سایت ملیون ایران

پیام یونسی‌پور: حسین ثوری: دوران رئیسی فشار روی من بیشتر شد، چون بلوچ بودم

پیام یونسی‌پور
 
 
 
حسین ثوری رئیس پیشین فدراسیون بوکس ایران
 

رسانه‌های ایران ۲۸آبان۱۴۰۱، از پناهنده شدن «حسین ثوری»، رییس فدراسیون بوکس ایران خبر دادند. او که به‌عنوان رییس فدراسیون بوکس همراه با تیم جوانان بوکس ایران در اسپانیا حضور داشت، دیگر به کشور بازنگشت و اعلام پناهندگی کرد.

«ایران‌وایر» با حسین ثوری، رییس سابق فدراسیون بوکس ایران، و از شهروندان بلوچ کشور گفت‌وگویی انجام داده است. او در این مصاحبه، به برخی از مشکلاتی که به‌لحاظ امنیتی و عقیدتی در تمام سال‌های زندگی‌اش چه به‌عنوان شهروند، چه در نقش یک ورزشکار، و چه در دوران مدیریت خود در نظام جمهوری اسلامی متحمل شد، پرداخته است.

*** 

موهای سرم را زدند، چون لباس بلوچ به‌تن داشتم

رییس سابق فدراسیون بوکس ایران، خودش را این‌گونه به «ایران‌وایر» معرفی می‌کند: «من حسین ثوری هستم، دانش‌آموخته دکتری حقوق، از سال ۱۳۶۸ وارد بوکس شدم و سال ۱۳۷۱ به اردوی تیم ملی جوانان بوکس رسیدم. انتخاب رشته بوکس را یک راه‌حل مبارزه درست و قانون‌مند در احقاق حق خودم می‌دانستم. شما گاهی دردهای زیادی دارید که می‌خواهید خودتان را تخلیه کنید، بوکس در این راه به من خیلی کمک کرد. من سال سوم راهنمایی وارد رشته بوکس شدم.

آن زمان در بلوچستان، نیروهایی حضور داشتند به نام «گشت تامین»، که حالا نامش را کرده‌اند گشت ارشاد. این گشت را افرادی تشکیل می‌دادند که مشخص نبود از کجا به بلوچستان آمده بودند. روزی از مدرسه مرادقلی زاهدان به‌سمت خانه می‌رفتم. من لباس بلوچی تنم بود و دوستم لباس عامه مردم ایران را به‌تن داشت. گشت تامین رسید، ایستاد و برخورد بسیار متفاوتی با من نسبت به دوستم داشت. راه ما را بستند و وسط سر من را به‌قول خودشان تراشیدند. آن روز فهمیدم یک تفاوتی بین من که لباس بلوچی به‌تن داشتم، با دوستم که لباس عامه را برتن کرده بود وجود داشت.

سال ۱۳۸۳ به‌عنوان رییس هیات بوکس استان انتخاب شدم. همان زمان هدفم را قهرمانی بوکس استان سیستان در کشور قرار دادم. هدفم هم فقط این بود که چهره سیاه و منفی که نسبت به بلوچ‌ها وجود داشت، تغییر بدهم. شما به‌یاد می‌آورید که در آن دهه، فیلم‌هایی مانند «تاراج»، «سناتور» و فیلم‌هایی عجیب که همه با دستور حاکمیت و علیه استان ساخته می‌شد، هم یک بلوچ‌ هراسی در کشور ایجاد می‌کرد و هم باعث فرار سرمایه‌ها می‌شد. آن‌قدر این موضوع مهندسی‌ شده انجام می‌شد که ما جرات نمی‌کردیم در شهرهای دیگر، با لباس بلوچ در خیابان‌ها قدم بزنیم.»

