اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» هنوز به پایان نرسیده است، اما جمهوری اسلامی با استفاده از تمامی توانش سعی در «عادیسازی» شرایط دارد.
اوج تلاش نظام همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد و تا به امروز در نوروز ۱۴۰۲ ادامه یافته است؛ تلاش برای اینکه چنین جلوه دهند که همه چیز به شرایط «عادی» برگشته و وضعیت به گونهای است که گویی «نه خانی آمده و نه خانی رفته» است.
****
دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی پس از شش ماه اعتراضات سراسری که همچنان نیز ادامه دارد، قصد دارد با برگزاری کنسرتهای موسیقی و جشنوارههای مختلف فیلم و تئاتر، یا تکرار جشنهای مناسبتهای سیاسی ایدئولوژیک مانند جشن «پیروزی انقلاب اسلامی»، شرایط کشور را عادی نشان بدهند.
این تلاش، با مساعدت برخی از هنرمندها و چهرههای شناخته شده در جامعه، پا را از برگزاری مراسمی از این دست فراتر گذاشته و تبدیل به پا گذاشتن بر خون چند صد جانباخته اعتراضات سراسری، یا «خونشویی» میشود.
خداحافظی دردناک با آقای مجری محبوب
اعتراضات شدیدی که قسمت اول برنامه «مهمونی»، ساخت «ایرج طهماسب» بهدنبال داشت، به محبوبیت او در میان مخاطبان برمیگردد.
محور گفتوگو مجری دوست داشتنی برنامه کودک برای نسلهای مختلف ایرانیان، با مهمانش در این برنامه، «بیرون رفتن، برنگشتن و گرفتن خواهر» بود.
گفتوگویی که در آن عبارت «خواهرم را گرفتن» در مخاطب، ظن دستگیر شدن خواهر مهمان را ایجاد میکند، اما در ادامه این گفتوگو طنزگونه، عنوان میشود که «گرفتن خواهر» به معنای پیدا شدن خواستگار و «ازدواج» است.
این بخش برنامه باعث اعتراض گسترده کاربران شبکههای اجتماعی، خانوادههای کشتهشدگان و هنرمندان شد. معترضین مضامین بهکارگرفتهشده در این برنامه را «اهانت» به معترضان زن و تلاش برای «عادیسازی» رخدادهای کشور در بیش از شش ماه گذشته توصیف کردهاند.
ایرج طهماسب در طول شش ماه اعتراضات سراسری و کشته شدن نزدیک به ۸۰ کودک، که مخاطبان اصلی او بودند، سکوت کرده بود. شاید بهدلیل خشم ناشی از همین سکوت بود ۲۶اسفند۱۴۰۰، بنر تبلیغاتی مهمونی، در ادامه سلسله به آتش کشیدن بنرهای تبلیغاتی حکومت، به آتش کشیده شد.
هرچند طهماسب پیش از پخش قسمت اول مهمونی از هوادارانش خواسته بود از پیش قضاوت نکنند و به تماشای قسمت اول بنشینند، اما از قضا همین قسمت بود که اعتراض به او و برنامهاش را به شکل کم سابقهای برانگیخت.
دستمزد ایرج طهماسب برای ساخت این برنامه رسما اعلام نشده است، اما شایعاتی مبنی بر دریافت ۱۳ میلیارد تومان برای ساخت ۱۳ قسمت مهمونی در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است.
«آتش شاکرمی»، خاله «نیکا» از کودکان جانباخته اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در واکنشی به پخش قسمت اول مهمونی، به تحلیل «تکتک واژهها» و «زبان بدن» در چند دقیقه از برنامه «مهمونی» پرداخت و خطاب به طهماسب، بازیگر گفت «فکر کردی ما نمیفهمیم به تمسخر گرفتن خیزش زن زندگی آزادی و آن چه که کمر ما را شکسته و زیر سوال بردن هویت مستقل یک زن، یعنی چه؟»
خاله نیکا در این ویدیو که آن را در حساب کاربریاش در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرده، خطاب به آقای مجری گفته است «پیام واضح و مشخص این ویدیو این است که شما یک برنامه برای این حکومت و علیه مردم پر کردی و بابتش پول گرفتی.»
برای اولینبار، روی خوش به آواز
نوروز فرصت خوبی برای حاکمیت بود که پروژه «عادیسازی»اش را پیش ببرد؛ اما کمتر کسی گمان میبرد که پس از چهل سال، «جواد یساری» امکان اجرای یک برنامه زنده را بیابد.
جواد یساری بعد از انقلاب ۱۳۵۷، از فعالیت هنری منع شده بود. جمهوری اسلامی طی بیش از چهل سال گذشته به او برای فعالیت مجوز نداده بود، اما در نوروز ۱۴۰۲ اجازه یافت که در یکی از پلتفرمهای نمایش خانگی برای مخاطبان آواز بخواند.
او را میتوان اولین خواننده پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دانست که توانسته اجرای زنده در ایران داشته باشد. اما اقبال جمهوری اسلامی به آواز، تنها محدود به صدور مجوز برای جواد یساری نمیشود.
حوزه موسیقی ایران سالهاست که بهدلیل اهرمهای فشار از سوی حکومت در تنگنا قرار گرفته است.
حذف نوازندگان و خوانندگان زن بنا به احکام شرعی طی ۴۳ سال، برچیده شدن ابزار و آلات موسیقی در برنامههای تلویزیونی، توقف اجراها بهدلیل ایام عزاداری محرم و صفر، لغو پیدرپی کنسرتهای «مجوز دار» با دخالت نهادهای مذهبی و امنیتی و ممنوعیت کنسرت در بعضی از شهرها از جمله مشهد، سیاست جمهوری اسلامی در قبال موسیقی، آواز و کنسرت بوده است.
«مهدی اسماعیلی»، وزیر ارشاد اسلامی، آذر ۱۴۰۱ گفته بود «من از عموم هنرمندان بهویژه اهالی موسیقی خواهش میکنم فعالیتهایشان را آغاز کنند، از نظر دولت و وزارت ارشاد، هیچ مانعی برای برگزاری کنسرت نیست، در حوزه موسیقی محدودیتی نداریم و انشاءالله بتوانیم به زودی شاهد رونق این فعالیتها باشیم.»
در ادامه این رویکرد، نظام برای «عادیسازی» اوضاع، روی به تشویق گروههای موسیقی برای اجرای کنسرت آورد. تا جایی که متولیان وزارت ارشاد از خوانندگان خواستند «بدون هیچ گونه معذوریتی بروی صحنه بروند.»
اولین خوانندهای که پس از شروع اعتراضات سراسری کنسرت برگزار کرد، «زانکو»، خواننده پاپ، که با ترانه «مثلا روم زوم کنی» شناخته میشود بود.
«ایرنا»، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، در اقدامی کم نظیر، این کنسرت را «نقطه عطفی» در موسیقی ایران دانست و در اقدامی کمسابقه در رسانههای سنتی و مذهبی جمهوری اسلامی، به تبلیغ و رپورتاژ آن پرداخت.
پس از آن، برای برگزاری کنسرت «آرمین زارعی» یا «آرمین ۲ایفام»، «معین زندی» یا «معین زد» و گرشا رضایی، «گروه ماکان» و «سیروان خسروی» مجوز صادر شد؛ اگرچه برخی از این خوانندگان در صفحه شخصی خود در اینستاگرام تلویحا اعلام کردند که به زور و اجبار، وادار به برگزاری این کنسرتها شدهاند.
کار حمایت ناگهانی جمهوری اسلامی از موسیقی به صدور اجازه برای برگزاری کنسرت در استان خراسان رضوی هم رسید. سالهاست که بهدلیل مخالفتهای «احمد علمالهدی»، امکان برگزاری کنسرت در مشهد و استان خراسان رضوی وجود نداشت.
در روزهای پایانی اسفند ۱۴۰۱ اما، برای اولینبار پس از سالها، «حجت اشرفزاده» در شهر نیشابور کنسرت برگزار کرد. در دانشگاه فردوسی مشهد نیز «علی زندوکیلی» کنسرتی برگزار کرد که نشان می داد طلسم چند دهه مخالفت امام جمعه این شهر با موسیقی شکسته شده است.
این تلاشهای جمهوری اسلامی را اما نباید به معنای «تغییر رویکرد نظام» دید.
بلکه حکومت ایران بهدنبال آن است که دقیقا تجربه پس از اعتراضات ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ را تکرار کند؛ عادیسازی شرایط، جا انداختن روایت حاکمیت از روند اعتراضات و بعد، فشار بیش از پیش به مردم.
حاکمیت که با بحران گسترده زیر سوال رفتن مشروعیت در داخل کشور و خارج از کشور روبهرو است، بیش از هر زمان دیگری لخت و عریان بهنظر میرسد و برای پوشاندن این برهنگی کریه، چارهای جز شبیهسازی «شرایط عادی» ندارد.
از: ایران وایر