سایت ملیون ایران

رژیمی که دستپاچه‌ی ذوب شدن است تهدید می‌کند و باج می‌دهد!

خامنه‌ای گفت: “با صراحت می‌گویم این حوادث طراحی آمریکا، رژیم صهیونیستی، و دنبال روهای آنها است. ” در ادامه، شمار معترضان را، عده کمی دانست و ادعا کرد که از بازمانده‌های منافقان، تجزیه طلبان، سلطنت طلبان و خانوداده‌های ساواکی‌های منفور هستند. ” خبرگزاری تسنیم

سلطنت ۴۳ سال پیش سقوط کرد، شاه ۴۲ سال پیش درگذشت؛ نه سلطنتی وجود دارد و نه سیستمی و سازمانی. ساواکی‌های آنروز، همانند ساوامائی‌ها و ضد اطلاعاتی‌های امروز شما، مجانی کار نمی‌کردند که چهار دهه پس از سقوط و مرگ ارباب، هنوز وجود داشته باشند. این نوع چرندیات و هزیان گوئی نمایانگر آنست که یا مشاعرت را از دست دادی و یا استقامت و پایداری معترضان، که نوید ذوب شدن سیستم و فروپاشی رژیم را میدهد، دستپاچه و سر در گمت کرده است!
علی خامنه‌ای، رهبر آخوندها، بار دیگر در یک سخنرانی با اشاره به عمر چهل و چند ساله‌ی رژیم و با تشبیه جمهوری اسلامی به یک درخت تنومند؛ گفت “غلط بکند کسی حتی به کَندن درخت جمهوری اسلامی فکر کند.
از خامنه‌ای متوهم باید پرسید، آیا درختِ شما تنومند بود، یا درخت ۲۵۰۰ ساله‌ی سلطنت در ایران؟ حکومت‌ها، رژیم‌ها و سیستم‌ها میآیند و میروند، تنها درخت تنومندِ ماندگار و پا برجا، درخت ملت‌های آگاه و آزاد و با اراده است.

فرمانده سپاه، حسین سلامی طی سخنانی در شیراز گفت: آمریکائی‌ها، انگلیسی‌ها، صهیونیست‌ها، سعودی‌ها و رسانه‌های دروغ پراکن آنها که می‌خواهند سیمای درخشان ما را تیره کنند…. ” انقلاب شکوهمند اسلامی با شرارت تعداد معدودی فریب خورده، هر گز آسیب نخواهد دید. رادیو فردا

