سایت ملیون ایران

صدام، علی شیمیایی و صحاف در یک قاب: علی خامنه‌ای!‏

علی خامنه‌ای بعد از سیزده روز طوفانی، سرانجام مجبور شد که حرف بزند تا شاید به اردوی منهزم حامیان ولایت امیدی بدهد و نظام رو به فروپاشی ولایت فقیه را دمی دیگر سر پا نگه دارد.

او در این برآمد، مرزهای وقاحت را بار دیگر جا به جا کرد تا رکوردهای پیشین او، همچنان دست نایافتی باقی بمانند.

در رجزخوانی‌های پوچ و نسبت دادن جنبش عظیم جوانان کشور به آمریکا، اسراییل و عربستان، هیچ کم نگذاشت و در قامتی برتر از صدام حسین ظاهر شد.

در دفاع از سرکوب کردستان و گلوله‌باران اردوگاه‌های احزاب کردی در مرزهای اقلیم کردستان، در قامت علی شیمایی، جانور مسول بمباران شیمایی حلبچه ظاهر شد و نشان داد که تجاور به تمامیت ارضی و حق حاکمیت مردم عراق و کشتار ساکنان اردوگاه‌ها، به فرمان او صورت گرفته است.

وقاحت خامنه‌ای در برخورد با مردم بلوچستان، اوج تازه‌ای گرفت. خامنه‌ای مسولیت صدور فرمان به خون کشیدن اعتراضات حق طلبانه زاهدن، با شلیک تیر مستقیم به مغز و قلب نمازگزاران را به گردن گرفت و مدعی شد که این مردم را هم اسراییل و عربستان به خیابان آورده‌اند.

خامنه‌ای ذره‌ای حقانیت برای جنبش «زن، زندگی، آزدای» قایل نشد. بار دیگر پای دولت‌های خارجی را به میان کشید و با دریدگی همیشگی، ، خود را به جای مردم نشاند و فرمان سرکوب صادر کرد.

جلاد ایران، جز اظهار فریب کارانه دل سوزی، حتی حاضر نشدن نام مهسا امینی را بر زبان بیاورد و با خانواده او اظهار همدردی کند. در عوض به توجیه عملکرد گشت ارشاد و دستگاه پوسیده قضایی خود پرداخت.

فرمانده درمانده، شخصیت‌های سیاسی درون نظام و اصلاح‌طلبان را تهدید کرد که اظهار همدردی با مردم کف خیابان را پس بگیرند و در پاسخ به موج بزرگ همراهی و همدردی چهره‌های ورزشی و هنری، چون دیگر اتهامی در انبانش نداشت، آنها را بی‌اهمیت دانست. او در عین حال با اشاره به پرستوهایی که سازمان اطلاعات سپاه به تظاهرات حکومتی می‌کشاند، مدعی شد که زنان شل حجاب هم حامی ولایت او هستند! برای او پرستوهای بی‌نوایی که به اجبار و برای اندکی پول، عکس خامنه‌ای را بدست می‌گیرند، مهم تر از همه شخصت‌های نامدار ورزشی و هنری هستند!

سرانجام، سنفونی وقاحت مقام ولایت، با این اظهارات که جوانان معترض، قران آتش زده‌اند و حجاب از سر زن‌های محجه بر کشیده‌اند، به اوج رسید. خامنه‌ای در این فراز از سخنانش، رکورد سعید الصحاف، وزیر اطلاعات صدام در دروغ‌پردازی را شکست و همزمان اوج ورشکستگی گفتمان ولایی را به نمایش گذاشت.

سخنرانی امروز خامنه‌ای، مانیفست سرکوب از زبان یک فرمانده درمانده و بی‌آینده بود. مانیفستی که مثل برف در مقابل آفتاب، در اندک زمانی ذوب خواهد شد تا سر درگمی در همه رده‌های حکومتی ادامه یابد و حکومت با شتاب بیشتری به سمت فروپاشی برود.

خامنه‌ای شانس آشتی با مردم را بار دیگر سوزاند و نشان داد که شعار‌های کف خیابان و به‌ویژه شعارهای همگانی «جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم» و «مرگ بر دیکتاتور!» از مشروعیت و حقانیت کامل برخوردارند.

از: ایران امروز

خروج از نسخه موبایل