سایت ملیون ایران

شادیار عمرانی: زنان تاثیرگذار ایران؛ فائقه آتشین(گوگوش)

شادیار عمرانی

گوگوش و سعید کنگرانی در نمایی از فیلم در امتداد شب ۱۳۵۶
  •  

«ایران‌وایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌اند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌اند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند. 

ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشته‌اند هم می‌پردازیم. شما هم می‌توانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.

به‌علاوه، جلد دوم کتاب با نام‌هایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که به‌نظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید را برای ما به ایمیل info@iranwire.com  بفرستید.

فراموش نکنید که مجموعه کتاب‌های «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخاب‌های شما گردآوری می‌شوند و منتخبان‌تان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را می‌توانید از این لینک دانلود کنید»

***

قرن بیست و یکم برای ایرانی‌ها با یک اتفاق بزرگ آغاز شد؛ کنسرت یکی از محبوب‌ترین خوانندگان مردمی ایران. این کنسرت، اما تنها یک اجرای زنده موسیقی نبود؛ برای بسیاری از ایرانی‌ها تجربه بی‌بدیلی از بازپس‌گیری فرزند بالنده فرهنگی بود که بیش از بیست سال در زیر فشار اختناق و سرکوب از نظرها پنهان نگه داشته شده بود. در آن شب گرم اولین تابستان قرن نو، استادیوم بیست هزار نفری «ایر کانادا» در تورنتو مملو از ایرانی‌هایی بود که بهترین لباس‌هایشان را برای استقبال از «شاه‌ماهی» صحنه‌ها پوشیده بودند، چشمان‌شان از شوق پر از اشک بود و انتظار سال‌هایشان در شرف پایان. نور بر صحنه تابید، موزیسین‌ها نواختند و ثانیه‌هایی بعد، فریادهای شادی برخاست؛ گوگوش همچون گوهری درخشان بر روی صحنه حاضر شد.

این تصویر شاید از جمله خاطرات مشترک و فراموش‌ناشدنی ایرانی‌ها است؛ حتی آنانی که در داخل ایران از صفحه تلویزیون‌هایشان به تماشا نشستند. گوگوش، گرچه برای بیست سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ از خواندن باز مانده بود، گویی صدایش هرگز خاموش نشده بود. نسل‌هایی که پس از انقلاب به دنیا آمده بودند ترانه‌هایش را از بر بودند، با آنها خاطره ساخته بودند، فیلم‌هایش را بارها و بارها دیده بودند و عکس‌هایش را جمع‌آوری و تکثیر کرده بودند، از زیبایی و خلاقیتش، لباس و مدل مو و آرایش گرفته تا رقص و هنر اجرا و صدای منحصر به فردش الهام گرفته بودند. او در خاطره نسل خود و در رویای نسل‌ جوان هر روز خوانده بود، بازی کرده بود، رقصیده بود، لطیفه گفته بود، برنامه اجرا کرده بود و هر روز جایگاهش بی‌رقیب‌تر از پیش شده بود. گوگوش بی‌شک یکی از تأثیرگذارترین زنان تاریخ ایران است که حضور هنرش در زندگی روزمره نسل‌های مختلف نقش تأثیرگذار او را منحصر به فرد کرده است.

وقتی در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۲۹ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد، او را «فائقه آتشین» نام نهادند. استعداد شگرف او از زمانی که نوپا بود توجه‌ها را به خود جلب کرد. وقتی پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند او تنها دو سال داشت و چندی نگذشت که در کنار پدرش زندگی هنری خود را آغاز کرد. او نمایش و آکروبات اجرا می‌کرد، گویی که بازیگری حرفه‌ای است. هفت‌ساله بود که در مقابل دوربین اولین فیلمش قرار گرفت و کمتر از یک سال بعد در برنامه «صبح جمعه» رادیو ایران آواز خواند.

کودکی فائقه که پدر و اطرافیانش او را با نام گوگوش صدا می‌کردند شبیه خیلی از کودکان نبود. شرایط زندگی، او را در کودکی بالغ و مسئولیت‌پذیر کرده بود. گوگوش از همان کودکی یاد گرفت که هم‌زمان که درس می‌خواند، شبها بر روی صحنه بدرخشد و سمبلی از هنرمندی الهام‌بخش برای کودکان نسل خود و پس از خود شود. برخی از آنها چنان الگو گرفتند که خود نیز پای در این عرصه گذاشتند و هنرمندان موفقی شدند. 

در نوجوانی گوگوش هنرمندی شناخته شده و مرکز توجه‌ها بود؛ استعدادهایش روز به روز بیشتر شکوفا می‌شد و بر گستره شهرتش می‌افزود. او در فیلم‌هایی همچون «فرشته فراری»، «بیم و امید»، «پرتگاه مخوف»، «شیطون بلا» و «فیل و فنجان» بازی کرد و به دردانه سینمای ایران بدل شد. گوگوش در شانزده سالگی در فیلم «حسین کرد»، ساخته «اسماعیل کوشان» ملقب به پدر سینمای ایران، در کنار پدرش «صابر آتشین» نقش آفرینی کرد. در همان سال ترانه «تصویر مادر» را که ترانه‌ای هندی بود با شعری از «کریم فکور» اجرا کرد. این ترانه تنها یکی از چندین ترانه‌ای بود که او در سال ۱۳۴۵ اجرا کرد؛ ترانه‌هایی که برایش ساخته و تنظیم شدند و استعدادهای شگرف او را به همگان به عنوان هنرمندی که آمده تا روی صحنه بماند، معرفی کردند.

از همان ابتدا، آهنگسازان و هنرمندان مطرحی هم‌چون «عماد رام»، «ناصر تبریزی»، «عطا‌ء‌الله خرم»، «انوشیروان روحانی»، «پرویز غیاثیان»، «حسن شماعی‌زاده»، «پرویز مقصدی» و «سلیمان اکبری» برای او آهنگسازی کردند. گوگوش ترانه‌های فلکلور ترکی آذربایجانی، خراسانی و زاهدانی را نیز اجرا ‌کرد. آهنگسازان خیلی زود دریافتند که کار با گوگوش آسان است و نتیجه کار درخشان. او به آسانی نت‌ها و تحریرهایی بی‌نقص را می‌خواند؛ به گونه‌ای که گویی این آهنگ‌ها با صدای خواننده‌ای دیگر هرگز شبیه اجرای گوگوش نمی‌شوند. ترانه‌سرایان روشن‌فکر مانند «ایرج جنتی عطایی» و «تورج نگهبان» نیز می‌پسندیدند که اشعارشان با صدای بی‌بدیل گوگوش به گوش همگان برسد.

دهه چهل و پنجاه خورشیدی، ستاره درخشان گوگوش پرنورتر شد و او را به شهرتی رشک برانگیز رساند. آوازه او از مرزهای ایران گذشته بود و به کشورهای همسایه و حتی اروپا رسیده بود. کارنامه کاری گوگوش پر شده بود از آثاری که عام و خاص زمزمه می‌کردند. آهنگسازان و تنظیم‌کنندگان روشن‌فکر از «بابک بیات»، «اسفندیار منفردزاده»، «واروژان»، «مارتیک»، «صادق نوجوکی»، «ژاکلین»، «فرید زلاند» و «ناصر و منوچهر چشم‌آذر» گرفته تا ترانه‌سرایان مطرحی چون «اردلان سرفراز»، «شهیار قنبری»، «منصور تهرانی»، «زویا زاکاریان»، «مسعود فردمنش» و «سعید دبیری» برایش آهنگ می‌ساختند و ترانه می‌سرودند تا او با هنر جادویی‌اش پیام آن‌ها را به گوش همه، از هر طبقه، اندیشه، سلیقه، نسل و خاستگاه اجتماعی برساند. گوگوش جوان اکنون نه تنها هنرمند محبوب و مشهوری بود، بلکه جلوه‌گر فرهنگ رو به ترقی و بالندگی ایران به شمار می‌آمد. فیلم‌هایی که بازی می‌کرد هر یک به بخشی از تاریخ فرهنگ هنری ایران بدل شدند؛ از «طلوع» برادران «میناسیان»، «پنجره» «جلال مقدم» و «ممل آمریکایی» «شاپور قریب» گرفته تا «بی‌تا» و «همسفر» و «ماه‌ عسل»، «شب غریبان» و «نازنین» و «در امتداد شب». فیلم‌سازان جوان مانند «فریدون گله»، «مسعود اسداللهی»، «فرزان دلجو»، «پرویز صیاد» و «علیرضا داوودنژاد»، که هر یک خود دارای آوازه‌ای از نوآوری و استعداد بودند مشتاقانه از هنر، شهرت و محبوبیت گوگوش در فیلم‌های مطرح‌شان بهره‌مند شدند.

گوگوش نه تنها از سوی منتقدان و هنرمندان تجلیل می‌شد و جوایزی هم‌چون جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن پنجمین جشنواره سینمایی «سپاس» را برای ایفای نقش در فیلم «بی‌تا» از آن خود کرد، بلکه منتخب بی‌رقیب مردم بود. طرفدارانش افزون بر این که آهنگ‌هایش را از بر بودند، برای اجراهای زنده‌اش صف می‌کشیدند و برای دیدن هنرآفرینی‌اش چشم از صفحه تلویزیون برنمی‌داشتند. جوان‌ترها مجله‌ها و روزنامه‌هایی را که عکسی از گوگوش در آن‌ها چاپ شده بود می‌خریدند تا از آن عکس‌ها آلبوم بسازند. گوگوش لباس، مدل مو، آرایش و حتی رقص‌هایش را خود ابداع می‌کرد؛ ابداعاتی چنان هنرمندانه و بدیع که الگوی مد روز جوانان می‌شد. «مدل گوگوشی» فقط یک مدل مو و آرایش صرف نبود، بلکه بر کلیشه زیبایی برای زنان که با گیسوان بلند، ابروان کمانی پهن، پیراهن چین دار و قد بلند، جواهرات درشت و گونه و لب‌های سرخ سنجیده می‌شد، شوریده بود. او بعدها توضیح داد که در کوتاه کردن موهایش قصد هنجارشکنی نداشت بلکه حاصل شرایط روحی دشواری بود که در آن به سر می‌برد؛ اما، انتخابش برای ظاهر شدن با آن سبک و سیاق، نشان از اعتماد به نفس و عزمی داشت که بدل به الگویی الهام‌بخش برای نسل جوان شد.

فائقه آتشین، اما تنها در هنر نبود که می‌درخشید. زندگی شخصی او که دائماً با حواشیِ گاه نه‌چندان پایبند به حقیقت و مخدوش با شایعات در بین مردم می‌پیچید، بخش مهمی از شخصیت تأثیرگذار او را رقم زد. هوادارانش در لابه‌لای شایعات مبالغه‌آمیز از زندگی خانوادگی و روابط شخصی او، گوگوشی را می‌شناختند که زیر بار ستم نمی‌ماند، خود را به هنر، مردم و اطرافیانش مسئول می‌داند و منبعی الهام‌بخش برای زنانی است که مابین رشد و بالندگی اجتماعی و توقع‌های نظام کهن مردسالار باید مبارزه می‌کردند. او چهار بار ازدواج کرد. خود در مصاحبه‌هایش از پدر و همسران سابقش، «محمود قربانی»، «بهروز وثوقی»، «همایون مصداقی» و «مسعود کیمیایی»، با وجود فراز و نشیب‌ها و سختی‌هایی که متحمل شده بود به عنوان انسان‌های تأثیرگذار یاد می‌کند و در بازگویی داستان زندگی خود تصویری از مقاومت، استقامت، پیشروی، تلاش و قدرت‌یابی ترسیم می‌کند تا هر فراز و نشیب را منبع الهام برای زنانی کند که با او همدل، هم‌‌قصه و هم‌درد بوده‌اند.

بخشی از این تأثیرگذاری عمیق درست زمانی رقم خورد که جمهوری اسلامی از هراس محبوبیت و شهرت گوگوش، او را زیر فشار و بازجویی قرار داد و سرانجام، به اصطلاح خانه‌نشین کرد. او که در بحبوحه انقلاب پس از سفری به ایالات متحده، به ایران بازگشته بود، چندین بار مورد بازجویی قرار گرفت و صدا، نام، هنر، تصاویر و یادش ممنوع شد. اما، گوگوش مانند هر آوازخوان و هنرپیشه‌ای نبود که حذفش از پرده سینماها و ویترین مغازه‌های کاست فروشی، او را از خاطره و زندگی روزمره مردم حذف کند. ترانه‌هایش روی کاست‌ها در پستوی خانه‌ها تکثیر و سپس پنهانی بین مردم پخش می‌شد. کودکان پس از انقلاب ترانه‌های گوگوش را از بر می‌کردند، صدای گوگوش از ضبط صوت ماشین‌ها و پنجره خانه‌ها به گوش می‌رسید. فیلم‌هایش در اوج دورانی که حتی داشتن دستگاه پخش ویدئو ممنوع بود، دست به دست می‌شد. نسل پس از انقلاب در کنار نسل پیش از خود برای آنچه تابستان سال ۲۰۰۰ در تورنتو کانادا رقم خورد، لحظه شماری می‌کرد.

خروج گوگوش از ایران با پیگیری مسیر هنری‌اش همراه شد. او آلبوم «زرتشت» را بر روی اشعاری از مسعود کیمیایی و آهنگسازی و تنظیم «بابک امینی» و بابک بیات ضبط و منتشر کرد. او خود نیز در این آلبوم آهنگسازی کرد. پس از تورنتو، شهرهای مختلف میزبان کنسرت‌های او شدند. او نزدیک به سه سال اول مهاجرت خود را صرف خواندن برای مردمی کرد که دل‌تنگ او بودند. این موضوع موجب دل‌خوری برخی از همکاران و دوستان قدیمی هنرمند او شد. آن‌ها توقع داشتند که گوگوش به محض خروج از ایران، به سراغ آن‌ها برود. اما، گوگوش دردانه مردم بود، به آن‌ها تعلق داشت و اولویت او، عشق خواندن و اجرا برای مردم بود.

او در سال ۱۳۸۲ با قطعه «کیو کیو بنگ بنگ» با ترانه‌ای از زویا زاکاریان، همکاری‌اش را با مهرداد آسمانی که در آن زمان از جمله خوانندگان و آهنگسازان نسل جوان به شمار می‌رفت، آغاز کرد. یک سال بعد، آلبومی را با همکاری زویا زاکاریان، شهیار قنبری، منوچهر چشم‌آذر، بابک امینی و مهرداد آسمانی تهیه و منتشر کرد. آلبوم «آخرین خبر» و سپس آلبوم «مانیفست» که حاصل هنرمندی او در کنار شهیار قنبری و مهرداد آسمانی بود، به طور گسترده مورد پسند هواداران گوگوش قرار گرفت و قطعات آن یک به یک شهرت یافتند.

گوگوش از سال ۱۳۸۷ بر جمع همکارانش در تولید قطعات جدید موسیقی و ترانه‌های نو افزود، دوباره با همکاران سابقش از جمله اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطایی، حسن شماعی‌زاده، فرید زلاند، سیاوش قمیشی و مارتیک آثاری گوش‌نواز خلق کرد و هم‌زمان با شاعران و آهنگسازان نسل جوان از جمله رها اعتمادی و بابک سعیدی همکاری کرد. او همچنین با حضورش در برنامه آکادمی گوگوش از شبکه تلویزیونی «منوتو»، این برنامه نوپا را به یکی از پربیننده‌ترین تولیدات رسانه‌ای بدل کرد.

فائقه آتشین، اکنون ۷۳ سال دارد، آثاری تازه خلق می‌کند، در ترانه‌ها و کنسرت‌هایش به موضوعات اجتماعی از جمله برابری جنسیتی، ستم علیه زنان و جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌پردازد و هم‌چنان مرکز توجه‌ها است. آن‌چه گوگوش طی هفت دهه عمر هنری خود بارها ثابت کرده این است که او موانع را به پشتوانه مهر و مقبولیتش در بین میلیون‌ها نفر در اقصی‌نقاط جهان و هم‌چنین اراده و عشقش به هنر پشت سر نهاده است و از پای نمی‌نشیند. او هر کجا که باشد تأثیرگذار است و نامش بر صفحات تاریخ و فرهنگ ایران ثبت شده است.  گوگوش به چند زبان می‌خواند، می‌رقصد، ایفاگری نقش می‌کند، برنامه اجرا می‌کند و جلوه‌گر صحنه‌ها است؛ نه یک بار، نه چند بار، نه در گذشته و امروز، بلکه همواره و شاید تا نهایت حافظه مردم؛ هنرمندی که هنرش و اثربخشی‌اش تاریخ ندارد.

از: ایران وایر

خروج از نسخه موبایل