در ایام سالگرد یکی از مهم ترین قیام های انقلاب مداوم در ایران هستیم. قیامی که بنیادهای اصلی حاکمیت را به چالش کشید. هیچ نیروی اجتماعی از سرمایه داران تا مزدبگیران عکس العمل نشان دادند. مزدبگیران در کف خیابان خواهان تغییری شدند که بی سابقه بود. طرح این نوشته بهیچ وجه مشابه سازی و تکرار آن حرکت و یا بوجود آوردن موج اعتراضی جدید نیست. زیرا بقول آن بزرگ که می گفت در یک رودخانه دوبار نمی شود شنا کرد و تکرار هر حرکتی امری محال است بلکه تکمیل کننده حرکت قبلی است. مطمئنن دستمزدبگیران و ۷۰ درصد جامعه زیر خط فقر حرکت بعدی که ضرورت ادامه زندگی اش است را بوجود خواهد آورد. از این زاویه است که خیابان های ایران تبدیل به پادگان شده است و سرکوبگر در وحشت شعاری است که زمزمه زبان رهبران اشان در زمان جنگ ایران و عراق وعده کربلا را می دادند شده است “ما همه منتظریم که شب حمله فرا می رسد”. سرکوبگر نمی داند کی شب حمله فرا می رسد.
در سال گذشته به محض اینکه شعار زن- زندگی- آزادی مطرح شد محافل سرکوب با رسانه های نوشتاری و مجازی شروع به تخطئه شعار زن-زندگی-آزادی کردند. از نشریات باصطلاح مماشات گر، نشریات نهادهای امنیتی، رادیو و تلویزیون و اتاق های فکراشان شروع بحث تجزیه شدن، ترور در جامعه، ویرانی کشورو بی بند و باری را راه انداختند که در آخرین نمونه آن نشریه عصر جدید را باید اشاره کرد. نهادهای سرکوب می دانستند که در اصل محور اصلی و پیشقراولان این مبارزات زنان و حقوق بیش از چهار دهه از دست رفته زنان است، می دانستند زنان نه تنها در حریم خصوصی سرکوب می شوند در عرصه اقتصادی و اجتماعی وضعیت بمراتب بدتری از کل جامعه دارند و با بیکاری فاجعه آمیر و فقر زندگی شرافتمندانه می کنند. سرکوبگر تنها راه حل را به بیراه کشیدن آن شعار محوری می دانست. تهمت، تخریب، اذیت، شکنجه، زندان، بیکاری و آزاری نبود که به زنان زده نشود.
جنبش دستمزدبگیران در همان شرایط در دل شدیدترین سرکوب ها منشور حداقلی را ارائه کرد. گرایشاتی نیز بحث جا انداختن شعار کار-مسکن-آزادی در دل شعار محوری زن-زندگی-آزادی را جویا بود.
در این پروسه برخی گروه های شناخته شده قدیمی با سوابق مبارزاتی چند دهه نیز به همین مدل گفتار گشودند و بجای آنکه نیروی نه چندان قابل توجه خودشان را صرف تقویت مبارزات آزادیخواهانه بکنند بیشتر وقت خود را صرف تخریب سایر گروه ها میکنند٬ غافل از آنکه در چنین شرایطی تخریب سایر مبارزان که خود روز و شب تحت فشارهای دیکتاتوری هستند تنها میتواند به قدرتمند تر شدن دیکتاتوری بیانجامد و مردم را از مسیر اصلی منحرف کند.
هرچند برای مردم مبارزی که جانشان را برای بیان خواسته هایشان میگذارند این حرفها ارزش چندانی ندارد و مدعیان را لایق پاسخگویی نمی دانند. اما بد نیست چند جمله ای در توضیح این موضوع قلمی شود.
۱ – اولا که دو شعار در کلمه آزادی مشترک هستند و مردم شعار دهنده آن ها را به خوبی درک می کنند که در این شرایط مساله اصلی برای همگان همان آزادی است و تفرقه افکنان نمی خواهند آنرا بپذیرند.
۲- تفاوتی میان خواسته کار-مسکن و یا نان و مسکن با زن و زندگی وجود ندارد و این امر را شعار دهندگان بسیار بیش از تفرقه افکنان میدانند، باید در نظر بگیریم که در جامعه ای که کار و مسکن فراهم باشد اما زنان تحت ستم باشند و زندگی انسانی در آن جریان نداشته باشد و تبعیض های جنسی و قومیتی و سایر تبعیضها در آن بر قرار باشد٬ جامعه کارکردش درست نیست و شعار دهندگان که بسیار آگاه تر از تفرقه افکنان هستند به خوبی میدانند که چنین جامعه ای قابل زندگی و در شأن انسانی نیست.
۳- این افراد که تنها وظیفه شأن تفرقه افکنی در میان مردم است حتی آنقدر اطلاع ندارند که شعار ها در هر صورت تنها بیانگر بخشی از خواسته های پایه ای مردم است. مجموع خواسته های اعتراض کنندگان به وضعیت موجود را فقط میتوان در جمع بندی این خواسته ها مشاهده کرد مثلاً شعار فقر فساد گرونی میریم تا،،،، که یکی از شعار های اصلی مبارزات است و یا شعارهای دیگری که اساس دیکتاتوری را مورد تهاجم قرار میدهد تسمه نقاله ای است که تمامی مبارزات را بهم پیوند میدهد و این همان امری است که دشمنان مردم را ناراحت میکند و با تمام وجود تلاش میکنند که نقاط تفاوت را از خواسته های مردم بیرون بکشند و علم تفرقه را بر افرازند. خواسته ای که آب در هاون کوبیدن است و تنها استیصال آنها را به نمایش میگذارد.
در نتیجه باید گفت نیروی که توان کمک به جنبش زحمتکشان را دارد باید بعد از یک ایست موقت حرکات و قیام ها و اعتراضی دایما در حال سازماندهی و بردن بحث های درست در جامعه باشد. نباید منتظر بود تا حرکتی شکل بگیرد سپس دید چه نیروی از دل آن بیرون می آیید و خواست خودمان را اگر در آن ندیدیم به آن شک کنیم و یا زیر سوال ببریم. در شرایط ایست موقت اعتراضات سرکوبگر همانند بازیکن بوکس بازی عمل می کند که فکر می کند رقیب بر روی زمین افتاده و تا می تواند ضربه می زند تا رقیب هیچگاه بلند نشود. مبارزات دستمزد بگیران٬ زنان و جوانان دائم در حال افت و خیر است ولی زمین نمی خورد. سرکوبگر هر لحظه در انتظار یک اعتراض دیگر است و دائم در حال بروز شدن و پیشرفت کردن وسایل سرکوب اش است. نیروی مقاومت عدالتخواه حول محور اصلی منشور مطالبات حداقلی متحد است و باید پیش روی را می بیند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
۱۲ مرداد ۱۴۰۲