سایت ملیون ایران

ایران پس از مهسا امینی؛ ۳۵۸ روز خون و مرگ و عصیان

رقیه رضایی

در چهلم حدیث نجفی، از کشته‌شدگان روزهای آخر شهریور، چندین نفر در اقصی نقاط ایران با گلوله ماموران سرکوب‌گر جان باختند. اما حکومت ادعا کرد که یک بسیجی هم در بهشت سکینه کرج کشته شده و بابت او، دو نفر را اعدام و بیش از نفر دیگر را با احکام سنگین زندان روبرو کرد.
 

یک سال از ۲۵ شهریوری که «ژینا (مهسا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد جان باخت، می‌گذرد. در این یک سال دست‌کم ۵۳۷ شهروند، از جمله ۷۱ کودک و نوجوان با گلوله‌ها، طناب‌ دار و باتوم‌های نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شده‌اند. ده‌ها هزار تن طعم زندان، شکنجه و بی دادگاه‌های جمهوری اسلامی را چشیده‌اند. 

در این یک سال، مقامات ارشد حکومت با دروغ، وعده‌و‌وعید و فریب افکار عمومی در دستگاه‌های پروپاگاندای خود، تعداد معترضان را اندک، آن‌ها را فریب‌خورده یا اوباش معرفی کرده‌اند. در مقابل، مقاومت زنان علیه حجاب اجباری و حمایت جوانان به آرمان دادخواهی و آزادی، از آن شهریور تا این شهریور، رنگ و غنای متفاوتی بخشیده است.

***

شهریور ۱۴۰۱؛ نام مهسا رمز شد

روز سه‌شنبه، ۲۲شهریور۱۴۰۱، دختر جوانی که به‌همراه خانواده‌اش برای مسافرت به تهران آمده بود، در مقابل مترو حقانی در شمال تهران، توسط گشت ارشاد بازداشت شد. 

چهارشنبه، ۲۳شهریور اولین زمزمه‌ها از به کما رفتن او در توییتر مطرح شد و ایران‌وایر برای اولین بار در گفت‌وگویی با برادر مهسا، نام او را اعلام و تصویرش را منتشر کرد.

پنج‌شنبه ۲۴  شهریور، تجمع‌های جسته و گریخته‌ای در مقابل بیمارستان «کسری» تهران، همان‌جایی که گشت ارشاد مهسای به کما رفته را به آنجا فرستاده بود، برگزار شد.

انتشار تصویر مهسا بر تخت بیمارستان و با لوله‌های دستگاه تنفس در دهانش، خشم و غم توامانی را در دل مردم ایران برانگیخت.

عصر جمعه۲۵شهریور، با وجود اینکه برادر مهسا به ایران‌وایر گفته بود که از ساعت هشت شب روز ۲۳شهریور پزشکان به خانواده مهسا گفته بودند که همه‌چیز تمام است، با قطع کردن دستگاه‌ها، ژینا (مهسا) امینی جان باخت

گزارش‌های شاهدان عینی از شروع تجمعات در خیابان‌های اطراف بیمارستان کسری و استفاده نیروهای امنیتی از باتوم و گاز اشک‌آور بود.

۲۶شهریور، پیکر مهسا با حضور شهروندان و زنان سقزی معترض در آرامستان «آیچی» سقز به خاک سپرده شد. شعار «ژن ژیان آزادی» و زنانی که روسری‌هایشان را در هوا می‌چرخنداند، از اصلی‌ترین نمادهای خلق شده توسط معترضان در این شهر بود. تصویری از سنگ مزار مهسا منتشر شد که در آن به کردی نوشته شده بود: «ژینا جان تو نمی‌میری، نامت رمز شد.»

اولین گزارش‌ها از شلیک به معترضان در روز ۲۸ شهریور منتشر شد. «فواد قدیمی»، شهروند ۴۰ ساله اهل دیواندره و پدر دو فرزند، نخستین جان‌باخته اعتراضات «زن زندگی آزادی» شد.

