صدیقه دولت آبادی
سخن را با پیام مردی آغاز می کنم که حماسه ملی ۳۰ تیر با نام و خاطره او گره خورده است . رهبر بزرگ جنبش ملی ایران دکتر محمد مصدق ، همو که در توصیف جانفشانی ملت ایران گفت : « روز سی ام تیر در تاریخ مبارزات ممتد ملت ایران فراموش نشدنی است . زیرا در این روز تمام افراد ملت از هر طبقه و مقام در مقابل تحریکات اجانب یک دل و یک زبان قیام به اقدام کردند و تا به مقصود نرسیدند از پای ننشستند . در این روز تاریخی عده ای از گرامی ترین فرزندان ما به افتخار شهادت نائل شدند و با خون پاک خود نهال آمال ملت را آبیاری کردند تا به همت آیندگان روزی بار ور و سایه گستر شود و ملت ایران از نعمت امن و آسایش و استقلال واقعی و آزادی حقیقی برخوردار گردد . » (پیام دکتر مصدق به مناسبت ۳۰ تیر )
زمینه های تاریخی قیام سی تیر
دکتر مصدق برای انجام اصلاحاتی که در برنامه حکومتی خود داشت هر روز با سد بزرگتری از جانب عمال شرکت سابق نفت، شاه و دربارش و سایر عوامل ارتجاع داخلی روبرو میشد. حزب توده هم بخش ” روشنفکری ” ارکستر مخالفت با نهضت ملی و دکتر مصدق را رهبری میکرد. مجلس هفدهم تشکیل شد و در همان شروع کار در انتخابات هیأت رئیسه نشان داده شد که به دلیل حضور قدرت ارتش در شهرستانها، نمایندگان ارتجاع در آن اکثریت یافتند. در انتخابات هیأت رئیسه، دکتر سید حسن امامی، امام جمعه تهران، که در مواقع سفر شاه دعای سفر برایش میخواند، با ۳۹ رأی در برابر ۳۱ رأی برای دکتر معظمی، کاندید جبهه ملی، بریاست مجلس انتخاب شد . (حماسه قیام ملی ۳۰ تیر ، مقاله دکتر محسن قائم مقام )
در چنین شرایطی و به منظور جلوگیری از کارشکنی احتمالی مجلس در مقابل لوایح اصلاحاتی دولت ، در روز ۲۳ تیر نخست وزیر در جلسه خصوصی مجلس پیشنهاد کرد که طبق ماده واحده ای به او اجازه داده شود ظرف مدت ۶ ماه چند لایحه مربوط به امور مالی ، بانکی ، اقتصادی و استخدامی تهیه کند و پس از آزمایش لوایح مزبور را برای تصویب نهایی به مجلس تقدیم نماید . ( کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، سرهنگ نجاتی ، جلد ۱ ، ص ۴۳۳ )
از سوی دیگر شاه گذشته از اختیاراتی که پس از تغییر قانون اساسی در سال ۱۳۲۸ به دست آورده بود با عنوان تشریفاتی فرمانده کل قوا نیروهای مسلح کشور را که عامل قدرتمندی برای انجام توطئه های ضد ملی به شمار می رفت زیر فرمان داشت . بستگان شاه نیز بی اعتنا به قانون اساسی در اموکشور مداخله می نمودند اشرف خواهر شاه متنفذ ترین فرد خاندان سلطنتی بود که نه تنها در عزل و نصب مقامات دست داشت بلکه یکی از مهره های اصلی اعمال نفوذ قدرتهای بیگانه در ایران و عامل اصلی فساد و توطئه چینی علیه نهضت ملی ایران بود . (همان ، ص ۴۳۲ )
در چنین شرایطی نخست وزیر متوجه شده بود که بعضی عناصر ارتشی خود را برای کودتائی احتمالی علیه دولت آماده می کنند . در زمان تشکیل کابینه وزیر جنگ را شخص شاه به پیشنهاد مصدق انتخاب کرده بود . مصدق استعفای وزیر جنگ را به حضور شاه برد و خود تقاضا کرد که کفالت وزارت جنگ را بر عهده گیرد . ( کتاب یکرنگی ، دکتر شاپور بختیار ، صفحه ۷۷ )
دکتر محمد مصدق در کتاب خاطرات خود دلیل این تصمیم را این گونه بیان می کند : « برای اینکه اختلاف دربار با دولت راجع به بعضی اصول متمم قانون اساسی به صورت بارزی جلوه گر نشود چنین چنین به نظر رسید که وزارت جنگ را اینجانب خود عهده دار شوم تا دخالت دربار در آن کم بشود و کارها در صلاح کشور پیشرفت کند . پس داوطلبی من فقط از این نظر بود که تصمیمات دولت در آن وزارت اجرا شود . اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که مسئول نبودند چون ستاد آرتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته بود هر امری که می فرمودند اجرا می شد ، ولی دولت که مسئول بود کاری نمی توانست بکند و نمی کرد .( خاطرات و تالمات ، دکتر محمد مصدق ، ص ۲۵۹ )
مذاکره با شاه و استعفای دکتر مصدق :
در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ دکتر مصدق کابینه جدید خود را شاه معرفی می نماید و در مذاکراتی که ساعتها به طول کشید خواستار اداره وزارت جنگ و انتصاب رئیس ستاد ارتش شد . پیشنهاداتی که از سوی شاه رد شد . (مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، جلد ۱ ، ص ۴۳۳ )
دکتر مصدق درباره این مذاکرات چنین می نویسد : « روز ۲۶ تیر ۳۱ قبل از ظهر که به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم این پیشنهاد را نمودم که مورد موافقت قرار نگرفت و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی فرمایشاتی بدین مضمون فرمودند : ( پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم . ) که چون هیچوقت حاضر نمی شدم چنین کاری بشود فورا استعفا دادم و از جای خود حرکت کردم . ولی اعلیحضرت پشت درب اتاق که بسته بود ایستادند و از خروج من ممانعت فرمودند . این کار مدتی طول کشید ، دچار حمله شدم و از حال رفتم و پس از بهبودی حال که اجازه مرخصی دادند فرمودند تا ساعت ۸ بعد از ظهر اگر از من به شما خبری نرسید آن وقت استعفای خود را کتبا بفرستید و چنانچه برای من پیش آمدی بکند از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم ، که عرض شد به اعلیحضرت قسم یاد کردم و به عهد خود وفادارم . » (خاطرات و تالمات ، ص ۲۵۹ )
دکتر مصدق این بار به عنوان اعتراض و اینکه « … با وضع فعلی ممکن نیست مبارزاتی را که ملت ایران شروع کرده است پیروز مندانه خاتمه یابد » از نخست وزیری استعفا داد و در متن استعفانامه اش با هوشمندی ریشه مشکلات را بازگو نمود :
« پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمد ، پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصا عهده دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملا مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند . با وضع فعلی ممکن نیست مبارزه ای را که ملت ایران شروع کرده است ، پیروز مندانه خاتمه دهد .
فدوی – دکتر مصدق
۲۵ تیر ۱۳۳۱ » ( روزنامه باختر امروز ۲۶ تیر ۱۳۳۱ )
نخست وزیری ۴ روزه احمد قوام
روز ۲۶ تیر مجلس شورای ملی بدون حضور نمایندگان فراکسیون نهضت ملی تشکیل شد و در جلسه غیر رسمی که در آن ۴۲ تن نماینده حضور داشتند ۴۰ تن نسبت به نخست وزیری قوام رأی تمایل دادند . شاه نیز در همان روز نخست وزیر او را با لقب جناب اشرف صادر کرد .
قوام با آگاهی از گذشته اش با شاه می دانست انتصاب او از روی اجبار بوده است . از طرفی با آگاهی از شمار قابل توجهی از نمایندگان مجلس که به دکتر مصدق وفادار بودند درک کرده بود نمی تواند روی مجلس حساب کند و امیدوار بود پشتیبانی انگلستان و آمریکا را برای متقاعد کردن شاه به انحلال مجلس کسب نماید . از طرف دیگر قوام پس از دریافت فرمان نخست وزیری اعلامیه شدید الحنی منتشر کرد که اثر نامطلوبی در افکار عمومی برجا گذاشت . ( کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، جلد ۱ ، ص ۴۳۵ و ۴۳۶ )
بخشهایی از این اعلامیه چنین است :
« … در یک سال اخیر موضوع نفت کشور را به آتش کشیده ، بی نظمی عدیم النظیری را که موجب عدم رضایت عمومی شده به وجود آورده است . این همان موضوعی ست که ابتدا من عنوان کردم و هنگامی که لایحه نفت شمال در مجلس مطرح بود موقع را غنیمت شمرده و استیفای حق کامل ایران را از کمپانی نفت جنوب در آن لایحه گنجاندم .
بعضی ها در آن وقت تصور نمودند همین اشاره باعث سقوط حکومت من شده اگر هم فرضا چنین باشد من از اقدام خود نادم نیستم زیرا جانشین آینده من جناب آقای مصدق السلطنه آن فکر را با سرسختی بی مانندی دنبال نموده و در مقابل هیچ فشاری از پای ننشست اما بدبختانه در ضمن مذاکرات نوعی بی تدبیری نشان داده شد که هدف را فدای وسیله کردند .
… وای بحال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند….. این گونه آشوبگران با شدیدترین عکس العمل از طرف من روبرو خواهد شد …. حتی ممکن است تا جائی بروم که باتصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها نفر را از هر طبقه به موحب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد . » ( نشریه حافظ تیر ۱۳۸۷ ، ص ۵۳ )
متن اعلامیه قوام با اعتراض گروهی از نزدیکترین مشاورانش چون حسن ارسنجانی ، عباس
اسکندری و اسدی مواجه شد ( کتاب یادداشتهای سیاسی در وقایع ۳۰ تیر ، حسن ارسنجانی ، ص ۲۸ )
خبر استعفای دکتر مصدق ، نخست وزیری قوام و اعلامیه او و اعلامیه فرمانداری نظامی تهران که مردم را از هر نوع تظاهرات برحذر داشته بود با واکنش مردم مواجه شد در روز ۲۶ تیر مغازه های خیابان و بازار تهران تعطیل شد . در این روز ۲۸ تن از نمایندگان فراکسیون نهضت ملی با صدور اعلامیه ای حمایت خود را از مبانی مشروطه و دکتر مصدق اعلام نمودند . (مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، جلد ۱ ، ص ۴۳۷ )
متن این اعلامیه که در روزنامه باختر امروز به چاپ رسید بدین قرار است :
« ما امضا کنندگان ذیل ، نمایندگان مجلس شورای ملی در تایید سوگندی که برای حفظ مبانی مشروطیت یاد کرده ایم و به علت اینکه در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری مصدق میسر نیست ، متعهد می شویم با تمامی قوای خود و وسایل موجود از دکتر مصدق پشتیبانی نماییم ؛ پارسا ، صفایی ، زیرک زاده ، دکتر معظمی ، دکتر شایگان ، دکتر بقایی ، قنات آبادی ، حسین مکی ، خلخالی ، حاج سید جوادی ، محمود نریمان ، حائری زاده ، مدرس ، کریمی ، شبستری ، اخگر ، انگجی ، میلانی ، فرزانه ، مهندس حسیبی ، ناصر قشقائی ، خسرو قشقائی ، جلال موسوی ، شاپوری ، مهندس رضوی ، یوسف مشار ، راشد ، دکتر ملکی ، ناظر زاده کرمانی » ( روزنامه باختر امروز ، ۲۶ تیر ۱۳۳۱ )
آیت الله کاشانی نیز در مصاحبه ای مطبوعاتی به پشتیبانی از دکتر مصدق و مخالفت با احمد قوام و دولت او پرداخت . روزهای ۲۶ و ۲۷ تیر اعتراضات ادامه داشت و دسته جات نظامی با تانک و زره پوش به خیابانها آمدند و در نقاط مهم پایتخت چون دانشگاه ، بازار و میدان بهارستان مستقر شدند .
در روز ۲۸ تیر موج اعتراضات به تدریج سراسر کشور را در برگرفت در خرمشهر و خوزستان مردم دست از کار کشیدند و به خیابان ها آمدند . کارگران تأسیسات نفت نیز اعتصاب کردند . همچنین در جریان تظاهرات مردم در تهران و شهرستانها عده ای مجروح شدند .
در روز ۲۹ تیر شهر تهران به حالت تعطیل در آمد کارگران کارخانه های سیلو ، راه آهن و اتوبوسرانی دست از کار کشیدند و مردم در میدان ها و خیابان های بهارستان ، سپه و سبزه میدان با افراد نظامی زد و خورد کردند . در عصر این روز برخورد مأموران نظامی و مردم شدیدتر شد و کشته ها و زخمی های زیادی را بر جای گذاشت . پیش از طلوع آفتاب روز ۳۰ تیر تانک ها ، زره پوش ها و نیروهای نظامی بیشتری در نقاط مختلف تهران مستقر شدند . اکثر نمایندگان جبهه ملی شب سی تیر را در مجلس به سر بردند و آنهایی که به منازل خود رفته بودند صبح زود خود را به مجلس رساندند . ( کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، ج ۱ ، ص ۴۳۷ تا ۴۴۰ )
۳۰ تیر اوج نهضت ملی
مردم با دعوت آیت الله کاشانی و نمایندگان نهضت ملی از ساعت ۵ صبح روز سی تیر به خیابانها قدم نهادند. مثل همیشه تهران مرکز اصلی مبارزه در میان شهرهای دیگر بود. قیام سی ام تیر ماه در بیشتر شهرهای بزرگ نیز شکل گرفت. بسیاری ” کفن پوش ” از کرمانشاه و همدان بسوی تهران به حرکت آمدند. شعارهای « مرگ بر قوام»، « زنده باد مصدق» و شعار تاریخی « یا مرگ یا مصدق ! » که ترجمه فرانسه آن Mossadegh ou la mort در بالای روزنامه فرانسوی معروف لوموند نقش بست خیابانها را پرکرده بود. مردم در شهری که به میدان جنگ شبیه بود با شهامتی خارق العاده جلوی تانک و سربازان مسلح به مقاومت برخواسته بودند. در محلهائی از مقاومت مردم در شهر ، افسران و سربازان در مقابل مردم اسلحه خود را به زمین گذاشتند. در پای دیوار سفید رنگ حزب زحمتکشان ملت ایران تا روزهای بسیاری پس از سیام تیر این نوشته دردناک جوان دانشجوی دانشکده افسری که با خون خود بر دیوارنوشته بود همچنان بچشم میخورد: این خون زحمتکشان ملت ایران است امیر بیجار . در این چند روزه رفت و آمدها و فعالیتهای گروههای مختلف بسیار بود از جمله درصبح سی ام تیر چند نفری از نمایندگان مجلس طرفدار نهضت ملی به دیدار شاه رفتند و با عتاب فراوان اوضاع را به او گفتد ( مقاله حماسه قیام ملی سی تیر ، دکتر محسن قائم مقام )
در تهران حدود ۸۰۰ تن کشته و زخمی شدند با این حال مقاومت مردم شدیدتر می شد مقارن ساعت ۴ بعد از ظهر به دستور شاه نیروهای ارتش دست از زد و خورد کشیدند و به سربازخانه ها برگشتند یک ساعت بعد قوام مجبور به استعفا شد و مخفی گردید . این خبر را حسین علا وزیر دربار که ماموریت داشت از طرف شاه نزد قوام برود و او را مجبور به استفا نماید به فراکسیون نهضت ملی اطلاع داد و آنها نیز بی درنگ این خبر را از طریق رادیو به اطلاع مردم رساندند . (مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، ج ۱ ، ص۴۴۱ )
دکتر شاپور بختیار از یاران دکتر مصدق در کتاب خاطرات خود در باره حوادث ۳۰ تیر چنین آورده است : « شاه قوام السلطنه را مأمور تشکیل کابینه کرد ولی دولت قوام به درازا نکشید چون اکثریتی که برای دادن رأی اعتماد در مجلس گرد آمد برای ادامه کار کافی نبود: صدای اعتراض ملت برخاست. ظرف چند ساعت قیام همگانی شد. علیرغم تیراندازی ارتش به طرف مردم تمام خیابانها مملو از جمعیت بود و بر تعداد کشته شدگان هر لحظه افزوده می شد. اعتصاب به سراسر کشور سرایت کرد، در روزهای ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ ژوئیه هیجانات ، به اوج رسید. مردم فریاد می کشیدند « دیگر دیکتاتوری بس است! به جان آمدیم » پس از این سه روز باشکوه پادشاه ناگهان قوام را از کار برکنار کرد و دوباره مصدق را دعوت به تشکیل کابینه نمود. خبر رأی نهایی دادگاه بین المللی نیز درست در همان روز به تهران رسید. » (کتاب یکرنگی ، ص۷۷ )
ساعت ۷ بعد از ظهر هزاران تن از مردم تهران عازم خانه دکتر مصدق شدند ایشان خطاب به مردم چنین گفتند : « ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این طور عزادار نمی دیدم . […] ای مردم ؛ به جرأت می گویم، استقلال ایران از دست رفته بود ، ولی شما با رشادت خود آن را نگاه داشتید . ( روزنامه با ختر امروز ۳۱ تیر ۱۳۳۱ )
در شامگاه ۳۰ تیر پیروزی بزرگ دیگری نصیب ملت ایران شد و آن خبر صدور رأی دیوان دادگستری بین المللی مبنی بر عدم صلاحیت دیوان در رسیدگی به شکایت انگلستان در مورد نفت ایران بود . این رأی که حقانیت ملت ایران را در مبارزه علیه استعمار بریتانیا ثابت کرد ، پیروزی سی ام تیر را نیز تکمیل کرد و بازتاب وسیعی در محافل قضایی و سیاسی جهان به وجود آورد .
