سایت ملیون ایران

آمران حملات شیمیایی؛ از خبرگان و میرباقری تا اتاق فکر روسی!

keshtgar.jpgآنچه در ایران می‌گذرد یعنی حمله شیمیائی یک دولت تروریستی علیه مدارس دخترانه کشور خودش امری است که در تاریخ جنایات رژیم‌های ضد بشری و فاشیستی بی سابقه است و اگر جهانیان در جریان آن قرار گیرند خیلی چیزها تغییر خواهد کرد.

فرضیه‌های مختلفی درباره اتاق فرمان این حمله شیمیایی مطرح شده است؛ محمد جواد اکبرین (پژوهشگر و روزنامه‌نگار) در وبسایت خود نشانی آیت‌الله سید مهدی میرباقری را داده و او را رهبر جریان بنیادگرای مخالف تحصیل دختران خوانده و نوشته است: «او نماینده مجلس خبرگان است و مرشد یک باند هیئتی-بسیجی در شهرهای مختلف کشور. اولین بار در سال ۹۱ نسبت به طرح غرب برای با سواد شدن زنان خاورمیانه تحت یک تعریف خاص هشدار داد و طی سه دهه گذشته برای مهار تحصیل دختران و «اسلام حداکثری» طرح و ایده‌پردازی کرد. میرباقری از شاگردان محمد تقی مصباح یزدی است و برخی از نزدیکان مصباح او را یکی از گزینه‌های رهبری آینده می‌دانند. رد پایش در پشت صحنه تئوریک سرکوب‌ها دیده شده و گاهی شب‌های قبل از عملیات گسترده سرکوب خیابانی برای آنها سخنرانی کرده است. او همچنین از سخنرانان شب‌های محرّم در بیت رهبر جمهوری اسلامی است».

از سوی دیگر عرفان ثابتی (پژوهشگر و مترجم) نشانی مسکو را می‌دهد و می‌نویسد: «۱۷ سال قبل در چنین روزهایی آنا پولیتکوفسکایا، روزنامه‌نگار نامدار مخالف پوتین، تنها چند ماه قبل از اینکه ترور شود، گزارشی مبسوط دربارۀ مسمومیت تعداد زیادی از دختران دانش‌آموز چچنی بر اثر مادۀ شیمیایی قوی و ناشناخته‌ای در دستشویی مدارس که دستگاه عصبی آنها را ماه‌ها مختل کرده بود. مقام‌های دولت به شدت منکر مسمومیت‌ها بودند و این اخبار را صرفاً ناشی از اضطراب و «روان‌پریشی» گسترده می‌دانستند! سرانجام معلوم نشد که روسیه سرگرم آزمایش کدام مادۀ شیمیایی/سلاح زیست‌شناختی‌ روی دانش‌آموزان دختر چچنی بوده است. چند ماه بعد، پولیتکوفسکایا در مسکو به قتل رسید. بعید نیست که روسیه با صدور «فناوری سرکوب» به جمهوری اسلامی چنین روش‌هایی را به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی آموخته باشد».

ما در برابر این آمران چه باید بکنیم؟ ما که در این جا، در خارج از ایران از رفاه نسبی برخورداریم، راحت می‌خوابیم، اگر دست به تظاهرات بزنیم کسی ما را سرکوب نمی‌کند، تظاهرات برای ما هزینه‌اش کشته شدن، زندان رفتن، شکنجه شدن، بیکار شدن و محرومیت از تحصیل نیست، فقط صرف چند ساعت وقت است و حداکثر ممکن است هزینه مسافرت به محل تظاهرات هم به آن اضافه شود. ما از مردم ایران انتظار داریم و امید داریم که آنان در زیر آتش و خون برای آزادی برزمند اما آیا خودمان در این فضای آزاد به اندازه کافی مایه می‌گذاریم؟ و اگر چنین نیست آیا شرم آور نیست؟

بیائید با خود تعهد کنیم که روزی یک بار از خود بپرسیم من امروز برای حمایت از جنبش آزادیخواهانه داخل، برای امر سرنگونی تروریسم حاکم چه کردم؟ ما میلیونها ایرانی در خارج از کشوریم که میهن‌مان را دوست داریم، که خواهان رهائی وطن مان از چنگال جنایتکارترین رژیم تاریخ کشورمان هستیم، ما در کنار هم قدرت مالی، تبلیغاتی و سیاسی بزرگی برای حمایت از جنبش زن زندگی آزادی و رهائی ایران هستیم، به شرط آن که از همه توان مان خالصانه استفاده کنیم، به شرط آنکه رقابت با هم را به دوران پس از سرنگونی رژیم و استقرار دموکراسی در ایران موکول کنیم و حالا همه از هر عقیده و گرایش سیاسی برای هدف شریف رهایی از چنگال تروریسم مذهبی دست در دست هم، همدل و همراه شویم. این یکپارچگی، رژیم چند پاره و سرگردانِ حاکم بر ایران را سرنگون خواهد کرد.

هفته هاست که تروریستهای مذهبی مورد حمایت خامنه‌ای در انتقام از جنبش زن زندگی آزادی، حملات شیمیائی گسترده‌ای را علیه مدارس دخترانه و دانشگاهها ادامه می‌دهند. مرکز فرماندهی این حملات شیمیایی تروریستی در بالاترین رده‌های رژیم مورد حمایت خامنه‌ای است.
در این مدت در کمال تاسف و خجالت ما فعالان اپوزیسیون در خارج از ایران تلاش چشمگیری برای رساندن اخبار این جنایات که تاکنون در ده استان کشور صدها دختر نوجوان را مسموم کرده
(و حتی خبر جان‌باختن برخی از جمله یک کودک ۱۱ ساله در قم به نام فاطمه صادقی در رسانه‌ها آمده است) به خرج نداده‌ایم. چرا میلیونها ایرانی در خارج از کشور کوششی جمعی و موثر برای جلب افکار عمومی جهانی نسبت به جنایات بی سابقه شیمیائی که توسط رژیم ایران علیه دختران مدارس ادامه دارد، از خود نشان نداده‌اند؟

حمایت از جنبش داخل (آنچه که همه چهره‌ها و جریانات خارج از کشور مدعی آن هستند) چه معنائی دارد اگر هرچه سریع تر در برخورد با این اقدامات هولناک تروریستی که در ده استان کشور جریان دارد ایرانیان دست به اقدامات جمعی برای باخبر کردن رسانه‌های جهانی و مردم جهان نزنند؟
باید راهی پیدا کرد که این جنایات در دادگاههای بین المللی و نهادهای حقوق بشری مطرح و محکوم شوند و معلوم گردد چه کسانی از سران رژیم فرمان این جنایات ضد بشری را صادر کرده‌اند؟ ما هر یک باید به سهم خود به اندازه توان خود بخشی از هزینه مالی وکلای این پرونده را که باید هرچه زودتر به جریان افتد تامین کنیم.

صمیمانه بگویم مرتبا زیر فشار وجدان به خود می‌گویم ننگ بر من، ننگ بر ما که هریک با همه توان خود برای جلب افکار عمومی به میدان نیامده‌ایم! شرم بر نهادهای جهانی که وزیر خارجه رژیم تروریستی می‌تواند در تریبون‌هایشان دم از طرفداری جمهوری اسلامی از حقوق بشر بزند.
ننگ بر دولت‌هایی که بخاطر منافع حقیر اقتصادیشان به جنایات هولناکی که رژیم مذهبی ایران نسبت به مردم خود می‌کند، به دیده اغماض می‌نگرند و صرفا به برخی اقدامات کم ارزش مثل تحریم برخی افراد و یا محکوم کردن‌های زبانی اکتفاء می‌کنند، اما لانه‌های جاسوسی و تروریستی رژیم همچنان در همه کشورهای اروپائی فعالند. شرم بر نهادهای مدافع حقوق بشر و رسانه‌های جهانی که تاکنون به اندازه کافی حملات هولناک شیمیائی به دختران مدارس را منعکس نکرده‌اند و در این باره از رژیم ایران سئوال نکرده‌اند که چرا دختران نوجوان که آینده‌ی ایران‌اند را مسموم می‌کند؟ کشورهای غربی که از آنان انتظار حمایت داریم می‌دانند که نه تنها سپاه بلکه کل رژیم مذهبی ایران تروریست است، اما حاضر نیستند رسما این واقعیت را اعلام کنند.

گفته‌ام و باز می‌گویم این جنایات اخیر رژیم نشانه فروپاشی آن است. الان در رژیم، سرگردانی و ملوک الطوایفی برقرار است و در میان جناح‌ها و سران رژیم نسبت به سیاست و اقدامات لازم برای حفظ نظام اجماع وجود ندارد و هرکس برای نجات این کشتی در حال غرق، سکان آن را به سمتی که صلاح رژیم می‌داند می‌کشد. رژیم دچار شکافهایی شده که روز به روز عمیق تر می‌شود. اتوریته رهبری نظام شکسته شده. برخی راه نجات را سیاستهای داعشی و طالبانی می‌دانند، برخی بر آن هستند که برای حفظ نظام باید با غرب بطور تاکتیکی یعنی با توسل به خدعه اسلامی موقتا از در آشتی درآیند تا بتوانند نفت و گاز بفروشند اما همه جناح‌ها با وجود اختلافات عمیق در راه حل‌ها در تشدید سرکوب هم داستان‌اند و می‌دانند که مردم در پی فرصت‌اند تا خود را از شر این رژیم تروریستی برهانند. ایران هم اکنون در یک مقطع تاریخی استثنائی قرار گرفته است.

ادامه جنبش در داخل، همراه با انزوای جهانی رژیم و مسدود شدن راههای فروش نفت و گاز اگر با قیام ملی همراه شود حتما به نابودی رژیم می‌انجامد. باید کاری کنیم که سران کشورهای غربی زیر فشار افکار عمومی خود با جنایتکارترین رژیم کنونی جهان به سازش نرسند. راه این کار هم متوجه کردن رسانه‌های جهانی و افکار عمومی بین المللی نسبت به جنایات هولناکی است که در ایران علیه مردم در جریان است. به زنان در زندانها تجاوز می‌کنند، معترضان را در خیابانها می‌کشند، شکنجه‌های وحشیانه جزو عادی ترین اقدامات رژیم در زندانها است و حالا حمله شیمیائی به مدارس دخترانه و دانشگاهها نیز به این سیاستهای تروریستی افزوده شده است، اگر دنیا در جریان این فجایع قرار گیرد و از مردم ایران حمایت موثر بکند، و اگر هم زمان ملت به پا خیزد، این رژیم از همه سو فرسوده و مستاصل به سرعت فرو می‌پاشد. زمان زمان اقدامات پیگیر است، تظاهرات وسیع در خارج، انعکاس وسیع اخبار درون ایران در جهان، تلاش پیگیر برای تروریستی خواندن سپاه پاسداران و مخالفت با احیای احتمالی برجام.

ایمان بیاوریم که رژیم دچار شکاف‌های عمیق است، غرق در بحران است، از حل هیچ یک از بحرانها به هیچ وجه برنمی آید، به شدت از جنبش “زن زندگی آزادی” وحشت کرده و دچار ترک و شکاف شده و بدنه ارگانهای سرکوب در کشتار مردم تردید پیدا کرده‌اند. باور کنید به زودی میلیونها گرسنه به خیابانها می‌آیند، شعار آزادی و شعار ریشه کن کردن فقر باید با هم همراه شوند، رژیم را می‌شود با اتحاد و همراهی میلیونها مردم فقیر و فقیرتر شده و میلیونها زن و مرد خواهان آزادی سرنگون کرد. اگر میلیونها نفر به خیابانها بیایند، اگر ما در خارج از همه توانمان استفاده کنیم دست کم بخشی از بدنه سرکوب به مردم می‌پیوندند و ظرف چند روز رژیم فرو می‌پاشد، من در پی بیش از پنجاه سال تجربه سیاسی به آنچه در مورد وضعیت کنونی می‌گویم عمیقا باور دارم. اگر می‌خواهیم رژیم را سرنگون کنیم الان زمانش فرارسیده به پاخیزیم.

از: گویا

خروج از نسخه موبایل