ایران که نسل جوانش بطور یکپارچه این رژیم را نمی خواهد و برای رهائی از آن مدام هزینه می پردازد و نسل پیر و پیرتر آن که پشیمان از شرکت در فاجعه انقلاب، با فرزندان و نوه های خود هم درد است به جائی رسیده که هیچ آلترناتیوی بجز نابودی رژیم و استقرار دموکراسی سکولار در کشور باقی نمانده و البته آلترناتیو تشکیل دهنده دموکراسی سکولار از میان صدها فعال آگاه زنان و مردان و نیز صدها زندانی سیاسی و فعالان و رهبران در صحنه…هم اکنون در حال شکل گیری است. در اعتراض حماسی اخیر ملت ایران، جنبش سراسری زنان، همراه با میلیونها تن از ایرانیان تهیدست که روز به روز زیر بار غارت ملی فقیرتر و محتاج تر شده اند به اضافه کارگران شاغل، معلمان، دانشگاهیان و نیز قشر متوسط فرهنگی که از این همه اختناق و خیانت به منافع و مصالح ملی به خشم آمده اند و نیز چهره های شاخص ورزشی و هنری کشورهمگی دوشادوش هم در اعتراضات شرکت دارند. و این یعنی آن که انقلاب سیاسی ایران آغاز شده و با وجود افت و خیزهایش تا پیروزی ادامه خواهد یافت اگر همین امروز این اعتراضات با اعتصاب سراسری کارگران صنعتی، بویژه بخش های نفت، گاز و پتروشیمی و نیز اعتصاب معلمان و دانشگاهیان همراه گردد و بخشهائی از بدنه ارگانهای سرکوب نیز در کنار مردم بایستند رژیم ساقط می شود.

نامه سرگشاده همتی به رئیسی حرف دل بسیاری از کارگزاران رژیم!

همراه با ادامه این اعتراضات وسیع و کشتارهای خونین مردم برخی از کارگزاران رژیم بتدریج نارضایتی خود را علنی می کنند. نامه سرگشاده همتی کاندیدای سابق رئیس جمهوری و رئیس بانک کابینه روحانی به رئیسی نمونه ای است که حرف دل بسیاری از اعضای رده دوم رژیم را می زند.

رویگردانی پراکنده اما بسیار مهم برخی از اعضای نیروهای انتظامی و بسیج از فرمان سرکوب در تبریز، سقز، گیلان و جنوب تهران و غیره سرآغاز کند شدن و نهایتا از کار افتادن ماشین سرکوب است و به محض اینکه این ماشین جهنمی از کار افتد خامنه ای و ایادی وی ظرف چند ساعت توسط مردم بازداشت خواهند شد. تردید نکنید که چنین روزی نزدیک است. این جنایتکاران به هر کجای دنیا هم که فرار کنند، دست آخر به دست عدالت سپرده خواهند شد. از فرماندهان مزدور و برخی از افسران و فعالان سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی که همچون خود خامنه ای و ایادی دست اول او دستشان تا مفرق به خون جوانان وطن آلوده است و به محض سرنگونی رژیم تروریستی اسلامی باید در دادگاههایی که توسط حقوقدانان و وکلای ملی تشکیل می شود محاکمه شوند و به سزای جنایات ضد بشری خود برسند، بقیه افراد نیروهای مسلح همچنان فرصت آن را دارند که حساب خود را از تروریستهای حاکم و قاتلان جوانان وطن جدا کنند و طبعا آنان که وجدانشان بیدار نشود و تا به آخر همراه با سران رژیم بمانند، سرنوشت همان جنایتکاران را پیدا خواهند کرد.

به باور من حمایت چهره های برجسته ورزشی ایران کسانی همچون علی کریمی، سردار آزمون و دهها تن دیگر، حمایت دهها تن از هنرمندان برجسته زن و مرد، که روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود، حمایت کانون نویسندگان ایران، حمایت بسیاری از دانشگاهیان کشور حمایت هزاران پزشک، مهندس، حقوقدان که در نامه های سرگشاده حمایت خود را از مردم علنی کرده اند و در خارج از ایران حمایت وسیع چهره های برجسته علمی، هنری، سینمائی و سیاسی جهان، از یک طرف میلیونها ایرانی معترض را دلگرم تر خواهد کرد و از طرف دیگر بر بدنه ارگانهای سرکوب تاثیر گذار خواهد بود.

همچنان که اتحاد سراسری و گسترده معترضان و پیگیری آنان در پیکار عادلانه خود بیش از هر چیز بر بدنه نیروهای مسلح تاثیر گذار است.

گروههای سیاسی از تاریخ عقب افتاده اند!

مردم ایران از زن و مرد از هر عقیده و مرامی برای آزادی دست به دست هم داده اند، آنان که در خیابان زیر فشار سرکوب مبارزه می کنند از هم رزمان خود نمی پرسند عقیده و گرایش سیاسی ات چیست، همین که با هم علیه رژیم می رزمند برای همراهی و همدلی شان کافیست. اما همان گونه که پیشتر هم نوشته ام جریانات سیاسی اپوزیسیون فرسنگها از مردم ایران عقب ترند و هنوز به جای همراه شدن با یکدیگر و با مردم، کارشان خنثی کردن همدیگر و در نتیجه تبدیل جمع جبری اپوزیسیون به صفر است. این جنبش چه با همراهی و اتحاد این نیروها و چه بدون آنها سرانجام پیروز می شود. اما بدیهی است که اتحاد همه این گروهها با یکدیگر و کنار گذاشتن موقت اختلافات و رقابتها و همراهی یکپارچه راست و چپ از هر گرایش و عقیده با یکدیگر در مبارزه علیه رژیم ضد مردمی حاکم پیروزی جنبش آزادیخواهانه ایران را تسریع می کند و این گروههای سیاسی نیز به جای خریدن لعنت تاریخ به خاطر نقش مثبت خود مورد ستایش تاریخ قرار می گیرند.

آنانی که در لباس “اپوزیسیون” و یا “اصلاح طلب” با جنبش دشمنی می کنند

معدودی از کسانی که خود را آزادیخواه و همراه جنبش نشان می دهند و حتی از مبارزه حماسی زنان ستایش می کنند، پس از این حرفهایی که برای خالی نبودن عریضه می زنند، به شدت با براندازی و براندازان که اکثریت عظیم مردم ایران هستند مخالفت می کنند. آنها کسانی که این رژیم را اصلاح ناپذیر یا فاقد ظرفیت عقبش نشینی می دانند مورد سرزنش قرار می دهند و در نهایت مردم را به خط دفاع از اصلاح همین رژیم و پرهیز از هر گونه حرکت و شعار براندازانه فرا می خوانند، این گونه افراد همانظور که غالبا گذشته شان نیز نشان می دهد در ماهیت امر اعتراضات مردم را اغتشاش و خطرناک می دانند و همچنان بر اصلاح پذیر بودن رژیم و راه شرکت در انتخابات اصرار دارند. برای نمونه خواننده را به مقاله .”مهسا جان باخت، تا آزادی و دموکراسی چقدر راه باقی است؟” در اخبار روز رجعت می دهم.

کسانی هم هستند که به نام اصلاح طلبی صراحتا حمایت ورزشکاران، هنرمندان و سینماگران و دیگر چهره های معروف از این جنبش که یک رویداد تاریخی مهم در همبستگی ملی ایرانیان است را سرزنش می کنند و از این که سلبریتیها مردم را به آرامش و خاموش کردن اعتراضات دعوت نمی کنند عصبانی هستند و با زبان توهین و به سبک نیروهای امنیتی با آنان سخن می گویند. یک نمونه آن مصاحبه ای است با یک اصلاح طلب تحت عنوان .”درباره ی نقش سلبریتی‌ها در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی” در انصاف نیوز.

غیبت خامنه ای فرار همیشگی او از مسئوولیت

خامنه ای و فرزندش مجتبی رهبران جنایتکار سرکوب مردم اند. اما خامنه ای فعلا ترجیح می دهد سکوت کند تا به خیال خود پس از جمع کردن اعتراضات سراسری مردم، درباره “توطئه اسرائیل و آمریکا” در ایران و خنثی شدن آن به دست خود مردم داد سخن دهد. اما به گمانم این بار کار از این کارها گذشته و حتی اگر این جنبش برای مدت کوتاهی فروکش کند به زودی و با قدرت بیشتر سر برمی آورد و با همراه کردن همه مردم و ایجاد اعتصابات سراسری رژیم را ساقط خواهد کرد، آزادی قریب الوقوع ایران به دست زن و مرد بیدار و برخاسته ایران را باور کنیم.

از: گویا

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل