پس از خیزش و اعتراضات اخیر ایران، حساسیت بخش ممیزی ساترا به این سریال چندبرابر شد
پیشبینی میشد که سریال شبکه مخفی زنان با مشکل نمایش روبهرو شود، چرا که انتشار بخش مهمی از آن (بیش از ۱۰ قسمت) با خیزش جوانان و زنان در گفتمان خاص زنان در اعتراضات اخیر همزمان شده بود و هر مخاطبی را به گونهای «همذاتپنداری» میکشاند. اما با جلوگیری از پخش قسمت پانزدهم، در عمل این اتفاق رخ داد و به نوشته سایت مشرقنیوز، سریال یادشده که قرار بود روز جمعه، ۲۰ آبان (۱۱ نوامبر)، روی پلتفرم نماوا قرار بگیرد، تا لحظه تنظیم این نوشته (چهارشنبه ۲۵ آبان) پخش نشده است.
از این گذشته و برابر آنچه کارگردان سریال اعلام کرد، حساسیت به این سریال از قسمت دهم به بعد بیشتر شد؛ به نحوی که قسمتهای ۱۱،۱۰ و ۱۲ با سانسور مواجه شد و جدال بین ممیزان و صاحبان سریال به آنجا انجامید که قسمتهای یادشده با تاخیر چندساعته در شبکه نمایش خانگی قرار گرفتند. طبق گزارشی در سایت «عصر ایران» از کموکیف تیغ سانسور ساترا بر این سریال، تمرکز روی قسمت یازدهم افزونتربوده است، و اشاره میشود که این قسمت «به جای انتشار در ساعت ۱۲ ظهر جمعه در نماوا، با تاخیر ۹ ساعته روی پلتفرم قرار گرفت و در ساعت ۹ شب منتشر شد»؛ تاخیری که با پخش نسخهای کوتاهشده نیز همراه شده است. در یک ارزیابی اولیه، میانگین زمان هر بخش سریال، بیش از ۵۰ دقیقه است (طولانیترین بخش، قسمت پنجم با ۵۸ دقیقه، و کوتاهترین بخش، قسمت هشتم با ۵۰ دقیقه)، اما بخش یازدهم با ۴۵ دقیقه، کمترین حجم زمانی را در میان ۱۴ قسمت به خود اختصاص داده است که از سانسور و قیچیخوردن بسیار این بخش حکایت دارد.
نکته جالبتوجه این است که به گفته افشین هاشمی در گفتوگویی تصویری با هممیهن (پنجم آبان)، درصد سانسور سریال از زمان اتفاقات اخیر چند برابر شده است؛ به نحوی که اگر در گذشته چند مورد بسیار جزئی سانسور میشد، پس از اعتراضات حتی عبارت «زنان ستمدیده» هم جزو موارد سانسورشده است، همچنانکه به گفته افشین هاشمی، واژههایی چون موسولینی و استالین، گفتهای درباره انقلاب فرانسه که «انقلاب فرزندانش را میخورد»، یا عبارت «حزب نازی در شورشهای فلان سال از باتوم استفاده میکند» نیز در زمره سانسورهای مورد نظر ساترا بود که در گذشته تیغ سانسور آن برخی از سریالهای دیگر را هم گرفتار کرده بود. به گفته هاشمی، پیش از اتفاقات اخیر، جز همخوانی سهنفره زنان در تیتراژ و رقص دختری چهار ساله، سانسور خاصی متوجه سریال نبود، اما در دور جدید شدت سانسور و حساسیتها چندبرابر شده است.
روایت سریال «شبکه مخفی زنان» درباره میرزا محمود زنبورکچی، مسئول ثبتاحوال دوره رضاشاهی است که همزمان، به سمت مشاور اصلی کانونی به نام «کانون زنان» انتخاب میشود. او چهار همسر اختیار کرده است و در روایت سریال و تا قسمت دوازدهم، همسرانش از این وضعیت باخبر نیستند، و ضمنا در همین کانون هم خود را فردی مجرد معرفی کرده است تا تور خواستگاری را برای همسر پنجم (دلبرجان تاجرباشی با بازی لیلا حاتمی) پهن کند. اما در دو قسمت ۱۳ و ۱۴ دست او برای همسرانش رو میشود و آنها او را از منزل بیرون میاندازند.
یادآور بیضایی و حاتمی
بیتردید زوج افشین هاشمی در مسند کارگردان و محمد رحمانیان در جایگاه نویسنده، یک نام را بیش از دیگر نامها به ذهنها متبادر میکند؛ بهرام بیضایی که استاد هر دوی این هنرمندان بوده و همچنان نیز استاد آنان بهشمار میرود، و همین نام و آموزههای او را میتوان در تار و پود سریال دید و حس کرد. افشین هاشمی البته این بختیاری را داشت که نقشی مهم در آخرین نمایش بیضایی داشته باشد؛ نمایش هفتساعته «طربنامه» که در دو نوبت در بهار و تابستان ۲۰۱۹ در استنفورد اجرا شد و فضای شاد و طربانگیز آن را میتوان در همین سریال هم دید. اما این تاثیر، تقلیدی نیست، بلکه گویی روح آموزههای بیضایی در این سریال حلول کرده است. به همین دلیل است که عناصر تئاتری و شیوههای میزانسن تا دیالوگهای طولانی، بهرهگیری از سنتهای نمایشی چون نقالی، خیمهشببازی، سیرکبازی، تعزیه، نمایشهای روحوضی، نمایشهای خیابانی و پردهخوانی را میتوان در جای جای این سریال به کمال دید. حتی به نظر میرسد که مضمون اصلی سریال که درباره زنان است، نیز با الهام از مضمون عمده فیلمها و آثار نمایشی بیضایی که زن در آنها محوریت دارد، انتخاب شده است.
اما وجه تاریخی این روایت یادآور سریال «هزاردستان» است که تقریبا بخشی مهم از حوادث آن نیز در همین دوره موردنظر رخ داده است. حتی در یکی از قسمتهای سریال «شبکه مخفی زنان» با شخصیت مفتش ششانگشتی هم شوخی جالبی صورت میگیرد که نشان از تاثیرگذاری مستقیم دارد. این نکته البته حتی در سخنان هاشمی هم در همان گفتوگو نمایان است که تاثیرپذیری از «هزاردستان» و حاتمی را جزو افتخارات خود میداند. کارگردانی و تدوین کار هم بسیار تاثیرگذار است و از نمونههای درخشان آن، صحنه ورود لیلا حاتمی در نقش «دلبرجان تاجرباشی» (پایان قسمت چهارم وآغاز قسمت پنجم) است که با تدوین مناسب، تاثیرات بانویی را که در دو قسمت قبلی درباره آن بسیاری صحبت کرده بودند، بر مخاطب مینهد. در این صحنه دوربین یک بار در جایگاه «راوی دانای کل» و از پشت بازیگر صحنه را نشان میدهد، و بار دیگر از زاویه نگاه خود بازیگر، و البته با حرکت آرام دوربین، صحنه را برای مخاطب تصویرسازی میکند.
سهم جدی موسیقی در سریال
شاید مهارت افشین هاشمی در نوازندگی کمانچه و آشنایی جدی او با موسیقی سنتی ایرانی سبب شده باشد که موسیقی در این سریال، وزن و قوت خاصی پیدا کند. گذشته از موسیقیهای تیتراژ ابتدایی و انتهایی که از قطعات معروف موسیقی همان سالهای اولیه حکومت رضاشاه برگرفته شده است، استفاده از یک گروه موسیقی (گروه ولشدگان) که میخواهند از بخش سانسور و ممیزی اداره معارف مجوز بگیرند و هربار با اتفاقات خندهدار و جالبی روبهرو میشوند، و به صحنه کشاندن چهرههایی چون علینقی وزیری و چند موسیقیدان نامی دیگر، از ویژگیهای این سریال است که آن را حتی به یک کمدی-درام موسیقایی تبدیل میکند. اجرای برخی از قطعات معروف تاریخ موسیقی معاصر، مانند آثار وزیری، درویشخان، مرتضیخان نیداوود و …، تماشاگر را به درستی در همان حالوهوای سالهای دهه دوم قرن ۱۴ خورشیدی قرار میدهد. نکته مهم دیگر، استفاده ازموسیقی و حتی برخی از سنتهای نمایشی-موسیقایی، و ترکیب آن با بهرهگیری از سنت «فاصلهگذاری» برشتی در تئاتر است که در این سریال به خوبی و درستی بهکارگرفته شده است؛ به این معنا که در انتقال از صحنهای به صحنهای دیگر، موسیقی و یا سنتی نمایشی-موسیقایی در کوچه و خیابان به شکل مستقیم آن قطعه اجرا میکنند که بسیار هم طبیعی جلوه میکند. نکته دیگری که بسیار هوشمندانه بهکارگرفته شده است، سرگردانی اهالی موسیقی در دفتر ممیزی شعر وموسیقی وزارت معارف است که هر اهل موسیقی را به یاد سرگردانی آنها در دفتر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی وزارت ارشاد (دستکم در سالهای دهه ۶۰، و بهخصوص دورههای وزارت ارشاد و افرادی چون میرسلیم و صفار هرندی، و دوره احمدینژاد) میاندازد.
تیتراژ ابتکاری
از جمله ابتکارهای سریال را باید در بخش تیتراژ، و نیز بخش «آنچه گذشت» سراغ گرفت که فضایی مفرح و خلاقانه به کار داده است و نشان میدهد که اعضای تیم فیلمنامهنویسی و کارگردانی، تا چه اندازه توانستهاند از ظرفیتهای خلاقه خود در کار استفاده کنند و نشان دهند که میتوان هر بخشی را چنان جذاب طراحی و اجرا کرد که مخاطب برای دیدن آن بخش هم وقت بگذارد و روی «سرعت تند» نزند و به بخش اصلی هر قسمت نرود. «آنچه گذشت» هر بخش که با روایت و نقل افشین هاشمی انجام میشود، با بهرهگیری از تصاویری شبیه نقاشیها و طرحهای روزنامههای دوره موردنظر و ترکیب آن با صدایی نقالگونه با مایههایی طنزآمیز، روایتی متفاوت و جذاب از بخش قبلی سریال، به سمع و نظر مخاطب میرساند.
بازیگرانی چند نقشی
از دیگر نکات جالبتوجه سریال، انتخاب یک بازیگر در چند نقش است که باز هم ایدهای است که بیشتر از تئاتر و حتی سنتهای تئاتری ایرانیان میآید که یک نقال در نقل داستانهای شاهنامه، همزمان چند نقش را ایفا میکند، یا در نمایشهای «تعزیه» که در آنها هم بازیگران اغلب در نقشهای متفاوتی ظاهر میشوند. در این سریال، باران کوثری در ۹ نقش، از جمله «پروین اعتصامی، ایران تیمورتاش، نصرتالملوک کاشانچی، پری آقابایف و …»، و رضا بهبودی هم در ۹ نقش، از جمله «صوراسرافیل، علیاکبر داور، رضازاده شفق، و رضا کمالشهرزاد و …»، ایفای نقش میکنند. احسان کرمی نیز در نقشهای «علینقی وزیری، دکتر حسابی، و محمدجعفرخان خادم» بازی میکند. بازی مهدی هاشمی (در نقش مدبرالملک-معاون وزارت معارف و صنایع مستظرفه) و سیامک انصاری (در نقش محمود میرزا) و نیز مونا فرجاد (همسر چهارم محمودمیرزا به نام مخمل) در زمره بازیهای فراموش نشدنی این سریال بهشمار میروند.
«شبکه مخفی زنان» سریالی است انتقادی، اما در فضایی شاد و مفرح که تمامی سنتهای بختکزده گذشته را در ساختار مذهبی و عرفی آن سالها، مورد نقد قرار میدهد؛ سنتهایی که بسیاری از آنها تا امروز هم باقیماندهاند و شاید یکی از دلایل همذاتپنداری مخاطبان با آن، همین روحیات و خلقیاتی باشد که بهرغم گذشت زمان و نوشدنهای بسیاری از افراد و تجددگرایی فراوان، در تاروپود هویت و شخصیت برخی از ما بروز و ظهور دارد و نویسندگان فیلمنامه بهدرستی کوشیدهاند آن را و همانند آینهای روبهروی مخاطبان قرار دهند.