استاده سرفراز

بر سر نهاده باز سیمینه تاجِ برف
در پیش پای اوست، آن دره های ژرف

استاده سرفراز،رخساره سیم تاب
برگرد او کمند، زنجیره ماهتاب

در پاى او عیان عزم خروش خلق
در جستجوى راه پشمینه پوش دلق

سیناى آتش است کز قلب داغدار
ریزد به پاى او سنگین و سوگوار

جوشان وپر شرار، غران و بى قرار
توفنده در مدار آید زهر کنار

سبزینه بهار در دور دست دور
آن سایبان ابر پوشیده راه نور

پاریس٢٠١۴/٢/٢

منوچهربرومند

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل