سایت ملیون ایران

اقتصاد بحران‌زده، بی‌کاران تحصیل‌کرده و کارگران آواره

ونوس امیدوار
 
کاهش نرخ مشارکت اقتصادی به این معنا است که بسیاری از ساکنان روستاها به دلایل مختلف، از جمله خشک‌سالی‌های پی در پی سال‌های اخیر و سخت شدن کشاورزی، دام‌پروری و…، دیگر تمایلی به ماندن در این مناطق ندارند و به شهرهای بزرگ، از جمله تهران سرازیر شده‌اند

افزایش تورم، بالا رفتن هزینه‌ها و تعطیل شدن کسب و کارها و صنایع روزبه‌روز به تعداد جامعه بی‌کاران می‌افزاید. در سال‌های اخیر تعداد افراد تحصیل‌ کرده‌ای که برای یافتن شغل راهی شهرهای بزرگ‌تر شده‌ و خانه و خانواده خود را در شهرهای کوچک‌تر رها کرده‌اند، افزایش یافته است. گزارش زیر روایت چند نفر از آن‌ها است.

«برادر! من ایرانی هستم. ۲۰ ماه است بی‌کارم، خانواده فکر می‌کنند حقیر در این‌جا مشغول کارم. آیا جز یک کار، کاری دیگر مانده؟ از عزیزان خیلی متشکرم. حقیر را دعا کنید. کار منزل هم انجام می‌دهم.» 

این متنی است که «سیدعلی» روی تکه‌ای مقوا نوشته و در بزرگراه‌ها و خیابان‌های تهران، آواره و سرگردان می‌چرخد تا شاید کسی به او کاری پیشنهاد بدهد.

سیدعلی یکی از صدها مهاجری است که به دلیل بی‌کاری فراگیر در شهرها و روستاهای کشور، به امید پیدا کردن شغل و تامین زندگی خانواده‌اش، راهی تهران شده است. عده‌ای از این افراد توانسته‌اند کاری برای خود دست و پا کنند اما برخی که در میان‌شان افراد تحصیل‌ کرده و دارای مدرک کم نیست، به شغل درست و حسابی دست پیدا نکرده و مجبور به کارگری در منازل، دستفروشی و حتی دوره گردی شده‌اند. اگرچه وقتی صحبت از ایجاد شغل و نرخ بی‌کاری می‌شود، مدیران و مسوولان دولت «ابراهیم رئیسی» از عملکرد خود دفاع کرده و روند اشتغال‌زایی را مثبت می‌دانند،  تعداد بی‌کاران را کاهشی اعلام می‎کنند و هم‌چنان بر محقق شدن یک میلیون شغل در سال اصرار دارند. اما وقتی به عدد و رقم‌های مرکز آمار کشور نگاهی می‌اندازیم، متوجه می‌شویم حکایت چپز دیگری است. 

«اکوایران» فروردین امسال در گزارشی به مقایسه وضعیت بی‌کاری و ایجاد اشتغال در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ پرداخت. در این گزارش آمده است: «نرخ بی‌کاری در مناطق شهری کشور در زمستان سال گذشته نسبت به زمستان ۱۴۰۰ افزایش یافته، در حالی‌ که در همین بازه زمانی، بی‌کاری در روستاها روندی کاهشی داشته است. البته این کم شدن شمار بی‌کاران ساکن روستاها به دلیل ایجاد اشتغال در این مناطق نبوده بلکه به این دلیل است که برخی از این افراد تصمیم گرفته‌اند از بازار کار روستا خارج شوند؛ به عبارت دیگر، بخشی از کاهش نرخ بی‌کاری در روستاها، کاهش در نرخ مشارکت اقتصادی است.» 

در این گزارش، نرخ متوسط بی‌کاری در کشور چهار نفر از هر ۱۰ نفر افراد بالای ۱۵ سال عنوان شده است.

کاهش نرخ مشارکت اقتصادی به این معنا است که بسیاری از ساکنان روستاها به دلایل مختلف، از جمله خشک‌سالی‌های پی در پی سال‌های اخیر و سخت شدن کشاورزی، دام‌پروری و…، دیگر تمایلی به ماندن در این مناطق ندارند و به شهرهای بزرگ، از جمله تهران سرازیر شده‌اند.

«نادر» یکی از همین افراد است که از روستایی در نزدیکی کرمانشاه به تهران آمده و با وجود داشتن مدرک دانشگاهی، در این شهر به کار نظافت منزل مشغول است. او پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و خدمت سربازی، به روستا بازگشت تا آن‌جا برای خود شغلی دست و پا کند. قصدش این بود که کسب و کار اینترنتی راه بیندازد و از راه فروش محصولات مردم، هم برای خودش و هم برای آن‌ها درآمدی کسب کند. اما هزار جور مانعی که سر راهش قرار داشتند، از جمله کندی سرعت اینترنت، به او اجازه این کار را ندادند.

او در این رابطه می‌گوید: «مدتی هم در کرمانشاه ساکن بودم، به این امید که شاید آن‌جا بتوانم با پولی که قرض کرده بودم، کاری کسب و کار راه بیندازم. اما شیوع کرونا و به هم ریختن اوضاع اقتصادی، همان اندک سرمایه را هم از من گرفت. در نهایت برای این که هم بتوانم پولی را که از مردم قرض کرده بودم برگردانم و هم مخارج زندگی روزانه‌ام را تامین کنم، مجبور شدم به تهران مهاجرت و در این شهر کارگری کنم.» نادر درباره جزییات کارش می‌گوید: «کارگر نظافتی یک شرکت خدماتی هستم. برای شش ساعت کار نظافت منزل، حدود ۵۰۰ هزار تومان دریافت می‌کنم که ۳۵۰ هزار تومان به من تعلق می‌گیرد و ۱۵۰ هزار تومان هم سهم شرکت می‌شود. برای سکونت مجبور شدم در یک اتاق هشت تخته در یکی از پانسیون‌های خیابان فردوسی زندگی کنم و ماهی ۷۰۰ هزار تومان هم اجاره بپردازم. هزینه‌های زندگی در این شهر سرسام آور است. اگر پول خورد و خوراک و رفت و آمد روزانه را هم در نظر بگیری، پایان ماه چیز زیادی نمی‌ماند. بنابراین باید حالا حالاها در این شهر کارگری کنم تا بتوانم قرض مردم را بپردازم.»

براساس گزارش مرکز آمار ایران از نرخ بی‌کاری سال ۱۴۰۱ در میان استان‌های کشور، کرمانشاه هم‌چنان در جایگاه نخست کشور قرار دارد. طبق این گزارش، نرخ بی‌کاری این استان با ۰.۷ درصد کاهش، اکنون به ۱۴.۲ درصد رسیده و استان کرمانشاه جزو هشت استانی است که نرخ بی‌کاری در آن‌ بیش از ۱۰ درصد است.

بی‌کاری فراگیر در شهرستان‌ها و روستاهای کشور به مردان محدود نمی‌شود، زنان جویای کار هم با این مشکل روبه‌رو هستند. «مونا» اهل لاهیجان است و فوق‌لیسانس روان‌شناسی دارد. او هم نتوانسته است در شهر خودش کار پیدا کند و از سه سال پیش ساکن تهران شده و به‌ عنوان بازاریاب محصولات بهداشتی و آرایشی مشغول کار است. 

مونا با سه نفر دیگر از دوستانش در یکی از محلات مرکزی تهران آپارتمانی اجاره کرده‌اند و به صورت اشتراکی زندگی می‌کنند: «میزان درآمد در مقایسه با مخارج در این شهر اصلا جوری نیست که بشود مستقل زندگی کرد. بنابراین مجبوری به این سبک زندگی راضی باشی. اصلا شرایط اقتصادی طوری شده که باید از اول صبح تا غروب کار کنی تا بتوانی آن‌قدری درآمد داشته باشی تا مخارج یک زندگی بخور و نمیر و اجاره آپارتمان مشترک را تامین کنی. فکر این که برای خودت مستقل باشی، با این درآمدها و هزینه‌ها اصلا محال است.»   

همه این روایت‌ها و آن‌چه این روزها در کوچه و خیابان‌های تهران قابل مشاهده‌اند، حکایت از مهاجرت گسترده جمعیت بی‌کار سایر شهرها و روستاهای کشور به این شهر دارند؛ جمعیتی که خیلی‌ها از آن‌ها یا زندگی اصلی‌شان در شهرها و شهرک‌های اطراف تهران مانند کرج، هشتگرد، ورامین و… است یا از سایر استان‌ها آمده‌اند و در این شهر فقط کار می‌کنند. بیشتر آن‌ها محل اصلی زندگی خود را جایی می‌دانند که خانواده‌‌های‌شان هستند، غافل از این که سالهای عمرشان در لابه‌لای شلوغی همین شهر در حال گذر است.

از: ایران وایر 

خروج از نسخه موبایل