قیام ملت ایران، چنان ضربه‌ای به رهبر آخوندها، خامنه‌ای و فرمانده اوباش و ارازل، سلامی زده و افکارشان را در هم نوردیده و دگرگون کرده؛ که هزیان می‌گویند. دیکتاتورها و حکومت‌های خودکامه، همیشه با تکبر بی اندازه {سیمای درخشان ما} و اقرارآمیز {انقلاب شکوهمند} از خودشان تعریف می‌کنند. به مخالفان و معترضان، برچسب وابسته به بیگانه می‌زنند؛ با فرافکنی، دیگران را مقصر می‌شمارند؛ و تا آخرین لحظه سقوط، در توهُمِ استوار بودن حکومتشان هستند. همه دنیا مقصرند، و باعث اعتراضاتند؛ به جز رژِیم فاسد و ورشکسته‌ی آخوندی و مزدوران و عوامل گمراه و عقب افتاده‌اش درونِ سپاه و بسیج.
جالب اینجا است که دست اندرکاران جنایت پیشه رژیم، کبک مانند، سرشان را زیر برف پنهان کرده‌اند و کور و کر شده‌اند! صدها هزار معترض که شش هفته پیوسته، در سراسر ایران با شهامت، استقامت کرده و با شجاعت، در مقابل حملات وحشیانه و مرگبار ایستاده‌اند را، نادیده می‌گیرد و می‌گوید: ” شرارت تعداد معدودی”!
گزارش سازمان حقوق بشر ایران، تعداد کشته شدگان اعتراضات اخیر را ۲۵۳ تن اعلام کرده است. چنانچه تعداد تظاهرکنندگان معدود بود، آیا تعداد جان باختگان تا این اندازه، بیشمار می‌بود؟ برای اینکه، معیاری برای مقایسه داشته باشید، آمار جان باختگان اعتراضات به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸) ۱۱۲ تن بود.
فرمانده سپاه، خطاب به معترضان گفت: “وطن و شرف‌تان را به آمریکا نفروشید…. “
این سخنان از زبانِ فرقه گرای گمراهی است که نه وطن دارد و نه بوئی از شرف و وجدان بُرده است. این مزدورِ بی وطن، نه تنها کوچکترین ارزشی برای ایران و ایرانی قائل نیست، بل که ارجحیت‌هایش مانند اربابانِ آخوندش؛ نخست، منافع شخصی و سپس، خدمت به دیگر فرقه گراها در لبنان و سوریه و عراق و یمن است. چنین شخصیتی، بی شرمانه بخودش اجازه میدهد، نام وطن را به زبان میآورد! وطن و شرف و خدایِ آخوند و سگ هایِ هار نگهبانش، “شکم، کیسه و تنبان” است.
حسین سلامی در ادامه تأئید کرد که “مردم مشکلات اقتصادی دارند” و ادعا کرد که مردم هنوز به نظام “اعتماد دارند. “
آیا در این حدّ نادان و ناآگاه هستی، یا خودت را به نادانی می‌زنی؟ جمهوری اسلامی، بر اساس وعده‌های پوچ و سخنان دروغین خمینی که شخصا اقرار کرد تقّیه کرده، آغاز شد. با ریا و تزویر و دین فروشی و عوامفریبی پا گرفت. پس از چنان آغازی، اگر هنوز در بین برخی‌ها، “اعتمادی” وجود داشت؛ با اعدام‌های دسته جمعی دهه ۶۰، به خاک سپرده شد. چنین رژیمی، هر گز نمی‌تواند مورد “اعتماد” مردم باشد.
همه مان با شعارهای پُر محتوا و معنی دار، معترضان آزادیخواه میهن مان آشنا هستیم. چند شعار جدید در رابطه با ماجرای شاهچراغ: “همونی که چلاقه {اشاره به خامنه ای} قاتل شاهچراغه”، “شاهچراغ، رکس دیگه است، اینم یه نیرنگ دیگه است”، و در پایان: “بسیجی، داعشی، پیوندتان مبارک”. بار دیگر، ملت با این شعارها، نشان میدهد که دست آخوند و مزدوران گمراهش را خوانده است.
در ضمنی که شعارهای هم میهنان معترض مان، نشان میدهند که رژیم را شناسائی کرده‌اند، نمایانگر آن است که از واقعیت‌های رژیم آگاه هستند؛ و بخوبی می‌دانند چه میخواهند: “زن، زندگی، آزادی”، مشخص و شفاف خواسته‌ی مردم را به نمایش می‌گذارد. در برخی از دانشگاه‌ها، دانشجویان به موضوع دیگری نیز اعتراض دارند: تفکیک جنسیتی در سالن‌های غذاخوری دانشگاه. این نیز نمایانگر آزادی و برابری و حق انتخاب آنان است. درود بر شعور و شهامت‌تان.

