سایت ملیون ایران

از اعتراض تا انقلاب

خیزشی که به دنبال مرگ جنایتکارانه ی ایراندخت مهسا امینی شد اینک در سومین هفته از عمر خود به یک «جنبش اعتراضی» تبدیل شده است. برخی از شعارها در طول این مدت تلاش دارند که آن را به عنوان یک «انقلاب» معرفی کنند: « تا انقلاب نکردیم، به خونه برنگردیم» و یا «این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلاب است». هم چنین بسیاری از روزنامه نگاران، مفسران و تحلیلگران در اظهار نظرهای خود پیرامون این جنبش از واژه ی انقلاب بهره برده و یا تایید می کنند که این جنبش اعتراضی یک «انقلاب» یا «آغاز یک انقلاب» است.

البته وقتی به صحنه های دلاوری و مبارزه ی جانانه ی زنان و جوانان و نوجوانان ایرانی در این بیست روز می نگریم جای تردید نمی ماند که پدیده ای مهم، ریشه دار و جدی در حال شکل گیری است، با این وجود این بار باید بسیار هوشیارانه و هوشمندانه برخورد کنیم تا یگانه شانس باقیمانده برای نجات ایران را از دست ندهیم. به همین خاطر، در این نوشتار به برخی از نکات فنی در این باره می پردازیم تا در ورای برداشت های احساسی و یا تقریبی خود، شاخص های دقیق تری برای سنجش خصلت انقلابی جنبش کنونی داشته باشیم. این نکات از منطق ریاضی یا دگماتیک پیروی نمی کنند، مطالبی هستند برخاسته از تجربیات تدوین شده ی تاریخی که می توانند به عنوان یک راهنمای کلی در اختیار ما باشند. ما در این جا وجوه کلی و نظری سه مقوله ی «جنبش اعتراضی»، «جنبش انقلابی» و «انقلاب» را به بررسی می کشیم.

