مرگ خودخواسته «علی صادقی»، خبرنگار اهل دهدشت در استان کهگیلویهوبویراحمد و در فاصله دو روز پس از آن، خودکشی «پانتهآ اقبالزاده»، مترجم کتابهای کودک و نوجوان، بار دیگر نگرانی درباره وضعیت روحی اهالی فرهنگ و قلم از جمله روزنامهنگاران را برجسته کرد.
***
هشدار: شما یا نزدیکانتان اگر به خودکشی فکر میکنید، در ایران با اورژانس اجتماعی به شماره تلفن ۱۲۳، یا اورژانس شهری به شماره ۱۱۵، یا صدای مشاور با شماره ۱۴۸۰، یا اورژانس روانپزشکی تهران با تلفن ۴۴۵۰۸۲۰۰ تماس بگیرید. در افغانستان به تلفن ۱۱۹، در بریتانیا با خیریه سماریتن ۱۱۶۱۲۳ و در آمریکا و کانادا به شماره ۹۱۱ تلفن کنید.
وبسایت خبری «هرانا»، نخستین بار گزارش خودکشی علی صادقی را منتشر کرد و علت این تصمیم را، مشکلات مالی عنوان کرد. اما متعاقب انتشار این خبر، متنی در اینستاگرام منتسب به علیصادقی منتشر شد که رنج بردن او از یک وضعیت عصبی را برجسته میکرد.
در این متن که خطاب به دو برادرش «علیرضا» و «حسین»، و خواهرش «زهرا» نوشته شده، آمده است: «زندگی چندصباحیاست قلمم را چنان لبریز از رنج و درد کرده، که حتی در توصیف حال خودم، با واژهها کلنجار میروم.»
دراین نوشته، نویسنده به نقطه عطفی در زندگی خود اشاره کرده که علت و ریشه وضعیت روحیاش بوده است: «سالها پیش، در بیمارستان گلستان اهواز، بر بالین پدر دچار شدیدترین حملات عصبی شدم و این افسردگی چنان بر سلول به سلول وجودم سایه افکند، که این ثانیهها حتی نای گام برداشتن ندارم.»
این متن با این جمله به پایان رسیده است که «اگر در جاده پر پیچوخم روزگار هر شخصی را دید که به هر علت دچار تیک عصبی شده، بیتفاوت از کنارش نگذرید. مطمئن باشید دستان هرکدام از شما، میتواند از یک فاجعه جلوگیری کند.»
به گفته برادر مرحوم صادقی، او تحصیلکرده رشته مهندسی صنایع غذایی بود و بهجز ماهنامه سرگذشت که بهعنوان مدیر اجرایی آن فعالیت میکرد، با سایت «پویش خبر» بهعنوان خبرنگار حوزه ورزش و محیطزیست نیز همکاری داشت.
برادر علی صادقی همچنین درباره فعالیتهای کاری او توضیح داد: «علی با رسانههای استان کهگیلویهوبویراحمد نیز بهصورت افتخاری بهعنوان خبرنگار و نویسنده حوزههای ورزشی، محیطزیست و اجتماعی همکاری داشت.»
خودکشی این خبرنگار اهل استان کهگیلویهوبویراحمد، یکی از دادههای مرکز آمار ایران در مورد این پدیده را دوباره برجسته میکند. براساس این آمار، کهگیلویهوبویراحمد، یکی از سه استان از نظر تعداد بالای خودکشی در ایران است.
بررسی دادههای مرکز آمار ایران از سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ نشان میدهد، بهطور مشخص نرخ خودکشی در استانهای کرمانشاه (۱۱.۸ به ازای ۱۰۰ هزار نفر)، ایلام (۱۱.۵ به ازای ۱۰۰ هزار نفر) و کهگیلویهوبویراحمد (۱۰.۵ به ازای ۱۰۰ هزار نفر) است که بیش از دو برابر متوسط کشوری محاسبه میشود. پس از آن، استانهای لرستان، همدان و چهارمحال بختیاری، بالاترین آمار خودکشی به نسبت جمعیت را در ایران دارند.
به فاصله دو روز پس از خودکشی این خبرنگار اهل دهدشت، خبر دیگری اهالی فرهنگ را شوک کرد. این خبر هم همراه دستنوشته کوتاهی بود. پانتهآ اقبالزاده، مترجم کتابهای کودک و نوجوان، خطاب به پدرش «شهرام اقبالزاده» نوشته بود: «۵ سالی هست که از زندگی لذتی نبردم و با خودم کلنجار میروم. وزن دلایلم برای پایان دادن به زندگی خیلی شده تا ادامه دادن.»
در جملههای پایانی نامه پانتهآ اقبالزاده هم آمده:«بهخاطر وضعیت مملکت، امیدی به دوباره ایستادن و موفق شدن ندارم و نمیخواهم سربار باشم.»
از آثار ترجمه شده به قلم پانتهآ اقبالزاده میتوان به کتابهای «طولانیترین شب» نوشته ماریون دینباور، «خانواده خوب و تمیز مثل ما»، «بچه تمساح»، «جانمی! باز هم کلوچههای میوهای!»، «هواپیمای آنجلا» و «شاهزاده خانمی با پیراهن کاغذی» نوشته رابرت ام. مانش اشاره کرد.
پیشتر در زمستان ۱۴۰۱، «محسن جعفریراد» روزنامهنگار، منتقد فیلم و مستندساز ۳۶ ساله، در ۱۸دی، پس از آزادی موقت از زندان دست به خودکشی زد. پیکر او در رحیم آباد کلاچای، در کنار آرامگاه مادرش به خاک سپرده شد.
در زمستان ۱۳۹۹ نیز «شیده لالمی»، روزنامهنگار اجتماعی که دبیر اجتماعی روزنامه همشهری از جمله آخرین مسوولیتهای او بود، دست به خودکشی زد و جان باخت. پس از خودکشی شیده لالمی و به صدا درآمدن زنگ خطر برای روزنامهنگاران، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران پس از آنکه اتوبوس حامل خبرنگاران حوزه محیطزیست در پی بازدید از دریاچه ارومیه واژگون شد و دو تن از خبرنگاران جان باختند، دست به کار معرفی روانشناس و مشاور به سایر خبرنگارانی که از آن حادثه جان سالم بهدر برده بودند، شد.
«مهشاد کریمی» و «ریحانه یاسینی»، در آن حادثه جان باختند و تعدادی از خبرنگاران بهشدت مصدوم شدند.
اما به جز این، هنوز انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران یا حتی خود مدیران رسانهها، تلاشی برای حمایت از آسیبهای روحی روانی این شغل باوجود هزینههای سنگین مشاوره روانشناسی و بیمهنبودن آن، نکردهاند.
پس از مرگ شیده لالمی، «پژمان موسوی»، عضو هیاتمدیره «انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران»، به «خبرنگاری جرم نیست» گفته بود:
«قراردادی با کانون روانپزشکان تهران بسته شد، روزنامهنگاران به پزشکها یا مشاورههای این کانون مراجعه کردند و بهصورت رایگان یا مبالغی اندک، توانستند خدمات روانپزشکی دریافت کنند.
اما این کمکها در مقایسه با حجم مشکلات و دغدغههای این قشر، بسیار ناچیز است. ضمن اینکه در شش ماه گذشته و با عدم فعالیت انجمن صنفی بهدلیل کارشکنی وزارت کار، عملا دیگر خدمات خاصی به روزنامهنگاران ارائه نمیشود. علیرغم تلاش این انجمن برای ارائه خدمات روانشناسی به روزنامهنگاران، قشر روزنامهنگار در دهههای اخیر، از کمترین حمایتهای دولتی نیز بیبهره بودهاند.»
مهمترین مشکل در برابر مواجهه با فشارهای ناشی از بیماریهای روحی روانی، بیمهنبودن خدمات روانشناسی و روانپزشکی و نرخ آزاد تهیه داروهای آن است. این درحالیست که بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران، حتی از داشتن بیمه پایه هم محروم هستند. برخی از رسانهها بهویژه پس از گران شدن کاغذ در زمستان ۱۳۹۷ و سپس شیوع کرونا، با تعدیل نیروهای تحریریه خود، خبرنگاران را بهصورت حقالتحریر بهکار گرفتند.
از: ایران وایر