باج خاموش
پیش از بررسی موضوع باج خاموش، بد نیست در اینجا، پدیده‌ی “پلیس یا بازجوی خوب و بازجوی بد” را یادآوری کنم. می‌دانیم که قصد پلیس، غلبه بر متهم می‌باشد. یکی از تاکتیک‌های پلیس، نقشی است که “بازجوی خوب و بازجوی بد” بازی می‌کنند. بازجوی بد، با توهین و تهمت و ناسزا و حتی خشونت، متهم را مدتی مورد یورش قرار می‌دهد، سپس سلول را ترک می‌کند. چند دقیقه بعد، شخصی با لبخند و یک استکان چای، وارد می‌شود و با متهم با زبان ملایم گفتگو و حتی از او دلجوئی می‌کند.
در این راستا، موضوع “باج خاموش” را مرور می‌کنیم.
دیدیم که خامنه‌ای و سلامی، چگونه با تهمت و تهدید و فرافکنی، معترضان را مورد خطاب و عتاب قرار دادند و هارت و پورت کردند. اکنون می‌رسیم به بازجوی خوب؛ مجلس، طی دو فوریت لایحه‌ی افزایش ۳۰ درصدی حقوق کارکنان و بازنشستگان کشوری و لشگری را تصویب کرد. “رئیس کمسیسون برنامه و بودجه مجلس گفت: بر اسالس مصوبه کمیسیون، مجلس برای بازنشستگان ۹۰۰ هزار تومان به اضافه ۵ درصد حق اولاد در نظر گرفته… و برای شاغلین نیز یک میلیون تومان. ” خبرگزاری تسنیم
بخش دوم “باج”، در جلسات سرّی سران رژیم، دو پیشنهاد، مورد نظر و بررسی است: ۱) یارانه و ۲) اصلاح طلبان. اول یارانه، پیشنهاد شده که با دو برابر کردن مبلغ “یارانه”، می‌توان همکاری مردم را به دست آورد (خرید). دوم، ورود و حضور و شرکت اصلاح طلبان در حکومت است. در رابطه با این دو پیشنهاد، دو دید متفاوت ارائه شده است. چند تن ار سردمداران رژیم می‌گویند: نخست، یارانه را بدهیم و ببینیم عکس العمل ملت چیست؟ چنانچه اعتراضات شُل شد و به نتیجه‌ی مطلوب رسیدیم، موضوع اصلاح طلبان منتفی است. گروه دوم می‌گویند: بهتر است نخست، اصلاح طلبان با اعلام پشتیبانی از اعتراضات مردم، موضع بگیرند و وارد گود شوند؛ سپس اعلام کنند که اولین گام آنان، دو برابر کردن یارانه‌ها و برچیدن حجاب اجباری و انحلال گشت ارشاد است.

موقعیت اضطراری، نیاز به حرکات اجباری
زمانی که جورج بوش در رابطه با حمله‌ی تروریستی به آمریکا، گفت: “یا با مائید، یا بر مائید”؛ من با گفته‌اش بشدت مخالفت کردم، که چنین سخنان یک بُعدی و جاهلانه‌ای را بیان می‌کند! اقرار می‌کنم که همیشه با این نوع برداشت و نگرش، مخالف بوده‌ام. ولی امروز، پدیده‌ی “با مائید، وگرنه بر مائید”، در مورد میهن مان و اعتراضات حق طلبانه مردم مان؛ دید و نظرم را باژگون کرده است. امروز، راهی جز این نداریم که با هم باشیم. هر ایرانی میهن دوست، با وجدان و با شرف، باید تکلیف خودش را مشخص کند: با مردم هستید، یا با رژیم؟
رژیم فاسد و چپاولگر و غاصب آخوندی، با سیاست‌های فرقه‌ای و غیر ایرانی، در اوج بی کفایتی؛ میهن مان به لب پرتگاه خطرناکی کشانده، و زندگیِ مردم مان را به جائی رسانده که چاره‌ای جز قیام ندارند. اوضاع امروز در ایران، مانند اینست که چند دزدِ مسلحِ تجاوزگر، وارد خانه‌تان شده باشد، و مادر و خواهر و همسر و دختر و فرزندانتان در خطر باشند. آیا شما می‌نشینید و تماشا می‌کنید؟ پاسخ، مشخص است؛ با چنگ و دندان می‌جنگید و از شرف و حیثیت‌تان دفاع می‌کنید. وجدان‌تان اجازه نمی‌دهد که ساکت بنشینید و حرکت نکنید. شرف‌تان فریاد می‌زند که باید با دزدان تجاوزگر جنگید، و آنان را بیرون راند و به سزای اعمال‌شان رساند.

تهمت و تهدید خامنه‌ای و سلامی، نشانه‌ی تزلزل سیستم است. باج دادن و سرِ کیسه را شُل کردن و آوانس دادن، نمایانگر تَرَک برداشتن رژیم می‌باشد. این یک فرصت طلائی است، برای وارد کردنِ ضربه‌ی کاری:
– در ضمنی که معترضان باید حضور گسترده و پیوسته‌شان را ادامه دهند؛
– پشتیبانی مالی و حضور زنجیره‌ای ایرانیان خارج از کشور باید پُر رنگ تر گردد؛
و بالاخره،
– هم میهنان حاشیه نشین و تماشاچی داخل کشور، باید با حضور در خیابان، از اعتراضات پشتیبانی کنند.

چه کسی می‌خواهد
من و تو ما نشویم
خانه‌اش ویران باد!

امیرحسین لادن
ahladan@outlook.com

از: گویا

خروج از نسخه موبایل