توافق «ژنو» باعث بهوجودآمدن نقطه عطف مهمی در برنامه هستهای ایران شده است. ظرف قریب به یکدهه گذشته که پرونده هستهای ایران شکل گرفته، همواره یک نظر میتوانسته مطرح باشد و آن هم نظر رسمی دولتی بوده است. نظر رسمی هر چه بوده، مطبوعات، رسانهها بههمراه شخصیتهای سیاسی، مجلس و… جملگی با آن نظر همراهی میکردند. اگر هم احیانا انتقادی به برنامهها بوده، صرفا در یک جمع خصوصی میتوانسته ابراز شود و الا در بیرون و بهصورت رسمی، این مساله مورد بحث قرار نمیگرفت. اما توافق «ژنو» باعث برهمخوردن این وضعیت ۱۰ساله شده است. برای نخستینبار، نظر رسمی ترک برداشته است. یا درستتر و دقیقتر گفته باشیم اجماعی روی آنکه کدام درست است و کدام نیست، چه صلاح است و چه نیست دیگر وجود ندارد. مجموعه دولت به نمایندگی از جانب قوهمجریه، درخصوص توافق «ژنو» به خود تبریک و تهنیت میگویند در حالیکه برخی نهادها و محافل، مطلقا این توافق را دستاورد و پیروزی نمیدانند. سرسختترین مخالفان ژنو، در مجلس حضور دارند. آنان در ابراز مخالفت صریح و علنی با سیاست رسمی درخصوص پرونده هستهای تا آنجا پیش رفتند که نهتنها آن را دستاورد نمیدانند بلکه آن را به صفاتی چون «ترکمانچای» و «هولوکاست» مزین ساختهاند. در حالیکه در گذشته مطلقا اینگونه نبود. سیاست رسمی هر چه بود، همه یک صدا آن را تشویق و تمجید میکردند، اگر هم کسانی منتقد بودند، بهندرت مجال رسانهایشدن دیدگاههایشان را مییافتند.
فضای رسانهای بهگونهای بود که اگر برنامه، پیشبرد غنیسازی بود، همه آن را تایید میکردند. اگر برعکس، تعلیق داوطلبانه غنیسازی بود، باز هم آن را تصدیق میکردند. اگر کنارآمدن و توافق و سیاست «کجدار و مریز» بود (دوران خاتمی) باز هم آن را تایید میکردند. اگر آن سیاست کنار گذاشته شده و نگاه، عکس آن بود (دوران احمدینژاد) باز مخالفتی صورت نمیگرفت. اگر علی لاریجانی و سولانا پیشرفت در مذاکرات داشتند، همه آن را میستودند و اگر جلیلی و اشتون به بنبست میرسیدند، باز هم تایید میشد. اما این بار، اتفاق جدید رخ داده است. واکنشها نسبت به توافق «ژنو»، به سه جریان مشخص، تقسیم شده است. بخشی کاملا «موافق» هستند، بخش دیگر، درست در نقطه مقابل آن قرار گرفته و «منتقد» هستند و سرانجام گروه سوم که هیچ اظهارنظری نمیکنند و «سکوت» پیشه کردهاند.
اگر موافقان توافق «ژنو» ظرف ماههای آینده دست بالا را پیدا کنند و تعهدات ما و غربیها، تحقق پیدا کند و شرایط اقتصادی کشور نیز رو بهبهبودی رود، گروه سوم، به موافقان خواهد پیوست. متقابلا اگر توافق «ژنو» با مشکل مواجه شود و به جایی نرسد یا تغییرات ایجادشده، محدود و کم باشد، در آنصورت زمینه برای منتقدان فراهم شده و گروه سوم این بار، همصدا با منتقدان توافق «ژنو» عمل خواهند کرد. میماند دو نکته مهم؛ یکی «اصلی» و دیگری «فرعی». بگذارید «فرعی» را ابتدا توضیح دهم. منتقدان توافق «ژنو»، در واقع، شامل طیفی از تندروها بههمراه طرفداران احمدینژاد و «جبهه پایداری» هستند. انگیزه انتقاد آنان، بیش از آنکه ملهم و متاثر از جزییات توافق «ژنو» باشد، در مخالفتشان با دولت روحانی و اصلاحطلبان – که دست دوستی به سمت دولت دهم دراز کردهاند- ریشه دارد. «جبهه پایداری»ها اساسا با هر اقدام، عزل و نصب و با هر سیاست و تصمیمگیری مجموعه روحانی و اصلاحطلبان مخالف هستند. آنان همچنان خواهان تداوم سیاستهای دوران احمدینژاد هستند و با هرگونه فاصلهگیری از آن سیاستها، مخالف هستند بنابراین انتقاد آنان از توافق «ژنو»، مجزا و استثنایی نیست، بلکه تداوم و زیرمجموعه قاعده کلی مخالفت این طیف با هر آن چیزی است که رنگ و بویی از اعتدال و اصلاحطلبی داشته باشد.
اما نکته «اصلی» حضور فعال طیف اقلیت منتقد توافق «ژنو»، شاید این امکان را بهوجود آورد تا کل برنامه هستهایمان برای نخستینبار، مورد بررسی و نقادی چهرهها و شخصیتهای مستقلتر قرار گیرد. شاید برای اولین بار، این فرصت فراهم شود که در مورد بحث مهم و سرنوشتساز هستهای، فقط نظر دولتمردان، مسوولان و صاحبنظران دولتی مطرح نشود و در «کنار» آنان و «افزون» بر آنان، دیگرانی هم بتوانند درخصوص برنامه هستهای اظهارنظر کنند.
از: شرق