جنبش اعتراضی

  • هر «جنبش اعتراضی» به طور جبری به یک «جنبش انقلابی» تبدیل نمی شود.
  • یک جنبش اعتراضی می تواند به یک جنبش انقلابی تبدیل شود، اما نه به طور خودکار و حتمی، بلکه به صورت فکر شده و ارادی.
  • تبدیل جنبش اعتراضی به جنبش انقلابی از یک سو تابع برخی اصول عمومی و از سویی، حاصل اتفاقات، نوآوری ها و آفرینش خاص بازیگران خود است.
  • جنبش اعتراضی تنها پس از بلوغ و به ثمر رسیدن می تواند به «جنبش انقلابی» تبدیل شود.
  • برای تبدیل جنبش اعتراضی به جنبش انقلابی باید مراحل چهارگانه ای طی شود: ۱) شروع، ۲)ادامه، ۳) گسترش، ۴)تثبیت.
  • جنبش اعتراضی ممکن است با «تصادف» شروع شود اما تصادفی ادامه نمی یابد.
  • جنبش اعتراضی اگر نتواند خود را «استمرار» بخشد به عنوان یک خیزش گذرا خاموش می شود.
  • جنبش اعتراضی اگر نتواند بعد از استمرار، خود را «گسترش» دهد به عنوان یک خیزش محو می شود.
  • جنبش اعتراضی اگر نتواند بعد از استمرار و گسترش، خود را «تثبیت» کند به عنوان یک خیزش خاموش می شود.
  • در صورت تامین چهار شرط فوق (شروع، استمرار، گسترش، تثبیت)، یک جنبش اعتراضی قادر است به «جنبش انقلابی» تبدیل شود.
  • برای تبدیل به جنبش انقلابی، برخی ویژگی های جنبش اعتراضی می بایست به تدریج تغییر کند:
  • جنبش اعتراضی می تواند طیف متنوعی از طبقات و اقشار اجتماعی را شامل شود.
  • جنبش انقلابی نیاز به طیف همگون تری از طبقات اجتماعی دارد.
  • شاخص سنی می تواند بدنه ی یک جنبش اعتراضی را توصیف کند.
  • جنبش انقلابی برای بدنه ی اصلی خویش نیاز به شاخص اجتماعی دارد نه جمعیتی.
  • جنبش اعتراضی و جنبش انقلابی هر دو به مدیریت و سازماندهی نیاز دارند اما به شکل ها و درجات متفاوت.
  • جنبش اعتراضی نیاز به سازماندهی متمرکز ندارد.
  • جنبش انقلابی نیاز به سازماندهی متمرکز دارد.
  • جنبش اعتراضی می تواند هر شعاری را پیش گیرد و مطرح کند.
  • جنبش انقلابی باید یک شعار هدفمند داشته باشد.
  • در جنبش اعتراضی هر لایه ی ناراضی جامعه می تواند در بطن یا در حاشیه ی آن حضور داشته باشد.
  • در جنبش انقلابی اما لایه هایی از جامعه که خواهان تغییرات اساسی هستند حضور دارند.
  • جنبش اعتراضی می تواند شعار تغییر رژیم را به عنوان خواست مطرح کند.
  • جنبش انقلابی شعار تغییر رژیم را به عنوان پروژه مطرح می کند.
  • جنبش اعتراضی درگیر تعیین نیروی جایگزین رژیم نیست.
  • جنبش انقلابی مسئولیت تعیین نیروی جایگزین رژیمی که می خواهد پایین بکشد را بر عهده دارد.
  • جنبش اعتراضی به حداقلی از سازماندهی و از نوع غیر متمرکز نیاز دارد تا به پیروزی برسد.
  • جنبش انقلابی به حداکثر سازماندهی و از نوع متمرکز نیاز دارد تا به هدفش دست یابد.
  • جنبش اعتراضی نیاز به رهبر و رهبری متمرکز ندارد، خرده رهبرها کارش را راه می اندازند.
  • جنبش انقلابی نیاز به رهبر و رهبری متمرکز دارد.
  • جنبش اعتراضی در ورای شعارهای کلی، نیازی به تدقیق آن چه برای بعد از براندازی رژیم می خواهد ندارد.
  • جنبش انقلابی باید برنامه ای مشخص برای آن چه می خواهد بعد از این رژیم صورت بخشد داشته باشد.

پس، با طی این روند و با در نظر گرفتن ویژگی ها، جنبش اعتراضی می تواند از چهار مرحله ی خویش (شروع، استمرار، گسترش و تثبیت) عبور کند و در نهایت، در اوج موفقیت، در مرحله ی «تثبیت»، آماده می شود که به سوی یک جنبش انقلابی برود.

جنبش انقلابی

  • جنبش انقلابی با طی دو مرحله ی اصلی صورت می گیرد: ۱) مبارزه برای پایین کشیدن رژیم حاکم ۲) استقرار رژیم جایگزین.
  • برای این منظور جنبش انقلابی باید دو کار را به طور موازی پیش برد: ۱) تضعیف تدریجی قدرت حاکم تا مرز پایین کشیدن آن ۲) تقویت تدریجی و آماده سازی جایگزین.

عدم موفقیت در هر یک از این دو سبب می شود جنبش انقلابی به مقصد نرسد:

  • اگر جنبش انقلابی جایگزین تدارک ببیند اما نتواند رژیم حاکم را به سقوط بکشاند درجا زده و فرو می ریزد. (سوریه)
  • اگر جنبش انقلابی رژیم حاکم را به سقوط بکشاند اما جایگزین آماده نداشته باشد به آشوب و جنگ داخلی می گراید. (لیبی، یمن)
  • برای تضعیف حاکمیت موجود و سرنگونی رژیم حاکم هر جنبش انقلابی باید سه کار کند: ۱) با دستگاه سرکوب مقابله کند تا خاموش نشود. ۲) رژیم را از دسترسی به منابعی که آن را سرپا نگه داشته اند محروم سازد. ۳) حرکت را به تاکتیک تهاجم فزاینده به پیش برد.
  • · برای تقویت و آماده سازی جایگزین هر جنبشی باید سه کار کند: ۱) معلوم کند چه چیزی به عنوان جامعه ی مطلوب می خواهد. ۲) معلوم کند که چه نیروی سیاسی می تواند مسئولیت تحقق این جامعه ی مطلوب را برعهده گیرد. ۳) به دنبال معرفی و تقویت همه جانبه ی آن نیرو باشد تا آماده ی جایگزینی شود.

تبدیل جنبش انقلابی به انقلاب

  • · تبدیل جنبش انقلابی به انقلاب منوط به دو چیز است: ۱) بستر عمومی جامعه باید ضرورت یک دگرگونی بزرگ ساختاری را ایجاب کند. ۲) بازیگران جنبش انقلابی باید برای پاسخگویی به این ضرورت آگاه و آماده باشند.
  • · اگر ضرورت تغییر بنیادین در جامعه حاضر باشد، تلاش بازیگران جنبش انقلابی برای تبدیل آن به انقلاب می تواند به نتیجه برسد.
  • · اگر این ضرورت به صورت مادی موجود نباشد، تلاش بازیگران می تواند برخی تغییرات را به وجود آورد اما انقلاب نیست.
  • · از آن سوی، اگر بستر تغییر اساسی آماده باشد و بازیگران اجتماعی دچار خطای ارزیابی شوند و تصمیم قاطع برای تبدیل جنبش اعتراضی به جنبش انقلابی را اتخاذ نکنند، بدیهی است که در ادامه، انقلاب روی نمی دهد؛
  • · این خطا در تصمیم بازیگران ممکن است در دو چیز آشکار شود: یا نمی تواند رژیم حاکم را سرنگون کند، یا اگر سرنگون کرد نمی تواند تغییر بنیادین پدید آورد.
  • وقتی جنبشی دارای بستر اجتماعی لازم باشد، بازیگران در انتخاب خود و برای تامین شرایط انقلاب، باید «همه» ی گزینه ها را مد نظر داشته باشند. در غیر این صورت، با قراردادن شرط های کاذب و دست و پاگیر برای حرکت و پیشبرد آن، شانس موفقیت جنبش انقلابی را از میان می برند.
  • هر جنبش انقلابی یک نیروی اصلی دارد که نقش موتور حرکت را ایفاء می کند. این نیرو با در نظر گرفتن همگونگی اجتماعی و طبقاتی لازم، می تواند یک قشر سنی-جمعیتی باشد و یا یک قشر و لایه صنفی.
  • در کنار این نیروی اصلی و به واسطه ی حضور مداوم و هزینه پرداز آن، برخی دیگر از لایه های جامعه به تدریج وارد صحنه شده و با این بدنه اصلی جنبش انقلابی همکاری، همراهی و همیاری می کنند.
  • جنبش انقلابی به واسطه ی «کیفیت نیروی اصلی» و «کمیت نیروی تکمیلی» خود می تواند نیروی اجرایی کافی برای پیاده کردن پروژه ی انقلاب را پیدا کند.
  • رهبری جنبش انقلابی در این میان آن مرجعی است که «بدنه ی اصلی» می پذیرد و تبلیغ می کند و «نیروی تکمیلی» جنبش آن را تایید و دنبال می کند.
  • جنبش انقلابی برای طی مراحل خود نیاز دارد به ۱) یک تشکیلات که هدایت مبارزات مردم در قالب اعتراضات و اعتصابات را برعهده داشته باشد. ۲) طرح و نقشه برای تدارک هجوم نهایی برای برای خلع قدرت.۳) برنامه ریزی لازم برای برعهده گرفتن مدیریت دوران گذار بعد از پایین کشیدن رژیم.
  • با آغاز دوران گذار، جنبش انقلابی به وظیفه ی آخر خود می رسد که عبارت است از دگرگون ساختن بنیادین جامعه از طریق رژیم جایگزین.
  • اگر جنبش انقلابی بعد از قرار دادن رژیم جدید به تغییرات اساسی منجر شود از «انقلاب» نام می بریم.
  • پس حتی جنبش انقلابی بعد از تسخیر قدرت سیاسی هنوز یک انقلاب نیست.

انقلاب:

  • جنبش انقلابی برای تبدیل شدن به یک «انقلاب» باید سه کار را صورت بخشد: ۱) رژیم حاکم را پایین بکشد. ۲) رژیم جدیدی جایگزین آن کند. ۳) از طریق رژیم جدید تغییرات بنیادین در جامعه پدید آورد.
  • · انقلاب عبارت است از شکل دادن یک گذر سیاسی ضروری برای یک گذر اجتماعی از قبل شکل گرفته. وقتی یک بخش عمده از جامعه به سوی یک فکر و باور حرکت کرده و آن را در خود درونی می کند، نظام سیاسی نمی تواند برای مدتی طولانی بسیار متفاوت از آن عمل کند و در یک جایی می بایست میان این دو انطباق صورت گیرد. نبود این انطباق است که معادل تضاد می باشد و باید سرانجام از طریق یک انقلاب حل شود تا مجموعه (جامعه) همگون و هماهنگ شود.
  • انقلاب عبارت است از یک جنبش اجتماعی که قدرت سیاسی ناهماهنگ با تحول اجتماعی را جایگزین می کند تا از این طریق دست به تغییرات بنیادین بزند.
  • اگر جنبش انقلابی فقط قدرت سیاسی را جایگزین کند اما تغییرات اساسی صورت نبخشد، انقلاب نیست؛
  • اگر هم بخواهد تغییرات بنیادین را بدون جایگزینی قدرت سیاسی دنبال کند جنبش انقلابی نیست.

**

نکاتی که در بالا مطرح شد یک دستگاه نظری است که با آن می توانیم به قرائت و تحلیل بسیاری از نکات موردی، وقایع و رویدادهای جنبش اعتراضی کنونی در ایران بپردازیم. به واسطه ی این سیستم تحلیلی می توانیم ببینیم «جنبش اعتراضی» تا چه حد شانس تبدیل شدن به یک «جنبش انقلابی» و پس از آن، به یک «انقلاب» را دارد، کمبودها و نقاط ضعف آن را شناسایی کرد و به یافتن راهکار و راه حل پرداخت.

به نظر می رسد توان بالقوه ی بسیار خوبی در جامعه ی ایرانی ذخیره شده که اگر در طی حرکت کنونی مردم ایران، هوشمندانه مورد نظر و استفاده قرار گیرند، می توانیم از طریق آن ۱) «جنبش اعتراضی» فعلی را پیش برده و به ثمر برسانیم، ۲) در نقطه ی مناسب آن را به یک «جنبش انقلابی» بدل سازیم و ۳) از طریق این جنبش یک «انقلاب» برپا کنیم. فراموش نکنیم که آن چه امروز یک انقلاب را ضروری ساخته است پاسخ به مشکلات و بحران هایی است که کمترین امیدی نیست بالا به آن بپردازد و به همین دلیل، این پایین است که مسئولیت آن را بر عهده گرفته است. رژیم ها رفتنی اند، اما ملت ها می مانند، رژیم می داند که رفتنی است و به همین خاطر به فردای ایران نمی اندیشد و ملت می داند که ماندنی است و آن سرزمین همه چیز اوست، پس می خواهد که آن را نجات دهد. این عملیات تاریخی نجات در یک بستر بسته ی سیاسی، رنگ و بوی انقلاب به خود می گیرد، انقلابی که در ورای نجات ایران زمین، شاهد تحقق آرمان های نهفته در شعار زیبای «زن، زندگی، آزادی» است و تبلور مادی آن عبارت خواهد بود از یک ایران آزاد و آباد. شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست.#

برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv

جهت اطلاع از نظریه‎ ی «بی ‎نهایت ‎گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com

آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com

از: گویا

خروج از نسخه موبایل