 

اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات برای نظارت بر فدراسیون‌ها با هم رقابت دارند

از حسین ثوری در مورد «سیاست‌زدگی در ورزش ایران» پرسیدیم. این‌که چقدر نهادهای امنیتی یا سیاسی، بر مدیریت ورزش ایران سایه افکنده‌اند؟

رییس پیشین فدراسیون بوکس به «ایران‌وایر» می‌گوید: «در کل ساختار ورزش کشور، ساختار سیاست‌زده‌ای است. شما دخالت‌های نهادهای غیر مرتبط با ورزش را به‌وضوح می‌بینید. اولویت اول، مدال‌آوری و کسب موفقیت نیست. این موضوع را بنده با تمام وجود حس کردم؛ برای دستگاه‌های امنیتی، اولویت، پیروی کردن از ایدئولوژی‌های جمهوری اسلامی در بخش ورزش است. به زبان راحت‌تر، هیچ مدیری نمی‌تواند ایده‌های خودش را پیاده کند، مگر آن‌که تمامی مواردی که به او دیکته شده را اجرا کند. ما به‌عنوان روسای فدراسیون‌ها باید چیزی را انجام می‌دادیم که از ما می‌خواستند.

من زمانی که برای ریاست فدراسیون بوکس کاندید شدم، چندین‌بار برای تایید صلاحیت به نهادهای امنیتی احضار شدم. یکی از مواردی که من را واقعا اذیت کردند، در مورد ارتباطم با “مولوی عبدالحمید” امام جمعه زاهدان بود. می‌گفتند شما چرا با او ارتباط دارید؟ یا می‌پرسیدند چرا در دوران ریاست شما تعداد ورزشکاران کرد و بلوچ به‌مراتب بیشتر شده؟ یک روز به سپاه احضار می‌شدم و یک روز به وزارت اطلاعات. جالب است بدانید بین این دو نهاد، یک رقابتی هم برای کسب اطلاعات بیشتر وجود داشت. من زمانی که با این سوالات مواجه می‌شدم می‌گفتم بیایید کارنامه من را با دوران پیش از من مقایسه کنید. ما اولین مدال تاریخ بوکس را پیش و پس از انقلاب با یک بچه بلوچ گرفتیم، یکی از همان‌هایی که شما انتقاد دارید به حضورشان.

عین این پاسخ را من شنیدم که برای ما، موفقیت یا مدال‌آوری بوکس اهمیتی ندارد. چه فرقی می‌کند تو قهرمان المپیک و جهان شوی یا در آخرین رده قرار بگیری؟ برای ما مهم است چقدر اهداف جمهوری اسلامی را پیاده می‌کنی. این را بارها در فدراسیون خودم شنیدم، برای سایر فدراسیون‌های ورزشی هم وجود داشته و دارد.

من به “مهدی خسروی” یکی از بوکسورها که کولبری می‌کرد گفتم برای کولبری چقدر می‌گیری؟ گفته بود هفته‌ای دو‌بار می‌روم و ۵۰۰ هزار تومان می‌گیرم. گفتم تو بیا در اردوهای تیم ملی، من همین هفته‌ای  ۵۰۰هزار تومان را به تو می‌دهم. قبول کرد.»

 

 در دوران ابراهیم رئیسی، فشار روی من بیشتر شد؛ فقط چون بلوچ بودم

حسین ثوری سال ۱۳۹۶ جانشین «احمد ناطق نوری» در اتاق ریاست فدراسیون بوکس شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز حکومت جمهوری اسلامی، برخی از مراجع تشیع در ایران، رشته ورزشی بوکس را حرام اعلام کرده بودند. خروج این رشته ورزشی از زیر سایه تحریم شرعی، با آغاز ریاست احمدی ناطق نوری در سال ۱۳۶۸ خورشیدی همراه شد و تا سال ۱۳۹۶ نیز ادامه داشت. از حسین ثوری پرسیدیم که آیا حضور او به‌جای یکی از مردان مورد اعتماد نظام جمهوری اسلامی، باعث فشار مضاعف روی او شده بود یا نه؟

او در پاسخ به این سوال می‌گوید: «زمانی که من برای ریاست فدراسیون بوکس انتخاب شدم، به‌مدت شش ماه، تیم قبلی فدراسیون حاضر نمی‌شد ساختمان فدراسیون بوکس را ترک کند. همه زندگی من در یک کیف سامسونت بود و یک لپ‌تاپ. نامه‌ها را با خودم از این اتاق به آن اتاق، و از این ساختمان به آن ساختمان می‌بردم. تیم آقای ناطق نوری حرف ما را نمی‌خواند. یک‌بار این موضوع را برای “مهران مدیری” تعریف کردم و او از روی همین یک سوژه، طنز ساخت. آن بیرون رفتن بعد از شش ماه همانا و کارشکنی‌هایی که از داخل مجموعه می‌کردند هم همانا. من یک لیوان آب را جابه‌جا می‌کردم، به‌عنوان توهین به مقدسات، به نهادهای بالاتر گزارش می‌شد.

من قهرمان رشته ورزشی‌ام بودم. مربی و داور بین‌المللی بودم. رییس هیات بودم و تیم بوکس استان را از رده آخر تبدیل به تیم قهرمان استان کردم. همین الان می‌گویم بزرگترین اشتباه زندگی‌ام را مرتکب شدم. چون چنان نظارتی روی من بود که باید قبول می‌کردم هیچ استقلالی از خودم نداشته باشم.

از حسین ثوری پرسیدیم که اگر یک شهروند مازندرانی یا آذری یا شیرازی و اصفهانی، جز یک بلوچ به این سمت می‌رسید، بازهم چنین فشارهایی را تحمل می‌کرد؟

او می‌گوید: «با قاطعیت به شما می‌گویم که اگر یک مازندرانی، یک شیرازی یا اصفهانی جای من می‌آمد، هرگز چنین فشاری برایش وجود نداشت. این وضعیت در دوران “ابراهیم رئیسی” به‌مراتب بیشتر هم شد. در وزارت ورزش و جوانان دولت رئیسی، نمی‌خواستند من برای دومین‌بار انتخاب شوم، همه فشارهای را هم وارد کردند. اما رابطه صمیمانه من با هیات‌ها و همین طور اقداماتی که در زمینه‌های بین‌المللی کردم، باعث شد که بار دیگر رای بیاورم.

پس از این‌که برای دومین‌بار انتخاب شدم، گفتند حسین ثوری از کشورهای عربی خلیج فارس پول به ایران می‌آورد، گفتند مولوی عبدالحمید این فدراسیون را حمایت مالی می‌کند، گفتند این می‌خواهد در آینده به‌عنوان اولین فرد اهل سنت، وزیر ورزش و جوانان شود. تمامی این‌ موارد را سازمان اطلاعات سپاه سیستان‌و‌بلوچستان برای مرکز ارسال کرده بود.»

 

ما در سیستان‌وبلوچستان یک آپارتاید قومیتی را شاهد هستیم

رییس پیشین فدراسیون بوکس باور دارد که برای حاکمیت کنونی ایران، موضوع موفقیت یا کسب مدال، اهمیت چندانی ندارد. او می‌گوید: «من پیش از این هم گفتم که موفقیت در ورزش، به هیچ‌وجه موردنظر و اولویت حاکمیت در ایران نیست. ما همین الان مدیران بسیار موفقی داریم که التزامی به ایدئولوژی‌های حاکم ندارند و در حاشیه می‌مانند، اما مدیرانی که راه ریا را انتخاب می‌کنند، می‌توانند بالاترین پست‌ها را در اختیار داشته باشند.

من این موضوع را صادقانه باید بگویم که چه شد وارد فضای ورزش شدم. زمانی که من مدرک دانشگاهی‌ام را گرفتم و خدمت سربازی‌ام تمام شد، کسی من را به یک اداره معرفی کرد. من باید برای پرسش‌وپاسخ به آن اداره می‌رفتم. وقتی معرفی‌نامه را گرفتم و به محل کارم رفتم، اولین سوالی که از من پرسیده شد این بود: “شیعه هستی یا سنی؟” این تجربه را همه بچه‌های بلوچ دارند. این سوال، اولین نقطه منفی در زندگی کاری من بود. چرا نپرسیدی چه کاری بلدی؟ چرا نپرسیدی چقدر تجربه کاری داری؟ جالب است که بعد از استخدام شدن هم بارها به من گفته شد این لطف نظام بود. این منت و دین، همچنان هم وجود دارد؛ هنوز برای من پیام می‌فرستند که تو لطف نظام را نادیده گرفتی. چه لطفی وقتی من اهل سنت، از هیچ‌یک از امتیازات شهروندان درجه یک ایران  برخوردار نبودم؟

من نام آن‌چه در سیستان‌و‌بلوچستان می‌گذرد را، “آپارتاید قومیتی” می‌گذارم. شما از هر نظر، بهداشت، مسکن، آموزش‌و‌پرورش، ورزش و تقسیم ثروت که در نظر بگیرید، بلوچ‌ها مستضعف‌ترین قشر جامعه هستند.»

 

ارتباط با مولوی عبدالحمید؟ من یکی از لیست نخبه‌هایی بودم که به دولت معرفی کرد

برخی رسانه‌ها در ایران، طی سال‌هایی که حسین ثوری به‌عنوان رییس فدراسیون بوکس ایران فعالیت می‌کرد، ادعاهایی مبنی‌بر رابطه صمیمانه او با مولوی عبدالحمید، خطیب جمعه زاهدان و سفارش شدن او از سوی این روحانی اهل تسنن به دولت ایران را مطرح می‌کردند. آقای ثوری در پاسخ به این ادعاها می‌گوید: «در دوره اول ریاست جمهوری “حسن روحانی”، بلوچ‌های اهل سنت اعتراض کردند که شما از نخبگان این استان کمک نمی‌گیرید. همان زمان از دفتر ریاست جمهوری، درخواست شد که فهرستی از افراد نخبه به این فدراسیون تحویل داده شود. شما ببینید ما چقدر مهجور بودیم که دولت حتی یک فهرست از بلوچ‌های نخبه نداشتند. در حق من لطف شد و من را نیز معرفی کردند به ریاست جمهوری. اما همان زمان من رییس هیات بودم و براساس همین اعتماد، حسین ثوری در مجمع فدراسیون بوکس رای آورد. از اینکه جایگزین آقای ناطق نوری شدم، واقعا پشیمانم. از همه نگاه‌های امنیتی و فشارها آزار دیدم.»

 

تمام بیانیه‌های فدراسیون‌ها در مورد پناهندگی ورزشکاران را اطلاعات سپاه می‌نویسد

در دوران ریاست حسین ثوری در فدراسیون بوکس ایران، برخی از ورزشکاران این رشته ورزشی به کشورهای اروپایی پناهنده شدند. شاخص‌ترین آن‌ها را می‌توان «مبین کهرازه»، ملی‌پوش بوکس ایران و دارنده مدال رقابت‌های آسیایی و جهانی دانست که به اتریش پناهنده شد و همچنین «صدف خادم»، که در فرانسه اعلام پناهندگی کرد.

در همان مقاطع زمانی، فدراسیون بوکس تحت ریاست حسین ثوری، بیانیه‌هایی در محکومیت اقدام این ورزشکاران منتشر کرد. به‌صورت نمونه در پاسخ به این ادعا مبین کهرازه که گفته بود اجازه مبارزه با حریفان اسراییلی به او داده نمی‌شد، فدراسیون بوکس این موضوع را تکذیب کرد.

حسین ثوری حالا در مورد آن بیانیه‌ها موضع‌گیری‌ها این‌گونه توضیح می‌دهد: «مبین کهرازه قبل از این‌که من رییس فدراسیون شوم، قهرمان آسیا شد. صرفا هم براساس توانمندی خودش و بدون این‌که کسی به‌خاطر بلوچ بودنش به او لطفی کرده باشد. من مربی پایه و رده‌های نوجوانان مبین بودم. اما زمانی که مبین کهرازه پناهنده شد، یک اتفاق تکراری افتاد. این بیانیه‌ها از طریق سازمان‌ اطلاعات سپاه نوشته و صادر می‌شود، این نامه را به شما می‌دهند و می‌‌گویند با نام فدراسیون منتشر کنید. این موضوع فقط مربوط به فدراسیون بوکس هم نیست و در مورد همه فدراسیون‌ها صدق می‌کند.

شما بروید ببینید زمانی که “امید احمدی صفا” یکی دیگر از ملی‌پوش‌های بوکس ایران پناهنده شد، فدراسیون ما چه بیانیه‌ای صادر کرد. آن تنها بیانیه‌ای بود که من سرخود و مستقل صادر کردم. در آن بیانیه برایش آرزوی موفقیت و روزهای خوش کردم. بلافاصله هم سرزنش شدم که تو چرا برای خودت و بدون هماهنگی چنین اقدامی کردی؟

اما در مورد صدف خادم؛ من قصد جسارتی به صدف خادم را ندارم. اما خیلی صادقانه بگویم که صدف خادم پیش از آن‌که به فرانسه برود به دفتر من آمد. ما برای راه‌اندازی بوکس زنان، همه کارها را کرده بودیم و فقط امضای “مسعود سلطانی‌فر” وزیر ورزش و جوانان وقت را می‌خواستیم. در آستانه این اتفاق، ماجرای مبارزه صدف خادم پیش آمد. من کاری با مبارزه ایشان و تصمیمش ندارم، اما همان موضوع باعث شد که همه پروسه‌ای که طی کرده بودیم کاملا متوقف شد. بار دیگر سپاه ورود کرد و عین جمله‌ای که گفتند این بود، “دیگر فدراسیون حق صحبت در مورد بوکس زنان را ندارد.” همه حرفی که زدم این بود که صدف خادم عضو تیم ملی بوکس نیست، چون ما اصلا فعلا بوکس زنان نداریم.»

 

وزیر و معاون وزیر ورزش گفتند ورزشکاران پناهنده را برگردان

ورزشکاران ایرانی که به کشورهای دیگر پناهنده شدند، کم تعداد نبودند. در سال‌های گذشته نیز سیر پناهندگی ورزشکاران ایرانی شدت و سرعت بیشتری گرفته است. بارها پس از خروج یا پناهندگی ورزشکاران ایرانی، وزارت ورزش مدعی شده که ورزشکاران می‌توانند بدون هیچ‌گونه مشکلی به کشور برگردند. در عین حال، ورزشکاران پناهنده شده هم می‌گویند این جملات مدیران ورزش ایران، برای فریب آن‌ها و نهادهای بین‌المللی ورزشی است.

حسین ثوری در این مورد می‌گوید: «هم در مورد مبین کهرازه و هم در مورد صدف خادم، آقای داورزنی، معاون وزارت ورزش و شخص مسعود سلطانی‌فر، وزیر ورزش و جوانان با من تماس گرفتند و گفتند با این دو نفر تماس بگیر و بگو شخص محمدرضا داورزنی با گل به فرودگاه برای استقبال‌شان می‌رود. من این را مستقیم به مبین کهرازه و به مادر صدف خادم انتقال دادم. اما در هر دو مورد تاکید کردم که وزیر و معاون وزیر به من چنین پیغامی دادند. بعد‌ از آن، خبری از این دو ورزشکار نشد و من هم پیگیری نکردم. همین الان هم در مورد خود من این پیام‌ها را برای من ارسال می‌کنند، چه روسای از طرف فدراسیون‌های ورزشی، چه نهادهای بین‌المللی، پیغام‌هایی دریافت می‌کنم. در این پیام‌ها هم تهدید است و هم تطمیع.»

 

به من گفتند تلفن ورزشکاران را شنود کردیم، می‌خواهند به ایران برنگردند

حسین ثوری، رییس سابق فدراسیون بوکس ایران، در پاسخ به این سوال «ایران‌وایر» که از چه زمانی تصمیم به مهاجرت و بازنگشتن به ایران گرفت، می‌گوید: «من خیلی به‌ندرت پست‌های سیاسی داخلی که خود حاکمیت را تایید کند، منتشر می‌کردم. بیشتر پست‌های من در صفحات اینستاگرامم ورزشی بود و گاهی هم به موضوعات اجتماعی اشاره داشتم. گاهی هم پیش می‌آمد که به من تذکراتی می‌دادند. تا این‌که بحث جمعه خونین زاهدان پیش آمد. اگر همان زمان می‌پذیرفتند که اشتباهی رخ داده و عاملان و آمران را محاکمه می‌کردند، شاید الان من هم وضعیتم این نبود. اما آمدند و گفتند این‌ها تجزیه‌طلب بودند. بسیاری از این کشته‌شدگان از اقوام یا دوستان من بودند. همان زمان من پستی منتشر کردم و گفتم تجزیه‌طلب شما هستید که بخشی از کشور را حذف کردید. وقتی این پست را منتشر کردم، آقای محمد پولادگر، معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش با من تماس گرفت و گفت: «چه کار کردی؟ این پست تو باعث ناراحتی دوستان ما شده و این را حذف کن.» من قبول نکردم. کمی بعد تماس گرفتند که خودرو می‌فرستیم بیا صداوسیما و صحبت کن. باز هم قبول نکردم.

در نهایت دو راه حل برای من وجود داشت. یا این‌که سکوت کنم و دیگر هیچ حرفی نزنم،‌ یا این‌که بزنم و از کشور خارج شوم؛ برای خودم همین دو راه حل مانده بود. وقتی بحث اسپانیا پیش آمد، باز هم تردید داشتم. تا این‌که برای من پست تهدیدآمیزی ارسال شد و نوشته بود “با کمال تاسف شما قدردان این نظام نیستید و نظام  پاسخگو خواهد بود.” این پیام را یک نفر از طریق واتسپ از اداره اطلاعات ارسال کرده بود.»

حسین ثوری همچنین در مورد آن‌چه در اردوی تیم ملی، پس از تصمیم خودش و دو ملی‌پوش جوان برای ترک اردوی تیم و اعلام پناهندگی گذشت می‌گوید: «یک موضوع مهم که باید اول بدانیم این است که همه کشورها باید قبل از حضور در مسابقات، همه هزینه‌های شرکت در بازی‌ها را پرداخت کنند. من مثل همیشه اعلام کردم که فدراسیون بوکس به‌دلیل تحریم‌ها نمی‌تواند پول را از ایران واریز کند و ما به محض رسیدن به هتل، تمام هزینه‌ها را تا پایان اقامت در بدو ورود، به‌صورت کامل پرداخت کردیم. این که گفتند سفارت جمهوری اسلامی در اسپانیا این پول را پرداخت کرده، صحبت ظالمانه‌ای بود.

من وقتی می‌خواستم محل اقامت را ترک کنم به بچه‌ها گفتم که وثیقه‌های یک میلیارد تومانی که به دستور وزارت ورزش گرفتم را، به وزارت تحویل ندادم. تصور شخصی من این است که اگر شرایط فراهم می‌شد، تعداد بیشتری از بچه‌ها خارج می‌شدند. چون قبل از این‌که بازی‌ها تمام شود و با وجود این‌که هنوز بچه‌ها در جدول مسابقات بودند، یک ون از سفارت می‌آید، بچه‌های تیم را جمع می‌کند و به سفارت می‌برد و از همان‌جا به تهران برمی‌گرداند.»

 

نیروهای اطلاعاتی و حراستی در اردوهای ورزشکاران، بالاترین دستمزد را می‌گیرند

از حسین ثوری، رییس پیشین فدراسیون بوکس ایران که بارها تجربه اعزام تیم و ورزشکاران به رقابت‌های بین‌المللی را داشته است، در مورد نیروهای امنیتی که تیم‌های ورزشی را همراهی می‌کنند پرسیدیم. آن‌ها چه کسانی هستند و چه نقشی در کنترل ورزشکاران دارند؟

حسین ثوری این‌گونه توضیح می‌دهد: «برخی‌ها برای حاکمیت، به معنی واقعی “خودی” هستند؛ مثلا “علی‌رضا دبیر.” هیچ وقت این مدیران به‌شکل جدی کنترل نمی‌شوند. برخی‌های دیگر هستند که همیشه باید تحت نظر باشند. در مورد ورزشکاران خود ما به من گفتند این‌ها قصد بازگشت ندارند چون ما تلفن این بچه‌ها را کنترل کردیم.

در وزارت ورزش و جوانان شورایی وجود دارد به نام شورای برون‌مرزی که نماینده‌های نیروهای مسلح، نماینده‌های باشگاه‌ها، نماینده وزارت و سه رییس فدراسیون در آن عضو هستند. در این شورا در مورد تیمی که قرار است به مسابقات برون مرزی برود تصمیم‌گیری می‌کنند.

یک نفر همیشه به‌عنوان نماینده حراست همراه تیم است. او هیچ مسوولیتی در قبال هیچ کاری ندارد و بیشترین دریافتی مالی را بابت سفر دریافت می‌کند. حتی بیش از من که رییس فدراسیون بودم یا سرپرست تیم. او باید حتما در اتاق سینگل اقامت کند.

این افراد را اصلا نمی‌توان شناسایی کرد. می‌آیند با مدیران تیم صمیمی می‌شوند، مشکلات را می‌گویند، با بچه‌های تیم به هیچ‌وجه صمیمی نمی‌شوند و در عین حال همیشه همه جا آن‌ها را می‌بینید. در لابی هتل، نصفه شب در راهروها، در محل مسابقات، همه‌جا هستند. در حقیقت افسرهای آموزش دیده‌ای هستند.»

از: ایران وایر 

خروج از نسخه موبایل