پس از استعفای قوام مجلس شورای ملی تشکیل شد و از ۶۴ تن نمایندگان حاضردر جلسه ، ۶۱ تن به نخست وزیری مجدد دکتر مصدق ابراز تمایل کردند . در جلسه دوم مرداد نیز مجلس قیام سی تیر را « قیام ملی » شناخت و شهدای آن روز را « شهدای ملی » نامید . ( کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، جلد ۱ ، ص ۴۴۲ و ۴۴۳ )
سخن پایانی
در باب قیام سی تیر دو نکته درخور ملاحظه است : یکی آنکه قیام سی تیر، یک جانفشانی کور در حد جوشش احساسی و هیجان تب آلود نبود . بیداری ملی و بلوغ سیاسی ، انگیزه این قیام همگانی را تشکیل می داد و اصالت جریان سی تیر، از همین جا سرچشمه می گرفت به سخن دیگر ، سی تیر ، به عنوان قیام قانون در برابر بی قانونی ، وارد تاریخ شده است. قیام سی تیر ، به عنوان دفاع جانانه ای با چنگ و دندان از آزادی، پیامی جز این نداشت که سر انجام اصول مشروطیت باید مفهوم و مصداق حقیقی خود را در ایران باز یابد و قانون اساسی از صورت یک کالبد بی جان خارج شود وآرزوی دیرین ملت ایران برای پی ریزی یک نظام قانونی دموکراتیک تحقق قطعی یابد .
نکته دیگر آنکه ، قیام سی تیر، با نام وخاطره شکوهمند دکترمحمد مصدق ، ستاره تابناک جنبش های ضد استعماری پیوند خورده است و بازتاب اندیشه های ملی و امتداد تلاشهای خستگی ناپذیر او برای استیفای حقوق ملت ایران بشمارمی رود زیرا این آزاده مرد ، نماینده ناسیونالیسم و مظهر تام و تمام خواست های ملت خویش و پیام رسان آزادی و دموکراسی و سخنگوی راست گوی قانون اساسی انقلاب مشروطیت بود و به اعتبار این حقایق ، پیام حق طلبی اش ، چراغ هدایت شرق استعمار زده و آوای بیداری بخش جهان سوم نام گرفت . ( پیام دکتر شاپور بختیار به مناسبت قیام ۳۰ تیر )
دکتر مصدق با پشتیبانی مردم آگاه مملکت نهضت بزرگی را بوجود آورد که نه تنها مردم به دنبال کسب استقلال از دست رفته خود از چنگ استعمار به هوش آیند و نیز طلب آزادیهای از دست رفته خود در عرصه مملکت را از ارتجاع داخلی بنمانید بلکه رفته رفته به اندازه قدرت خود در انجام آنچه به عهده دارند واقف گردند، تا حدی که در برابر شاه، ارتش، شهربانی و قوام برای دفاع از دست آوردهای خود و ادامه نهضت ، شجاعانه سینه سپر نمایند! تا مصدق رهبر نهضت با شکوه ملی ایران بتواند همچنان برای حفظ استقلال ایران که دستخوش توطئههای استعمار گردیده بود و آزادی و دمکراسی در ایران که هیأت حاکمه وابسته آن را از مردم سلب نموده بود، به مبارزه به حق و پا بر جای خود ادامه دهد .
فهرست منابع :
کتاب ها
۱ – خاطرات و تالمات ، دکتر محمد مصدق
۲ – مصدق سالهای مبارزه و مقاومت ، سرهنگ غلامرضا نجاتی
۳ – یادداشتهای سیاسی در وقایع ۳۰ تیر ، حسن ارسنجانی
۴ – یکرنگی ، دکتر شاپور بختیار
مقاله ها
۱ – حماسه قیام ملی ۳۰ تیر ، دکتر محسن قائم مقام
روزنامه ها و مجلات
۱ – روزنامه باختر امروز ۲۶ تیر ۱۳۳۱
۲ – روزنامه با ختر امروز ۳۱ تیر ۱۳۳۱
۳ – نشریه حافظ ، تیر ۱۳۸۷، اعلامیه احمد قوام در ۲۷ تیر
پیام ها
۱ – پیام دکتر شاپور بختیار به مناسبت قیام ۳۰ تیر
۲ – پیام دکتر مصدق به مناسبت ۳۰ تیر