سایت ملیون ایران

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در تداوم همراهی با اعتراضات

در روزگاری که به‌پای‌دارندگانِ آتش، پیشاپیش دوشادوش مرگ نوای زندگی سر می‌دهند؛ در زمانه‌ای که حاکم جز سکه‌های زنگارگرفته‌ی تهدید، ارعاب، خشونت، اعتراف اجباری، و کشتار چیزی در انبان ندارد و در مقابلْ مردمانِ گونه‌گون و متکثر هر دم شیوه و زبانی نو برای مقاومت و مبارزه خلق می‌کنند؛ ما در مقام دانشجو، در مقام بخشی از مردم، وظیفه‌ی خود می‌دانیم که مواضع و خواست‌های خود را روشن و شفاف و بی‌لکنت بیان کنیم:

امروز ۱۱ اکتبر، روز جهانی دختر نام‌گذاری شده تا جهان را به نابرابری‌‌های جنسیتی و خشونت‌هایی که دختران و زنان در طول زندگی‌شان با آن دست‌به‌گریبان‌اند آگاه و حساس کند.

در  این روزهای کشور، در پی سرکوب‌های خشونت‌بار و فراگیر مردم، شاهد برخوردهای وحشیانه و امنیتی در مدارس‌ و اقدام به تهدید و دستگیری دانش‌آموزان‌مان هستیم، شجاعت دخترانی را می‌بینیم، که در حرکتی تاریخی و کم‌سابقه آن هم نه فقط در ایران بلکه در سطح جهان، برای رهایی از ستم و ساختن جهانی بهتر فریاد می‌زنند. آنها در همین ایام نوجوانی نیک دریافته‌اند که «جهان دیگری ممکن است». این نسل پیشرو، شجاع و جسورْ امروز جهانی را حیران خود ساخته و الگویی بی‌سابقه برای هم‌نسلان‌ خود در دیگر نقاط جهان شده‌ است. پاسخ حاکمیت اما حتی به دانش‌آموزان نیز به‌سان همیشه چیزی نیست جز سرکوب و ارعاب و بازداشت. پاسخی که باورش شاید برای جامعه جهانی دشوار باشد اما حافظه‌ی تاریخی ما بارِ دهه‌ی ۶۰ و زندانی کردن کودکان و نوجوانان را نیز با خود می‌کشد.

امروز اما دهه‌ی ۶۰ نیست. امروز ما مردم شما را نظاره می‌کنیم. ما سرکوب دانش‌اموزان را برنمی‌تابیم. ما سرکوب وحشیانه و کشتار بی‌رحمانه‌ی هم‌وطنان‌مان را برنمی‌تابیم. آنچه این روزها در خیابان‌های زاهدان، سنندج، و دیگر شهرها و استان‌های وطنمان در جریان است را هیچ وجدان آزاده‌ای پذیرا نخواهد بود. به‌راستی با کدام دلیل و منطق این حجم از خشونت، کشتار، دستیگری دانشجویان و خبرنگاران و فعالان مدنی، و قطع دسترسی به اینترنت و راه‌های ارتباطی میان شهروندان توجیه می‌گردد؟

حنای گفتارهایی که «امنیت»، «برهه‌ی حساس کنونی»، «تجزیه‌طلبی» و «سوءاستفاده‌ی دشمنان»را دستاویزی برای به مسلخ کشاندن آزادی و برابری می‌کند مدت‌هاست نزد ما رنگ باخته است؛ چراکه به ‌تجربه دیده و دریافته‌ایم امنیتی که با نفی و طرد آزادی و برابری همراه باشد تنها در خدمت کم‌شماران برخوردار از رانت و امتیاز است، و سهم بخش اعظم جامعه چیزی جز هراس و خفقان روزمره، جز زندگیِ بد، جز فقدان شادی و رؤیا و جز «در هیئتِ زندگانْ، مردگان» بودن نیست. و از همین جاست که سه‌گانه‌ی «زن، زندگی، آزادی» معنا و قوت می‌گیرد. ما نیک می‌دانیم که درجه‌ی رهایی زنان در هر جامعه بیانگر درجه‌ی رهایی همگان در آن جامعه است و جنبشی که با رهایی زنان پیوند خورده باشد، نفی هرگونه طرد و تبعیض و به‌حاشیه‌راندن را افق خود قرار می‌دهد. ما خواهانِ زندگی هستیم، زندگیِ خوب! خواهان آن‌که هماره ناگزیر از پنهان کردن شادی و اندیشه و عشق در پستوی خانه نباشیم.

اکنون بیش از هر زمان دیگری بر ما آشکار شده که در این مختصاتْ «زندگی» ممکن نیست، نه‌تنها زندگیِ خوب، که «زندگی معمولی» هم. و در این دقیقه است که بیش از هر زمان دیگری می‌توان تصدیق کرد سعادت امری جمعی ست، چنان‌که نگون‌بختی. ما دانشجوییم و خود را به فضای دانشگاه متعلق و متعهد می‌دانیم. دانشگاه بنا به ماهیت وجودی‌اش هرگز نتوانسته در انزوا از تحولات اجتماعی سیاسی جامعه‌اش به سر ببرد. قلب دانشگاه در متن جامعه می‌تپد، اگر پیوندش با جامعه را ببُریم از آن بدنی بی‌سر، و نهادی بی‌هویت، فرسوده و مرگ‌بار باقی می‌ماند. در این روزها که دقیقه‌ای مهم و سرنوشت‌ساز از تاریخ معاصر میهن‌مان را تجربه می‌کنیم، نمی‌توانیم عضوی از دانشگاه باشیم و سرکوب فراگیر و کشتار بی‌رحمانه‌ی هم‌‌سرنوشت‌هامان را ببینیم و در سکوت به کلاس‌های درس بازگردیم. ما با صدای بلند اعلام می‌کنیم که در کنار مردم ایستاده‌ایم و این برخوردهای خونین و خشونت‌بار را محکوم می‌کنیم.

از: ایران امروز 

خروج از نسخه موبایل