نگارنده یکبار هم گستردهتر در این باره نوشته است که در آینده ایران همه زمینههایِ دخالت مذهب شیعه و آخوند در زندگی عمومی مردم باید از میان رفته و دکان کاسبی آخوند به ویژه در محرم، صفر و رمضان بسته شده و از شکل عمومی و تحمیل به جامعه برداشته شده و تنها به شکل خصوصی برای باورمندان وجود داشته باشد زیرا آزادی باور و عقیده چنین حکم میکند.
جوان امروز ایرانی دیگر به هیچ شکل نمیپذیرد که آخوند ریاکار و هفترنگ برای زندگی او تصمیم بگیرد یا در آن دخالت کند. مردم در این سالها در “مبارزه منفی خود” که بر پایه دوری از آخوند و رفتاری واژگونه اندیشه واپسگرای آخوند است گامهای بسیار بزرگی برداشته و با قربانیهایِ بسیار درخون و زیر فشار، زندان، کشتار و شکنجه شکست دردآور و تاریخیای را بر پایههای دیرپای جایگاه اجتماعی آخوند وارد آورده است. اکنون، دیگر لایههایِ اجتماعی مردم ایران نیز با فرمانروایی ۴۴ ساله آخوند و به همت کوشش همین جوانان، اندک، اندک به اندیشه در باره باورهای خُرافی ـ مذهبی خود پرداخته و هر روز خود را همسوتر با جوانان دیده و پا به میدان میگذارند. مسجدها، این مرکزهای شستشوی مغزی و هدایت به گُمراهی، روز بهروز کسادتر شده و بسته میشوند و این تازه آغاز کار پاکسازی و پالایش ایران از حاکمیت اسلام به ویژه مذهب شیعه و باورهایِ خُرافی مردم در جامعه ایران است.
ماهیت اسلام از آغاز همین بوده است
اندک کسانی هستند که هنوز در شیفتگی دینی ـ مذهبی خود ادعا میکنند که اسلام این نیست و اینان اسلام را درست پیاده نمیکنند. ولی حقیقت تاریخی نشان میدهد که پایه بنیادی اسلام در نیرومندشدن، با غارت، کشتار و دستیافتن به مال، برده و کنیز بوده است. محمد که ۱۳ سال نتوانسته بود حتا بیش از سد تن را پیرو خود کند تنها راه را همآن شیوه سنتی قبیلههای عرب در حمله به کاروانها، قبیلههای دیگر عرب و سرزمینهای دیگر با غارت و وعده مال و زن و برده به مسلمانان دید که کارساز از کار درآمد. آنان که خود را خیلی باورمند به اسلام میدانند توضیح دهند که چرا آیههای مکی قرآن زمانی که محمد در مکه است و ۱۳ سال دعوت میکند و نه تنها پیروانی نمییابد که بیشتر مورد تمسخر نیز قرار میگیرد با آیههای مدنی که پس از ترک مکه و رفتن به مدینه است، زمین تا آسمان با یکدیگر تفاون دارند؟ در اولی همه از محبت و برادری و انسانیت و اخلاق میگوید و در دومی، زمانی که اندکی نیرو گرفته است، همه بر قتل و غارت و کشتار دشمنان و یا نامسلمانان تاکید دارد.
در آیههای گوناگونی در سوره “توبه” همه فرمان به قتل و کشتار غیر مسلمانان است. این دیگر زمانی است که محمد با غارت و کشتار نیرومند شده و پیروانش که مال، اسیر، برده و زن بسیار برایشان با”برکت” بوده است، روز به روز بیشتر شدهاند.
معنی غزوه اسلامی چیست؟
“غزوه یعنی حمله ناگهانی به کاروان یا قبیله دیگر و تصاحب اموال و زنان آنها. سادهترین شکل تنازع بقا در شبه جزیره عربستان. ” کتاب ۲۳ سال علیدشتی، برگ ۱۹۴
این اسلام”رحمانی” آغاز کارش با این غزوهها یعنی غارت و چپاول و کشتارهای بیرحمانه شکل میگیردکه داستانهایی بس دردناک دارد که چگونه حتا گاه به تسلیم شدگان رحم نکرده و آنان را سلاخی کردهاند.
ایرانیان از سر ناچاری اسلام را پذیرفته و بارور کردند
عربهای بادیهنشین که به شکل قبیلهای زندگی میکردند، نه دولتی داشتند و نه با سازوکار دولتداری و کشورداری آشنایی و سررشتهای داشتند. درفرمانروایی بر سرزمین بزرگی چون ایران چگونه باید سازوکار کشورداری و اداری را بر قرار میساختند؟ این توانایی تنها در ایرانیان بود و چنین میشود که سازوکار اداری به دست ایرانیان اداره شده و در حقیقت به آنان آموزش داده میشود. بیسبب نیست که:
“… یک خلیفه خودخواه مغرور بلندپرواز اموی[سلیمان بن عبدالملک]مجبورشد، این عبارت معروف را بگوید که” از این ایرانیها شگفت دارم. هزارسال حکومت کردند[تا آن زمان را میگوید] و ساعتی به ما محتاج نبودند و ما صدسال حکومت کردیم و لحظهای از آنها بینیاز نشدیم. ” دوقرن سکوت، برگ ۷۴، استاد زرینکوب
تا دههها پس از فرمانروایی عربها، سیستم اداری و دیوانسالاری به فارسی نوشته میشدند تا زمان ابومحمد حجاج بن بوسف (زاده ۴۰ ه. ق. مرگ ۹۰ ه. ق (۵۳ سالگی) که در زمان خلیفه عبدالملک و پس از او پسرش ولید یکم خدمت میکرد و به عنوان حاکم عراق نقش مهمی در دگرگونیها داشت از آن میان ضرب سکههای اسلامی (دِرهم نقره) به جای سکههای دوران ساسانیان که تا آنزمان بکار بُرده میشد و مهمتر از آن دگرگون کردن زبان دیوانسالاری از فارسی به عربی. او به شدت علیه موالیان (غیر عربها) بود و در سنگدلی و خونریزی شهره. در زیر زور و فشار و ترس از خونریزی و وحشیگری بیاندازه عربهای فرمانروا، شوربختانه نقش ایرانیان در بالندگی و پیش بُرد اسلام بسیار پُررنگ است چه در آمورش دیوانسالاری و کشورداری و چه در نوشتار (کتاب و شعر) و چه در گفتار.
اینک ولی همین ایرانیان…
اینک ولی همین ایرانیان نخستین ملتی هستند که پس از ۱۴۰۰ سال از پیدایش اسلام، برای نخستین بار در تاریخ، به ریشهکن کردن و بیرون راندن این دین و خُرافههای آن که چون بختک به زندگی آنان چسبیده و قرنها آنان را از پیشرفتوترقی بازداشته است، بپا خاسته و ازاین پس اجازه حضور آن را در زندگی اجتماعی خود نخواهند داد و خود را از شر وجود شریعت اسلام آزاد خواهند کرد. جوان ایرانی اینک با امکانهای فراوانی که یا استفاده از اینترنت و موبایل و ماهواره و… در اختیار دارد در هر موردی پرسوجو کرده و به بررسی میپردازد و میاندیشد که حرام و حلال چه معنیای دارد؟ چرا در آغاز اسلام و در مکه از آن خبری نیست تا زمانی که اسلام رشد و نمو میکند آنگاه ساخته و پرداخته میشود تا انسان مسلمان را اسیر پنجههای خود کند؟ چرا این حلال و حرام با خواست خود آخوندها هر زمان بخواهند میتواند جابهجا و دگرگون شود. مگر خمینی چنین کاری نکرد؟ مگر رباخواری و مال مردم خواری حرام نبود چگونه در ایران آخوند زده امروز ربا و دزدی از مال مردم آشکارا انجام میشود و در هیچ کشوری به اندازه ایران بانگهای ریز و درشت که راهی است برای چاپیدن مردم، وجود ندارد؟ مگر دروغگو دشمن خدا دانسته نمیشد؟ چگونه امروز در حکومت اسلامی دروغگویی و وارونه سازی از پایههای استوار زیست و زندگیی حکومت است؟ جوان ایرانی حتمن پرسش میکند هنگامیکه هر شهروند به دولت مالیات میپردازد خمس و زکات و سهم امام و… دیگر چه دکان شیادی است که آخوندها باز کردهاند و با تکیه برآن مردم باورمند را فریب داده تا بدون کار و کوشش با مفت خواری جیب گشاد و پُرنشدنی خود را اندکی پُرکنند؟ یک باورمند اگر این خمس و زکات و سهم امام را ندهد پولاش حلال نیست! از این سادهتر نمیتوان سر مردم باورمند کلاهی گشاد نهاد!
سخن آخر
نیاکان ما زیر فشار، زور و جنایت عربها نه تنها تسلیم شدند که مجبور به بارور کردن اسلام و توسعه فرهنگی آن شدند. امروز پس از ۱۴ سده فرزندان آنان کمر همت بستهاند که خود را از زیر بار این زور و بند و سد پیشرفت رها کرده و دخالت اسلام در زندگی روزمره خود را برای همیشه به خاک بسپارند و ایران را از جرگه کشورهای اسلامی بیرون آورده و راه آزادی و رفاه ایران را هموار نمایند.
کوروش گلنام
از: گویا