عروج و افول شاهزاده

حمید فرخنده

قبل از اوج‌گیری جنبش «زن، زندگی، آزادی» در اواخر تابستان گذشته و حتی در ما‌ه‌های اولیه شروع آن، شاهزاده رضا پهلوی با ادبیات و گفتار دموکراسی‌خواهانه خویش که تا مرز اعلام ترجیح جمهوری به نظام پادشاهی پیش رفته بود، در میان دیگر نیروهای اپوزیسیون دموکراسی‌خواه از جایگاه و وزن ویژه‌ای برخوردار بود.

هرچند او همچنان بخش مهمی از مخالفان جمهوری اسلامی را در داخل و خارج کشور نمایندگی می‌کند، اما نگاه به نقش و جایگاه او در اردوی دموکراسی‌خواهان و از جمله سلطنت طلبان مشروطه‌خواه، رنگ و بوی سابق را ندارد.

با صحنه‌هایی که هواداران سلطنت استبدادی در خیابان‌های برخی شهرها در خارج کشور آفریدند و با فحاشی‌ها و شعارهای حذفی که علیه دیگر نیروهای سیاسی دادند همه نگاه‌ها به سمت و سوی شاهزاده بود تا آنچه او از دموکراسی‌خواهی، مشروطه‌طلبی و مدارا آموخته بود و طی سخنرانی‌ها یا به مناسبت‌های مختلف آن را در ادبیات خود آشکار کرده بود را خرج مخالفت با هواداران هتاک و متعصب خود کند که هنوز نه به دار است و نه به بار، از خیابان‌های لندن و واشنگتن گرفته تا فضای مجازی، وعده انتقام‌گیری و به بار نشاندن دار در خیابان های تهران می‌دادند.

شاهزاده اما در جریان سیر حوادث و تظاهرات جنبش مهسا به سرعت نشان داد که نمی‌خواهد با صحبت‌های روشن و صریح از هواداران متعصب و فاشیست خود فاصله بگیرد. او حتی تحت فشار برخی گروه‌های ضددموکراسی سلطنت‌طلب، از ائتلاف اپوزیسیون که در کنفرانس جرج تاون پایه‌ریزی شده بود، خارج شد.

در صحنه سیاست نیز اعتماد به سختی و در زمانی طولانی بدست می‌آید، اما به آسانی و با سرعت باد می‌تواند از دست برود. چراکه نمی‌شود صبح از دموکراسی، مدارا و ساختن ایرانی آزاد و آباد سخن گفت، بعدازظهر با فاشیست‌ها به این متینگ یا به آن ملاقات رفت و شب نیز در کانال خودی ظاهر شد و با خبرنگاران دست چین شده چهره‌ای دموکراسی‌خواهانه و فراگیرانه در عرصه ملی ارائه کرد.

دموکراسی‌ را از همان روزی که به لزوم آن پی بردیم چه در داخل و چه در خارج از کشور، باید زندگی کرد. دموکراسی راه و روش است، ادبیات و کلماتی است که با آن با دیگران سخن می‌گوییم، احترام به مخالف، رعایت حقوق اقلیت و نداشتن نگاه حذفی است، پرهیز از زبان توهین و تخفیف در مواجه با مخالف است. نشست و برخاست با دموکراسی‌خواهان و گفتگو حتی با مستبدان برای پرهیز از خشونت و دفاع از منافع ملی است.

نشست و برخاست با فرشگردیان یا «حزب ایران نوین»یان، عدم فاصله‌گیری صریح از حضور معنی‌دار پرویز ثابتی، مقام امنیتی معروف در تظاهرات طرفداران نظام پادشاهی، عدم محکومیت صریح ‌و پیوسته رفتارهایی که از سوی سلطنت‌طلبان و زیر پرچم شیر و خورشید علیه دیگر نیروهای اپوزیسیون در جریان تظاهرات خارج کشور به دفعات صورت گرفت و سرانجام سکوت در برابر شعار «مرگ بر سه مفسد، ملا چپی مجاهد» و صحبت‌هایی از این دست که به یاسمین پهلوی منتسب است، همه تیشه‌هایی بود که به تتمه محبوبت رضا پهلوی در میان دموکراسی‌خواهان زد؛ آنانی که از او تصویر ‌تصور شاهزاده‌ای دموکرات داشتند.

نظام جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین برنده‌ در فضای مسموم واقعی و ‌مجازی است که از جمله به علت عدم ورود و فاصله‌گیری رضا پهلوی از اعمال و رفتار پیروان متعصب خود است.

مردمی که در حافظه تاریخی خود خاطره و‌ تجربه بسیار بد و دردناکی از انقلاب دارند علیرغم رفتارها و ژست‌های دمکراسی‌خواهانه آقای خمینی و فضای همدلانه میان نیروهای سیاسی قبل از انقلاب ۵۷، چگونه می‌توانند به تحولاتی دل ببندند که از خانواده شاهزاده‌اش صداهای تفرقه‌گرایانه بگوش می‌رسد؟ شاهزاده‌ای که قرار بر این بوده اگر به تخت نشست شاه همه مردم، چه چپ چه راست، چه ملا و‌ مکلا و چه سنتی و امروزی باشد.

بی‌شک یکی از برگ‌های برنده جمهوری اسلامی علیرغم کارنامه سیاهش در همه عرصه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ و انزوای بین‌المللی‌اش، وجود چنین ضعف‌ها و خودزنی‌های پس‌زننده‌ای در میان اپوزیسیون آن است.

از: ایران امروز

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل