سایت ملیون ایران

اقتصاد مقاومتی، برآمده از بینش «قلعه‌ای» خامنه‌ای

eghtesad-moghavemati

نگاهی به «اقتصاد مقاومتی» آیت‌الله علی خامنه‌ای موضوع گفت‌وگوی اقتصادی روز رادیوفردا با فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، است.

رادیوفردا: رسانه‌های تهران روز چهارشنبه، ۳۰ بهمن‌ماه، «سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی» را که از سوی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، تدوین و به روسای سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده منتشر کردند. اصولا «اقتصاد مقاومتی» به چه معناست، چه ویژگی‌ها و چه کاربردی دارد؟

فریدون خاوند: اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» را آقای خامنه‌ای در شهریورماه ۱۳۸۹ در دیداری با کارفرمایان ایرانی مطرح کرد و از آنها خواست از ظرفیت‌های چنین اقتصادی برای مقابله با «نظام سلطه»، به گفته ایشان، استفاده کنند.

بعدها در سخنرانی‌های «رهبر انقلاب» و تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی این اصطلاح به گونه‌های مختلف به کار رفت، بدون آن که ویژگی‌ها و کاربرد دقیق آن مشخص شده باشد. شاید اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» را بتوان در مورد سیاست‌گذاری اقتصادی در دوره‌های سخت و استثنایی به کار برد، مثلا دوره جنگ، موقعی که رهبران یک کشور مجبور می‌شوند اقتصادشان را با توجه به شرایط اضطراری مدیریت کنند.

در مورد ایران هم وقتی رهبر جمهوری اسلامی به «اقتصاد مقاومتی» اشاره می‌کند، لابد منظور او مجموعه سیاست‌هایی است که از لحاظ اقتصادی درجه مقاومت ایران را در مقابل قدرت‌های غربی و تحریم‌کننده کشور بالا ببرند.

آیا سیاست‌هایی که روز چهارشنبه از سوی آیت‌الله خامنه‌ای ابلاغ شده، واقعا درجه مقاومت اقتصادی را در ایران بالا می‌برند؟

ابلاغیه دیروز آقای خامنه‌ای فهرستی است مرکب از ۲۴ بند که پشت سر هم ردیف شده‌اند در مورد یک سلسله سیاست‌های اقتصادی که با بسیاری از آنها همه موافقند.

این که باید شرایط لازم تامین بشود برای توسعه کارآفرینی، تاکید بر امنیت از لحاظ غذا و درمان، تشویق سرمایه‌گذاری خارجی، استفاده از دیپلماسی در راستای هدف‌های اقتصادی، استفاده از ظرفیت‌های سازمان‌های بین‌المللی، شفاف‌سازی اقتصادی و غیره… ، همه و همه الفبای سیاست‌گذاری اقتصادی است و هر کشوری که بخواهد اقتصاد سالمی داشته باشد، باید آنها را رعایت کند.

البته در چند مورد هم در فهرست آقای خامنه‌ای از اصطلاحات مرسوم در ادبیات جمهوری اسلامی استفاده شده، مثلا «تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده» یا «رصد برنامه‌های تحریم و افزایش هزینه برای دشمن».

ولی در مجموع این فهرست مرکب از هدف‌های بسیار بدیهی است که در برنامه اقتصادی خیلی از کشورهای مشابه ایران می‌تواند دیده بشود، مثل افزایش صادرات گاز یا افزایش صادرات پتروشیمی به بازارهای دنیا.

پس چرا رهبر جمهوری اسلامی این سیاست‌ها را در قالب «اقتصاد مقاومتی» عرضه کرده؟

برای این پرسش به دشواری می‌شود پاسخی پیدا کرد. به نظر می‌رسد که رهبر جمهوری اسلامی، حتی برای بیان بدیهیات از جمله در عرصه سیاست اقتصادی، نیاز دارد ایران را حتما در قالب یک «قلعه محاصره شده» تصور کند. استفاده از اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» هم ناشی از همین بینش «قلعه‌ای» است، وگرنه لازم نیست کشوری یک «قلعه محاصره شده» باشد که بخواهد یک سلسله سیاست‌های مبتنی بر عقل سلیم را پیاده کند.

اصولا بعضی از هدف‌های مطرح شده در این متن با ادبیات «مقاومتی» مورد علاقه آقای خامنه‌ای در تضاد قرار می‌گیرد. در بند دهم ابلاغیه، رهبر جمهوری اسلامی از «تشویق سرمایه‌گذاری خارجی برای صادرات» صحبت می‌کند که طبعا مستلزم ادغام ایران در جامعه اقتصادی بین‌المللی است، و البته مستلزم پذیرفتن قواعد بازی در سطح جهانی است. بخش بزرگی از سرمایه و تکنولوژی متعلق به قدرت‌های غربی است و سهم عمده بازارهای جهانی هم زیر کنترل همان قدرت‌هاست. حالا چه طور امکان دارد هم از این کشورها سرمایه و تکنولوژی وارد کرد، و هم آنها را «نظام سلطه» دانست و مرتبا از «مقاومت» در برابر آنها سخن گفت. این دو با هم نمی‌خواند.

پرسش مهم‌تر این است که آقای خامنه‌ای سال‌های سال است قدرت اصلی را در جمهوری اسلامی در دست دارد. پس چرا سیاست‌هایی که در متن روز چهارشنبه برشمرده شده، پیش از این به اجرا گذاشته نشده‌اند؟ چرا طی سی و پنج سال بعد از انقلاب ایران بیش از بیش در گرداب یک اقتصاد نفتی و دولتی فرو رفته و تازه امروز، بعد از این همه شعار درباره «مقاومت»، دیگر حتی اختیار درآمدهای نفتی خودش را هم ندارد و باید مذاکره کند تا پول نفت صادراتی‌اش به صورت قطره‌چکانی به حسابش ریخته شود؟

و بالاخره این پرسش که چرا آقای خامنه‌ای در ابلاغیه‌اش می‌گوید این سیاست‌ها معرف یک «الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی» است؟

رهنمودهایی مثل «اصلاح و تقویت همه‌جانبه نظام مالی کشور» یا «توسعه حوزه عمل مناطق آزاد کشور» که در ابلاغیه آقای خامنه‌ای بر آنها تاکید شده، از کدام متن اسلامی و حوزوی گرفته شده؟ این همه کشورها، از دهه‌ها پیش به این طرف، منطقه آزاد درست کرده‌اند. این همه کشور در دنیا نظام مالی سالم و نیرومندی دارند. آیا همه این کشورها به فکر «مقاومت» بوده‌اند یا از الگوهای بومی خودشان استفاده کرده‌اند؟

به هر حال رابطه این سیاست‌ها با اسلام روشن نیست و اصولا سیاست‌های اقتصادی در رابطه با علم اقتصاد سنجیده می‌شوند، نه بر اساس رهنمودهای دینی.

خروج از نسخه موبایل