سایت ملیون ایران

روایت یک زن‌کشی در هرمزگان؛ راحیل، یک رومینای دیگر

راحیل دختر ۱۳ ساله ساکن روستای سرخون در حوالی بندرعباس نیمه دوم بهمن‌ماه به دست برادرش به قتل رسید

در طول شش ماه پس از آغاز اعتراضات بر پایه مطالبات زنان و با کشته‌شدن «مهسا(ژینا) امینی»، دست‌کم ۷ زن قربانی قتل‌های ناموسی و زن‌کشی شده‌اند.

آخرین مورد دختر ۱۳ ساله‌ای به نام «راحیل» است که بر اساس گزارش منابع مستقل و فعالان حقوق زنان، در نیمه دوم بهمن‌ در روستای «سرخون» از توابع بندرعباس، به‌دست برادرش به قتل رسیده است.

«پردیس ربیعی» از فعالان دانشجویی ساکن ایران که در زمینه ثبت روایت زنان کشته شده که به‌دلایل خشونت‌های ناموسی قربانی می‌شوند فعالیت می‌کنند، در حساب کاربری خود در توییتر روایتی دل‌خراش از این قتل را منتشر کرده است.

بر اساس آنچه خانم ربیعی نوشته، پلیس در نیمه دوم بهمن‌، پیکر دختر نوجوانی را پیچیده لای پتو کشف می‌کند، در حالی که «سر جسد با جسمی برنده» از بدن جدا شده است.

ماموران ویژه قتل پلیس آگاهی هرمزگان، بعد از شناسایی جسد مطلع می‌شوند که برادر مقتول که جوانی ۱۹ ساله است، در بیمارستان خلیج‌فارس بندرعباس بستری است.

«محمد» برادر راحیل ادعا می‌کند شب حادثه ‌۴ نفر سرنشین یک دستگاه پراید به او و خواهرش حمله کرده و راحیل را به قتل رسانده‌اند و قصد داشته‌اند که او را هم بکشند، اما موفق نشده‌اند؛ اما اظهارات محمد ماموران را قانع نمی‌کند.

بازجویی‌ها و تحقیقات تداوم پیدا می‌کند و در نهایت در تاریخ ۱۶بهمن‌، محمد به قتل خواهرش اعتراف می‌کند.

بر اساس آنچه پردیس ربیعی نوشته، قاتل «حرف و حدیث اهالی روستا» پشت سر راحیل را که تنها ۱۳ سال سن داشت، علت وقوع این جنایت عنوان کرده است.

این جوان ۱۹ ساله که پس از وقوع قتل، اقدام به خودزنی کرده و قصد داشته خود را بکشد گفته است که خواهرش را برای بیرون رفتن از خانه محدود کرده و تلفن او را هم گرفته، اما باز هم نتوانسته جلوی «حرف مردم»را بگیرد.

او رفتارهای راحیل را که به گفته برخی منابع محلی «بازی‌های کودکانه در خیابان» توصیف شده، «باعث آبروریزی خانواده» می‌دانسته و اعتراف کرده به همین دلیل او را کشته است.

روایت اهالی روستا از این قتل اما نشان می‌دهد محمد با برنامه‌ریزی قبلی اقدام به چنین کاری کرده و این اتفاق بر اثر یک تصمیم آنی و خشم و عصبانیت لحظه‌ای رخ نداده است.

اهالی روستای سرخون گفته‌اند برادر راحیل پیش از اقدام به قتل و در طول دو ماه گذشته، چهار گوسفند را قربانی کرده و از قصاب هم خواسته قربانی کردن گوسفند را به او یاد بدهد.

زمان کشته شدن راحیل با قربانی شدن گوسفند چهارم هم‌زمان بوده و به نظر می‌رسد محمد برای کشتن خواهرش تمرین کرده است.

راحیل فرزند خانواده‌ای کارگر بود که پدرش ۷ ماه قبل به علت سکته و در خواب جان خود را از دست داد و برادرش محمد و مادرش، نان‌آوران خانه بوده‌اند.

محمد در اعترافات خود تایید کرده است که مادرش را به این بهانه که یک خانم خیاط در محله پایین روستا می‌خواهد برای راحیل لباس بدوزد قانع کرده که او را شبانه با خود به بیرون روستا ببرد.

رسانه‌های ایران نوشته‌اند که محمد در زمان ارتکاب جنایت «تحت تاثیر مواد مخدر» بوده، اما این موضوع عموما در قتل‌های ناموسی و برای کاهش و تخفیف در مجازات قاتلان توسط آن‌ها مطرح می‌شود.

در این نوع خشونت‌ها ضعف ساختاری در قوانین و همدستی عرف و فرهنگ جامعه با نقایص قانونی، موجب می‌شود عموما فردی که دست به چنین جنایتی زده، با مجازات متناسب با جرم مواجه نشود.

۲۸دی‌۱۴۰۱، «مسعود ستایشی»، سخنگوی قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی، خبر داده است «سجاد حیدرنوا»، متهم ردیف اول پرونده قتل «مونا (غزل) حیدری» که سال ۱۴۰۰ سر همسرش را برید و در خیابان گرداند، به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده است.

اتهام او، مباشرت در قتل عمدی و ایراد ضرب‌و‌جرح عمدی و اخلال در نظم عمومی عنوان شد.

سخنگوی قوه‌قضاییه ایران گفته است که اولیای دم مونا حیدری «اعلام گذشت کردند و با توجه به قابل گذشت بودن این قسمت از اتهام در موردی که واجد جنبه خصوصی این پرونده است، منتهی به صدور قرار موقوفی تعقیب شده است.»

مونا حیدری در ۱۲ سالگی با «گواهی رشد از دادگاه»، به عقد پسرعمویش درآمد و از او یک فرزند داشت.

پیش از این نیز خبرهایی مبنی‌بر محکومیت «رضا اشرفی» پدر «رومینا اشرفی» منتشر شد که تنها به ۹ سال حبس محکوم شده بود.

به گزارش خبرگزاری قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی، «مهدى فلاح میرى» دادستان گیلان اعلام کرد: «بر اساس راى دادگاه بدوى، قاتل رومینا اشرفى به اتهام قتل عمد از جنبه عمومى جرم، به ۹ سال حبس و پرداخت دیه و فرد دیگر [بهمن خاورى] به دو سال حبس و تبعید محکوم شد.»

رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله اهل روستای سفید سنگان از توابع تالش در استان گیلان بود که روز یکم خرداد۱۳۹۹ در حالی‌که به خواب رفته بود، با ضربه داس پدرش به قتل رسید.

بر اساس روایت‌ها، رضا اشرفی، پدر رومینا در همان روز قتل گفته بود که به دلایل «ناموسی» و چون دخترش با یک پسر فرار کرده، او را کشته است.

رومینا مثل بسیاری از هم سن و سالانش دوست داشت لباس‌های مختلف بپوشد، آرایش کند و عکس بگیرد.

به گفته خاله رومینا، پدرش او را «اذیت» می‌کرد و «اجازه نمی‌داد» مانند همسن و سالانش با دوستانش ارتباط داشته باشد، تلفن شخصی خودش را داشته باشد، هر لباسی می‌خواهد بپوشد یا مهمانی برود، حتی مهمانی اقوام نزدیک.

رومینا در شب فرار از خانه، چند روز قبل از آنکه کشته شود، در نامه‌ای برای پدرش عکس طناب دار کشیده و نوشته بود «من می‌روم بابا. ‏مگر تو نمی‌خواستی من را بکشی. هر کسی پرسید بگو مرده.»

پس از افشای جزییات مرتبط با قتل رومینا اشرفی مسجل شد که پدر این دختر نوجوان پیش از اقدام به قتل و برای اطمینان از اینکه مجازات دشواری در انتظارش نخواهد بود، درباره این اقدام با یک وکیل مشورت کرده و پرسیده بود که اگر فرزندش را به دلایل ناموسی بکشد اعدام خواهد شد یا خیر؟

او پس از اطمینان از اینکه مجازات قتل فرزند به دست پدر یا برادر به‌دلایل ناموسی قصاص نخواهد بود، به این جنایت دست زد.

قتل فرزند به دست پدر، یا خواهر به دست برادر، یا زن به دست شوهر به بهانه حفظ «ناموس» و نگرانی از قضاوت‌های مردم، اتفاقی تکرار شونده در نواحی مختلف ایران است.

فعالان حقوق زنان بارها بر این موضوع که قانون باید عنوان مجرمانه و مجازاتی جداگانه برای این نوع قتل‌ها در نظر بگیرد تاکید کرده و تلاش کرده‌اند توجه قانون‌گذاران را به اصلاح قوانین و وضع مجازات‌های بازدارنده برای این جرایم را جلب کنند.

اساسا واژه « ناموس» در قوانین تعریف نشده، اما تعریفی که به‌طور کلی از ناموس داده می‌شود آن را مترادف با غیرت، شرف و مردانگی می‌داند و چون این واژه‌ها ارتباط مستقیم با زنان دارد، به همین دلیل بخش چشمگیری از مردان بر این باورند که برای مراقبت کردن از «ناموس» خود، باید دور زنان حصار حفاظتی بکشند و اگر زمانی احساس کنند در کشیدن حصار ناموفق بوده‌اند، برای جبران، گاهی دست به خشونت زده و خود «ناموس» را حذف فیزیکی می‌کنند. در قاموس چنین مردانی، نبودن زنانی که به زعم آن‌ها «ننگ» محسوب می‌شوند، تنها راهکار است تا خود را سربلند و موفق ببینند.

از: ایران وایر

خروج از نسخه موبایل