آقای خامنه ای، دیوار ترس فروریخته است! 

دیروز آقای خامنه ای در مقام ولی فقیه نظام ولایی جمهوری اسلامی در یک سخنرانی عمومی به مطالب زیادی پرداخت و طبق معمول در باب موضوعات متنوعی داد سخن داد. البته از آنجا که تنها به قاضی رفته، صد البته راضی برگشته استً!

اکنون و در این یادداشت کوتاه قصد ورود به سخنان کلیشه ای و «طبق معمول» ایشان نیست، فقط به یک نکته اشاره می شود. ایشان به این مضمون گفتند که: اغتشاشگران حقیرتر از آنند که بتوانند به نظام آسیب برسانند. بعد به حامیانش (از جمله همان کسانی که در جلسه حضور داشته و در کف دست خود نوشته بودند: «لبیک یا خامنه ای») اطمینان داد که این شرارت ها به زودی جمع خواهد شد.

اما در اینجا ناگزیر دو نکته را به ایشان یادآوری می کنم.

اول این که می خواهم بگویم وفق منطق امور و تجارب پرتکرار تاریخی (از جمله تجربه ملموس همه ما در انقلاب ایران)، وقتی دیوار ترس از داغ و درفش حکومت و گزمگان حکومتی فرو ریخت (و البته عوامل مؤثر دیگر نیز فراهم بود)، دیگر هیچ مانعی بر سر راه خروش بی پایان و توفنده مردم ناراضی و خشمگین نیست. بی تردید ایشان و دیگر مقامات سیاسی و نظامی و امنیتی شنیده اند که مردم در کوی و برزن فریاد می زنند: «بترسید / بترسید / ما دیگه همه با هم هستیم».

حتما آقای خامنه ای داستان مهمان خانه مهمان کش را در یکی از نوشته های سید جمال الدین اسدآبادی خوانده اند. خلاصه داستان (که البته در اشکال مختلف در قصه های کهن روایت شده است) آن است که: مهمان خانه ای بود که هرکس در درون آن می رفت و می خوابید، دیگر بر نمی خواست. زیرا مرده بود. از این رو به مهمان خانه مهمان کش شهرت یافته بود. کسی از رمز و راز آن چیزی نمی دانست. مردمان ساده اندیش هر یک در باره علت آن چیزی می گفت و در واقع افسانه ای می بافت. تا این که مردی هوشمند از راه رسید و قصد کرد در خانه مهمان کش ساکن شود. مردمان تلاش کردند مانع او شوند ولی او گفت از جان گذشته است و از مرگ باکی ندارد.

در نهایت او توانست وارد شود. پس از ورود او صدایی برخاست و او را تهدید کرد. او هم نیز پاسخ داد برای مرگ آماده است. چند بار این گفتگو ادامه یافت. سرانجام مسافر نیز به صدایی بلند و مهاجم فریاد برآورد. در این زمان دیوار فروریخت و انبوهی از طلا و سکه از سقف و دیوارها سرازیر شد. صبح فردا مردم دیدند که مسافر زنده است و مرگی در کار نیست. روشن شد که مسافران بر اساس القای ترس عمیق با صدایی و حتی پیش از آن می مردند. مسافر هوشمند راز کار را دریافته بود و از این رو فقط نترسید و پرده پندار را درید و خود و دیگران را از ترس خیالی رهایی بخشید.

سید البته از این تمثیل را برای فروریختن دیوار ترس از استعمار انگلیس استفاده کرده است ولی اکنون باید به ولی فقیه ظاهرا مقتدر گفت دیوار ترس واقعی یا توهمی در ایران کنونی تا حدود زیادی فروریخته و دیگر این مردم جان به لب رسیده و به ویژه جوانان دلیر و همه چیز باخته، ترسی ندارند چرا که به اعتراف بازجویان شما دیگر چیزی برای باختن ندارند.

دوم این که لازم است یادآوری شود وقتی دیوار ترس برداشته شود، توده های ناراضی به خروش بر می خیزند و در خیابان هم را پیدا می کنند و همبستگی استوار و عمیقی تولید می شود؛ به گونه ای که هرچه بیشتر رنج و مرگ بر تک تک آنها وارد شود، پیوند و اتحادشان استوارتر می شود. منطق امور و تجارب تاریخی نشان می دهد که در فرجام کار، همین تحقیرشدگان (به تعبیر قرآن مستضعفین) هستند که پیروز شده و رهبری را بر عهده خواهند گرفت. مگر در انقلاب ایران جز این شد؟
آقای خامنه ای باید بداند که:

مورچگان را چو بود اتفاق / شیر ژیان را بدرانند پوست

از: گویا

توسط حسن یوسفی اشکوری

حسن یوسفی اشکوری (زاده: ۱۳۲۸ اشکور از توابع رودسر) نماینده دور یکم مجلس، نویسنده، محقق، روزنامه‌نگار و از روحانیان آزاد اندیش‌ایران است که طی سال‌های گذشته سابقه زندان و محاکمه بدلیل مواضعش را داشته‌است. وی در زمره نیروهای ملی - مذهبی قرار دارد. وی پیش از انقلاب به فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی پرداخته و دوبار نیز توسط ساواک بازداشت گردید. پس از انقلاب به سمت مدیریت «رادیو دریا» که در چالوس استقرار داشت و شش ماه از سال برنامه پخش می‌کرد منصوب شد. اشکوری نماینده تنکابن و رامسر در مجلس اول پس از انقلاب و از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس بود. وی پس از پایان مجلس اول به دعوت عزت الله سحابی به شرکت سهامی انتشار رفته و دبیر تحریریه شد. وی همچنین از سال ۱۳۶۴ در دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس پرداخت اما پس از سخنرانی در مراسم ترحیم دکتر کاظم سامی (اولین قربانی قتل‌های زنجیره ای) از تدریس در دانشگاه منع شد. او همچنین عضو هیات تحریریه ماهنامه ایران فردا از ابتدا تا توقیف آن و از ویراستاران دانشنامه تشیع و بنیانگذار «دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی» است. در دوران اصلاحات وی از جمله روحانیان منتقدی بود که مقالات و مصاحبه‌های فراوانی از وی در مطبوعات منتشر شد.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل