سایت ملیون ایران

شادیار عمرانی: زنان تاثیرگذار ایران؛ مریم زندی

شادیار عمرانی

 
سقز

«ایران‌وایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌اند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌اند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند. 

ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشته‌اند هم می‌پردازیم. شما هم می‌توانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.

به‌علاوه، جلد دوم کتاب با نام‌هایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که به‌نظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید را برای ما به ایمیل info@iranwire.com  بفرستید.

فراموش نکنید که مجموعه کتاب‌های «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخاب‌های شما گردآوری می‌شوند و منتخبان‌تان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را می‌توانید از این لینک دانلود کنید»

***

«مریم زندی»، عکاسی است که فعلِ «نمی‌توانم» و «نمی‌شود» در ادبیات ذهنی‌اش جایگاهی ندارد و می‌گوید: «همیشه به‌دنبال رویاهایم رفته‌‏ام و یاد گرفته‏‌ام بجنگم، حقم را بگیرم و نگذارم غمگین و ناامیدم کنند.»

مریم زندی که از میان ترکمن صحرا و شهر گرگان برخاسته، برای عکاسی در زندگی مبارزه‌های زیادی کرده است و همان‌طور که در روزهای بهمن ۱۳۵۷ در‌حالی‌که با یک دست فرزندش و در دست دیگر دوربین خود را گرفته بود و عکس‌های ماندگاری گرفت، در سال ۱۳۸۹ از گرفتن نشان دولتی از وزیر دولت «محمود احمدی‌نژاد» خودداری کرد.

مریم زندی یکی از زنان عکاس تاثیرگذار و جسور است که می‌‌گوید: «عکاسی زندگی من را اشغال نکرده، بلکه من از او دعوت کرده‌ام تا به من احساس رضایت و امید بدهد.»

خیلی از کسانی که درباره هنر ایران می‌دانند، مریم زندی را به اعتبار مجموعه چندجلدی چهره‌هایش، به‌عنوان عکاس پرتره می‌شناسند؛ اما او که کار خود را با بازیگری آغاز کرده، یکی از نخستین عکاسان خبری زن ایرانی است که عکس‌های او از روزهای انقلاب کم‌نظیر است.

مریم زندی متولد دی‌ ۱۳۲۵ در شهر گرگان است. او که خواهر ناتنی‌ و کوچک‌تر «نادر ابراهیمی»، نویسنده و کارگردان است، از طریق برادر با ادبیات، به‌ویژه ادبیات جهان آشنا شد و آثار نویسندگان سرشناسی چون «هرمان هسه» و «آندره ژید» را خواند. خودش می‌گوید که خواندن کتاب «سیذارتا» در ۱۵ سالگی در تصمیم‌گیری مهم زندگی‌اش موثر بود. زندی بعد از گرفتن دیپلم به تهران آمد و در دانشگاه تهران در رشته حقوق و علوم سیاسی شروع به تحصیل کرد؛ اما این رشته‌ای نبود که برای دختر جوان پُرشوری مانند او کافی باشد. هنوز درسش تمام نشده بود که برای بازی در فیلم «آتش بدون دود» به «نادر ابراهیمی‌» پیوست و در چند قسمت از این مجموعه بازی کرد.

در همین زمان بود که متوجه علاقه‌اش به دوربین و عکاسی شد و آن‌طور که «ناصر تقوایی» درباره‌اش گفته است، دوربین جزیی جداناپذیر از او شد.

مریم زندی عکاسی را از زادگاه خود، ترکمن صحرا آغاز کرد. او از زندگی مردم و طبیعت، پابه‌پای عشایر در کوچ به ییلاق و قشلاق عکاسی کرد. این مجموعه عکس‌ها از ترکمن صحرا در سال‌های اول انقلاب با هزینه شخصی منتشر شد.

اوج عکاسی‌ زندی در زمان انقلاب و عکس‌هایی بود که از اتفاقات آن ‌روزها گرفت. او در مقدمه کتابش به نام «انقلاب ۵۷» که مجموعه‌ای نفیس از عکس‌های آن روزها است، نوشته است: «میدان ۲۴ اسفند شلوغ بود. نمی‌توانستم در خانه بمانم. خودم را به یک ایستگاه سرپوشیده اتوبوس رساندم و تصمیم گرفتم از آن بالا بروم؛ اما با بچه‌ای در بغل که نمی‌شد!»

اما مریم زندی با جسارتی عجیب در همان شرایط عکس‌های به یادماندنی گرفت و نام خود را به‌عنوان عکاس خبری تثبیت کرد. هرچند که در سال‌های بعد از انقلاب با توجه به ممنوعیت‌هایی که برای عکاسان زن به وجود آمد، کمتر در حوزه خبری مجالی برای فعالیت او ایجاد شد. بنابراین زندی زاویه دوربینش را به سمت دیگری چرخاند و شروع به گرفتن پرتره‌ از چهره هنرمندان و افراد شناخته شده کرد. پرتره‌هایش تفاوت زیادی با آن چیزی داشت که تا کنون از چهره هنرمندان ایرانی گرفته شده بود.

او «چهره‌ها» را با تصویر اهالی قلم و نویسندگان و شاعران در دورانی شروع کرد که کمتر کسی به‌سراغ عکاسی از آن‌ها می‌رفت. اما کتاب اول، قدم بزرگ و سختی بود که با پشتکار مریم زندی و کمک «ابراهیم حقیقی» کامل شد.

عکاسی از چهره‌های فرهنگی و هنری، اما آن‌طور که در تصور است، کار ساده‌ای نبود و از آن‌جایی که زندی نخستین عکاسی بود که دست به انجام چنین پروژه‌ای بعد از انقلاب زده بود، با مشکلات زیادی روبه‌رو شد.
او در گفت‌وگو با سایت «هنرآنلاین» درباره سختی‌های کار گفته است: «به هر شاعر یا نویسنده‌ای که زنگ می‌زدم و می‌گفتم، می‌خواهم از او عکس بگیرم، نگران می‌شد و می‌پرسید، شما برای چه می‌خواهید از من عکس بگیرید؟ من شاعرم، از شاعر که کسی عکس نمی‌گیرد. در آن روزها فضا به‌شدت دچار دسته‌بندی و نگرانی بود. تازه وقتی کلی توضیح می‌دادم که نه چپم و نه راستم و این عکس‌ها برای هیچ مجله‌ای نیست، تعجب می‌کردند که من می‌خواهم مفت و مجانی از آن‌ها عکس بگیرم. چون به هر حال این کار هزینه‌هایی داشت، تازه در آن سال‌ها به زحمت فیلم پیدا می‌کردم. برای اینکه از یک نفر عکس بگیرم، به چندین عکاسی سرمی‌زدم تا بتوانم یکی دو حلقه فیلم پیدا کنم و بروم عکس بگیرم. البته این شرایط بیشتر موقعی بود که کتاب اول پرتره‌ها را کار می‌کردم. بعد از آن فیلم وارد کشور شد و شرایط برای تهیه پرتره‌های کتاب دوم بهتر بود. وقتی کتاب اول درآمد، ادامه کار هم برای من هموار‌تر شد؛ یعنی همه دیدند که چه کاری دارد انجام می‌شود. ولی در کتاب اول سخت‌ترین شرایط را داشتم چون خیلی‌ها از نگرانی و ترس از این که من عکس‌ها را به چه کسی می‌خواهم بدهم و چه کار می‌خواهم بکنم، حاضر نشدند از آن‌ها عکس بگیرم.»

اما فقط حساسیت هنرمندان و نویسندگان تنها سختی این کار نبود؛ گرفتن مجوز کتاب نیز خوان دیگری بود که اگر پافشاری زندی در این میان نبود، شاید هیچ وقت کتاب چهره‌ها منتشر نمی‌شد. او بعد از انتشار این عکس‌ها در سال ۱۳۷۳ بود که راه را برای چهره‌های بعدی که تصویر هنرمندان سینما، تئاتر و موسیقی بود، باز کرد.

این کتاب‌ها البته مریم زندی را به جبهه دیگری برد که بیش از ۲۰ سال است در آن درگیر جنگی بزرگ است. انتشار عکس‌ هنرمندان در کتاب با کیفیتی که زندی گرفته بود، آن هم در دوره‌ای که هنوز ارتباطات به وسعت امروز نبود و دوربین‌ها بیشتر آنالوگ بودند، باعث شد تا روزنامه‌ها و ناشران بدون گرفتن اجازه از عکاس، آن‌ها را منتشر کنند. با گسترش اینترنت، میزان استفاده بدون اجازه عکس‌ها بیشتر شد. اما زندی با استفاده از دانش قضایی خود، یکی از نخستین عکاسانی بود که با استفاده از «قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان» که در سال ۱۳۴۸ تصویب شده بود، برای احقاق حق کپی‌رایت آثار خود اقدام کرد؛ جنگی که هنوز هم برای او ادامه دارد.

او هم‌چنین یکی از معدود هنرمندانی است که به اقدامات صنفی برای عکاسان اعتقاد دارد و جزو هیات موسس «انجمن عکاسان ایران» است که بعد از سال‌ها اختلاف، با تلاش او و چند نفر دیگر از عکاسان تأسیس شد. زندی هم‎چنین نخستین رئیس هیأت مدیره انجمن بود.

او در کنار فعالیت‌های صنفی، حقوقی و هنری، در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی نیز ساکت نبوده و در سال ۱۳۸۸ از جمله کسانی بود که نسبت به انتخابات ریاست‌جمهوری و نتیجه‌ آن اعتراض کرد و در تیر آن سال دستگیر شد و به زندان افتاد. او در خرداد ۱۳۸۹ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت شد تا نشان رسمی درجه یک هنری را که معادل دکترا است دریافت کند؛ اما او در این مراسم شرکت نکرد و اعلام کرد که حاضر نیست از آن دولت هیچ نشانی را دریافت کند. تبعات این اقدام اما باعث ممنوعیت از کار برای مریم زندی و تحت فشار قرار دادن انجمن عکاسان برای کنار گذاشتنش از هیات‌مدیره شد.

ماجرا البته به این جا ختم نشد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار کتاب انقلاب ۵۷ او را نیز صادر نکرد و این کتاب که در چاپخانه آماده پخش بود، توقیف شد. حتی تقویم‌هایی که او طراحی کرده بود نیز با برای عرضه با مشکلاتی روبه‌رو شد.

با روی کار آمدن دولت «حسن روحانی»، با آنکه ممنوعیت کاری زندی رفع شد؛ اما کتابش همچنان در ارشاد توقیف ماند و از حضورش در هیات‌مدیره انجمن ممانعت شد.

مریم زندی در یک جلسه سخنرانی پرتنشی که قرار بود از لایحه حقوق شهروندی صحبت کند، درباره ماجرای فشارهایی که به انجمن برای حضور او شده بود، اشاره کرد و بعد از آن نیز در نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی، از محدودیت‌های یک زن عکاس گفت: «من عکاسم، قاضی نیستم. عکاسی برای من حرفه، هنر و وظیفه است. ایمان دارم که عکس‌هایم از وقایع اجتماعی ایران، اسنادی برای ملت و نسل‌های آینده است و تاریخ قضاوت خواهد کرد که من تاچه اندازه به وظیفه فرهنگی خود عمل کرده‌ام.»

مریم زندی در سال ۱۳۹۲ با پافشاری فراوان توانست مجوز انتشار کتاب انقلاب ۵۷ را بدون حذف حتی یک عکس بگیرد. او در مراسم شب بزرگداشت خودش که مجله «بخارا» برگزار کرد، گفت: «من حرف زیادی برای گفتن ندارم. همیشه گفته‏‌ام عکس‏‌های من، حرف‏‌های من هستند و بسیاری از آن‌ها را شما دیده‏‌اید. پس حرف‏‌هایم را شنیده‏‌اید. همیشه گفته‎ام که عاشق حرفه‏‌ام، هنرم، عکاسی هستم و از شروع کارم سعی کرده‏‌ام آثارم تاثیرگذار، مفید و ماندگار باشد. در مجموعه‎های چهره‏‎ها که بیشتر من را با آن‌ها می‏‌شناسند، خواستم دوربینم را به سمت کسانی بگیرم و نور فلاشم را بر کسانی بتابانم که به‌طور سیستماتیک در تاریکی قرار داشتند.»

از: ایران وایر

خروج از نسخه موبایل