۲۹، ۳۰ و ۳۱ شهریور؛ هزاران تن در شهرهای مختلف ایران در اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی به خیابان‌ها آمدند. در مقابل نیروهای حکومت با اسلحه جنگی، شاتگان، باتوم و تمامی ابزار سرکوب، شهروندان معترض را سرکوب کردند.

نوجوانانی چون «نیکا شاکرمی» و «سارینا اسماعیل‌زاده» و زنان جوانی چون «حدیث نجفی» که با خشن‌ترین روش‌ها به قتل رسیدند، ازجمله کشته‌شدگان این چند روز آخر شهریور هستند.

در مقابل، درحالی‌که ماموران سرکوب حکومت در خیابان‌ها مردم معترض را به قتل رسانده و هزاران تن را بازداشت و شکنجه می‌کردند، دستگاه پروپاگاندای حکومت هم با پوشش گفته‌های مقامات مبنی‌بر بیمار بودن مهسا امینی و وعده‌و‌وعیدهای مقامات ارشد و تماس «ابراهیم رئیسی» برای عرض تسلیت به خانواده مهسا، تلاش داشتند واقعیت را وارونه نشان دهند.

اما پدر ژینا، «امجد امینی»، روز ۲۷شهریور در گفت‌وگویی با روزنامه «هم‌میهن»، با رد ادعای مقامات جمهوری اسلامی مبنی‌بر بیماری دخترش گفت: «ژینا هیچ بیماری‌ای نداشته و کسانی که می‌گویند او صرع یا بیماری زمینه‌ای داشته، دروغ می‌گویند، بیشترین بیماری‌ای که داشته سرماخوردگی بوده. همه این‌ها را از خودشان درآورده‌اند.»

مهر خونین ۱۴۰۱؛ مقاومت در خیابان، مدرسه و دانشگاه 

اول مهر، درحالی‌که مدارس و دانشگاه‌ها بعد از دو سال تعطیلی به‌دلیل همه‌گیری ویروس کرونا بازگشایی می‌شد، این ساحت‌ها به عرصه‌های جدیدی برای مبارزه علیه استبداد تبدیل شد. 

تصاویر و ویدیوهای بسیاری از اعتراض مدنی دانش آموزان، به‌ویژه دانش‌‌آموزان دختر در مدارس منتشر شد که با تجمع، درآوردن روسری و سر دادن شعار زن زندگی آزادی، پاره کردن عکس خامنه‌ای و خمینی از کتاب‌های درسی و آتش زدن آن، اعتراض می‌کردند. در مقابل، گزارش‌های بسیاری نیز از ورود نیروهای امنیتی به مدارس، تهدید، بازداشت و آزار دانش‌آموزان منتشر شد. تا جایی‌که در پی حمله نیروهای امنیتی به مدرسه «شاهد» در اردبیل، «اسرا پناهی»، دانش‌آموز این مدرسه در اثر خونریزی ناشی از ضرب و شتم ماموران سرکوبگر جان باخت. 

اگرچه حکومت سعی کرد با پخش ویدیوی از عموی اسرا، در دو روایت مختلف علت مرگ او را «ایست قلبی» و «خودکشی» اعلام کند و برادر او را نیز به گروگان گرفت، ولی بعدا «علی دایی»، ستاره فوتبال ایران و جهان، تایید کرد که اسرا به دست ماموران حکومت کشته شده است.

در عین‌حال، هر روز اعتراضات از ده‌ها دانشگاه ایران آغاز می‌شد و بعدازظهر به صحن خیابان کشیده می‌شد.

هشتم مهر، جمعه خونین زاهدان: در پی تجاوز یک فرمانده انتظامی در چابهار به یک دختر ۱۵ ساله، نمازگزاران اهل سنت در مصلی مسجد مکی زاهدان و شهروندان بلوچ در خیابان‌های اطراف این شهر، اعتراض کردند. در عوض، ماموران حکومت با به رگبار بستن صحن مصلی و خیابان‌های اطراف دست‌کم ۱۰۸ نفر را از کودک و نوجوان و مرد و زن به قتل رساندند.

سپاه در ابتدا مدعی شد که گروه «جیش العدل» به سوی مردم شلیک کرده، ولی وقتی مشخص شد تیراندازی از پشت بام کلانتری شماره ۱۶ زاهدان بوده. حکومت مدعی شد که معترضان قصد حمله به کلانتری شماره ۱۶ شهر زاهدان را داشتند و به‌همین دلیل به‌سمت آن‌ها شلیک شده است. اما شاهدان عینی و سازمان‌های حقوق‌بشری بلوچ، این روایت را مردود دانسته و تاکید کردند که مردمی که برای نماز آمده بودند به رگبار بسته شده و معترضان در خیابان نیز همگی برای اعتراض مسالمت‌آمیز آمده بودند. 

دهم مهر، «خدانور لجه‌ای»، جوان ۲۷ ساله بلوچی که قبلا به‌خاطر مقاومت در مقابل یک نیروی بسیج، بازداشت و در کلانتری تشنه‌لب به یک میله بسته شده بود، دراثر اصابت گلوله به کلیه‌اش، جان باخت. رقص خدانور و شور زندگی او، بعدها به نمادی برای مقاومت مدنی مردم ایران تبدیل شد.

۱۰مهر، در تهران نیز به دانشگاه صنعتی شریف حمله شد. دانشجوها که پس از روزها مقاومت در دانشگاه بسط نشسته بودند، با همکاری مسوولان دانشگاه و نیروهای امنیتی، به‌شدت مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفتند. تنها در آن روز، ده‌ها دانشجو در دانشگاه شریف با خشن‌ترین رویه بازداشت شدند. گزارش‌هایی از تیراندازی نیروهای امنیتی در دانشگاه نیز منتشر شد.

۲۳ مهر، آتش‌سوزی در زندان اوین: در‌حالی‌که خیابان‌های ده‌ها شهر ایران در التهاب اعتراضات ضدحکومتی بود، شنبه ۲۳مهر۱۴۰۱، شاهدان عینی از شنیده شدن صدای انفجار و دیده شدن دود ناشی از آتش‌سوزی در زندان اوین خبر دادند. همان‌زمان منابعی به «ایران‌وایر» گفته بودند که دست‌کم ۱۳ تن از زندانیان با گلوله ماموران زندان جان باختند.

«غلامحسین محسنی اژه‌ای»، رییس قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی اما، مدعی شد که آتش‌سوزی زندان اوین کار «عوامل دشمن» است. 

۳۰ مهر، تجمع بزرگ برلین با شعار «وقتش رسیده»: از زمان قتل حکومتی ژینا امینی، ایرانیان بسیاری در اقصی نقاط جهان در حمایت از هموطنان خود در داخل ایران اعلام کرده بودند. اما، با فراخوان «حامد اسماعیلیون»، از خانواده‌های دادخواه هواپیمای اوکراینی و سخنگو وقت انجمن این خانواده‌ها، ده‌ها هزار ایرانی و شهروندان سایر کشورهای اروپایی در حمایت از خیزش «زن زندگی آزادی» در برلین تجمع کردند. گفته می‌شود که این بزرگ‌ترین تجمع اعتراضی شهروندان یک کشور در دیاسپورا در طول تاریخ مدرن بوده است.

 

آبان ۱۴۰۱؛ چهلم کشته شدگان شهریور و سومین سالگرد آبان ۱۳۹۸

۴ آبان، چهلم ژینا امینی: تصاویر تجمع گسترده، بسته شدن جاده آرامستان آیچی و ویدیوهایی از شعار دادن شهروندان علیه حکومت، این روز را به یکی از به یاد ماندنی‌ترین روزهای خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» بدل کرد.

۱۲ آبان، چهلم حدیث نجفی: چهلم حدیث نجفی، زن جوانی که در مهرشهر کرج به دست ماموران سرکوبگر کشته بود، در کرج برگزار شد. تجمع‌های اعتراضی شهروندان در خیابان‌های اطراف آرامستان مهرشهر کرج به‌سرعت با مداخله ماموران امنیتی به خاک و خون کشیده شد. در این روز، ده‌ها تن در اقصی نقاط ایران، از جمله در کرج، با گلوله ماموران سرکوبگر کشته شدند، از آن جمله می‌توان به «محمود کشوری»، «مهرشاد شهیدی»، «مهسا موگویی»، «غزاله چلابی»، «حسینعلی کیاکجوری» و «بهنام لایق‌پور» اشاره کرد.

۱۲ آبان: حکومت مدعی شد که یک بسیجی به‌نام «روح‌الله عجمیان» نیز در «بهشت سکینه» کرج به‌دست معترضان کشته شده. بعدها، بیش از ده تن، از‌جمله یک کودک در ارتباط با این پرونده در معرض احکام سنگین زندان و اعدام قرار گرفتند. قوه‌قضاییه، «محمد مهدی کرمی» و «محمد حسینی» از معترضان بازداشت شده در این روز را به بهانه قتل عجمیان، اعدام کرد.

۲۴، ۲۵، ۲۶ آبان، یادبود آبان خونین ۱۳۹۸: در طی فراخوان‌هایی برای تجمع در ده‌ها شهر ایران، شهروندان برای بزرگداشت یاد کشته‌شدگان آبان ۱۳۹۸ به خیابان‌ها آمدند. گزارش‌ها از کشته شدن ده‌ها شهروند کرد در شهرهای مختلف کردستان از جمله مهاباد، بوکان، سقز، سنندج و دیواندره خبر می‌داد. 

«کیان پیرفلک»، کودک ده ساله‌ای که در ایذه در خودرو و به‌همراه پدر و مادر و برادر کوچکترش به رگبار بسته شد، روز ۲۵ آبان جان باخت. انتشار تصویر پیکر کوچک و بی‌جان او در میان انبوهی از یخ، پرده از جنایت ربودن پیکر کشته‌شدگان توسط نیروهای امنیتی برمی‌داشت. سخنرانی تاثیرگذار مادر او، «ماه‌منیر مولایی‌راد» در مراسم خاکسپاری این کودک و رد روایت حکومت مبنی‌بر حمله نیروهای نزدیک به «مجاهدین خلق» از سوی او و سایر اعضای خانواده، نام کیان را جاودان کرد.

کشتار روزهای آخر آبان در کردستان: روزهای ۲۸، ۲۹ و ۳۰ آبان با حمله نیروهای سپاه به شهرهای استان کردستان، کرمانشاه و برخی شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی، جان ده‌ها شهروند را گرفت. مهاباد، جوانرود و بوکان شهرهایی بودند که به گواه شهادت شاهدان عینی، مقاومت مردم با دست خالی و سنگ از سوی سپاه پاسداران به خاک و خون کشیده شد.

 

آذر ۱۴۰۱ در خون، اعدام، اعتصاب و اعتراض

هم‌زمان با فراخوان اعتصاب و اعتراض در سقز، شهر مهسا امینی و ده‌ها شهر دیگر ایران برای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر، تلاش‌ها برای بازداشت معترضان، فعالان مدنی و شهروندان عادی افزایش یافت.

بازار اغلب شهرهای ایران در این سه روز، به‌طور کامل تعطیل بود. گزارش‌ها حاکی از این بود که تنها هشت استان در اعتصاب سراسری این سه روز در میانه آذر شرکت نداشتند.

۱۷آذر، اعدام محسن شکاری: قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی سحرگاه ۱۷آذر، «محسن شکاری»، جوان تهرانی معترض را اعدام کرد. او در روندی کاملا غیرانسانی و ناعادلانه و در‌حالی‌که حتی قوه‌قضاییه منتظر درخواست اعاده دادرسی او هم نشده بود، ظرف مدت ۷۴ روز بعد از بازداشت و برای زهر چشم گرفتن از معترضان، اعدام شد.

۲۱ آذر، اعدام مجید رضا رهنورد: «مجیدرضا رهنورد»، کشتی‌گیر مشهدی بود که کمتر از یک ماه بعد از بازداشت در خیابان حر عاملی مشهد، به‌اتهام قتل دو مامور بسیجی، در «ملاعام»، اعدام شد. ویدیویی از او با دست شکسته منتشر شد که نشان می‌داد شکنجه شده و با چشم‌بند می‌گفت دوست ندارم سر مزارم گریه و زاری کنند، سر مزارم شادی کنند و آهنگ‌های شاد پخش کنند.

 

دی ۱۴۰۱؛ دو اعدام و مبارزه علیه اعدام بیشتر

در دی‌، درحالی‌که اعتراضات از خیابان به پشت بام‌های خانه‌ها و شعاردهی‌های شبانه تبدیل شده بود، روز ۱۷ دی‌ و در میانه اعتراضات گسترده مردمی برای توقف احکام اعدام صادر شده، محمد مهدی کرمی و محمد حسینی اعدام شدند.

محمد حسینی بعدا به نماد مظلومیت تبدیل شد و بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی در همدلی با بی‌کسی او و اینکه پدر و مادر و خواهر و برادری نداشته، خود را خواهر و برادر او خواندند. «ماشالله کرمی»، پدر محمدمهدی همانطور که بر سر مزار فرزندش می‌رفت، بر مزار محمد حسینی نیز حاضر شد. 

بهمن ۱۴۰۱؛ دروغی به نام «عفو»

در‌حالی‌که حکومت بابت اعدام‌های غیرقانونی شهروندان معترض تحت فشار بود و از سوی تلاش می‌کرد، رابطه به‌شدت تخریب شده خود را با غرب بر سر مساله هسته‌ای بهبود ببخشد، قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی در بخشنامه‌ای از «عفو» هزاران بازداشتی اعتراضات خبر داد.

صدها تن از شهروندان معترض بازداشت شده تحت این بخشنامه با قرار منع تعقیب، از زندان آزاد شدند، ولی این آزادی در گرو امضای تعهدنامه‌ای بود که در آن از بازداشتی‌ها می‌خواستند در آینده در هیچ اعتراضی شرکت نکنند. اگرچه بسیاری آن را امضا نکردند، ولی بازهم قوه‌قضاییه آن‌ها را آزاد کرد و با تبلیغات گسترده، آن را «عفو رهبر» جمهوری اسلامی در آستانه سالگرد «پیروزی انقلاب اسلامی» خواندند.

هم‌زمان در بهمن‌، گزارش‌های بسیاری از مسمومیت دانش‌آموزان دبیرستان‌های ایران، به‌ویژه دبیرستان‌های دخترانه منتشر می‌شد. نگرانی عمومی از این وضعیت، خانواده‌های نگران را به اعتراض در مقابل اداره‌های آموزش‌و‌پرورش واداشت.

 

اسفند ۱۴۰۱؛ روز جهانی زن و اعتراض برای دانش‌آموزان

۱۶ اسفند، معلمان ایران در بیش از ۲۰ شهر با تجمع در مقابل اداره‌های آموزش‌و‌پرورش، خواستار رسیدگی به مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان در مدارس ایران شدند.

۱۷ اسفند، روز جهانی زن با فراخوان تجمع فعالان زن و تجمع‌هایی در شهرهای مختلف برگزار شد. ویدیوهایی که ازجمله کانال‌ صنفی معلمان و کانال شورای هماهنگی تشکل‌های فرهنگیان ایران منتشر کرده‌اند، نشان می‌داد که گروه‌هایی از زنان در هفت حوض نارمک و خیابان ستارخان تهران، گوهردشت کرج و همچنین در شهر رشت، با شعارهایی مثل «زن، زندگی، آزادی» تظاهرات کردند.

۱۹ اسفند، منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی،  موسوم به «منشور مهسا» از سوی شش چهره سرشناس سیاسی، حقوقی، مدنی و حقوق‌بشری منتشر شد. این منشور اما، بعدا با خروج حامد اسماعیلیون و بعدتر خروج چهار عضو دیگر، از هم پاشید.

 

بهار و تیر ۱۴۰۲؛ نافرمانی مدنی در تعطیلات نوروز 

از اول تا پایان تعطیلات نوروز، هر روز ویدیوهای مختلفی از رقص، سرپیچی از پوشیدن حجاب اجباری و مقاومت زنان در مقابل نیروهای امر به معروف حکومت در شهرهای مختلف ایران منتشر می‌شد. هم‌زمان با گرم تر شدن هوا و رسیدن بهار، شهرهای مختلف ایران بیشتر از قبل شاهد حضور زنانی بودند که علیه تبعیض حجاب اجباری، مقاومت می‌کردند.

۲۹ اردیبهشت، اعدام «بچه‌های ایران»: قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی، برخلاف روال معمول که در طول روزهای هفته چوبه‌های دار را برپا می‌کنند، سحرگاه روز جمعه ۲۹اردیبهشت۱۴۰۲، «صالح میرهاشمی»، «سعید یعقوبی» و «مجید کاظمی»، سه معترض اصفهانی را در ارتباط با پرونده پرابهام «خانه اصفهان» اعدام کرد. بعد از آن، برادر یکی از معترضان اعدام شده را بازداشت کرد و پیکر این سه را ربود و در سه گورستان دور و جدا از هم، به غریبانه‌ترین شکل ممکن دفن کرد. اعدام‌ها در میان روزها و هفته‌ها مخالفت و تلاش مردم برای توقف حکم اعدام این شهروندان انجام شد. 

۲۱خرداد۱۴۰۲، تولد ده سالگی کیان در ایذه و چندین شهر جهان: در‌حالی‌که کیان پیرفلک در ۲۱خرداد باید ده ساله می‌شد، به ابتکار مادرش جشن تولید برای او در ایذه بر سر مزارش و چندین شهر دنیا، ازجمله استانبول و تورنتو برگزار شد.

همان‌زمان، ماموران امنیتی، «پویا مولایی‌راد»، پسرعمو ماه‌منیر، مادر کیان را به شلیک مستقیم به قتل رساندند. دستگاه پروپاگاندای حکومت ابتدا اعلام کرد که او قصد زیر گرفتن ماموران پلیس را داشته، ولی این روایت بعدا در گفت‌وگو یک منبع مطلع با «ایران‌وایر»، رد شد.

مادر کیان از آن زمان حتی در صفحه اینستاگرام خود نتوانسته فعالیت کند. قبلا منبعی به ایران‌وایر گفته بود که ماموران امنیتی ماه‌منیر را تهدید کرده بودند که همسر و پسرش را می‌کشند.

در این چهار ماه، بسیاری از بازداشتی‌های سابق اعتراضات دوباره بازداشت، احضار و تهدید شدند تا در تجمعات سالگرد مهسا امینی شرکت نکنند. 

مرداد ۱۴۰۲؛ دادخواهی در عاشورا، بازداشت و احضار خانواده‌های دادخواه. با آغاز روزهای عزاداری برای امام سوم شیعیان، دسته‌های عزاداری به مکانی برای اعتراض بدل شدند. با اجرای سود «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از سوی یک گروه عزاداری برای «غزاله چلابی»، از کشته‌شدگان اعتراضات در مازندران، این گروه از سوی ماموران امنیتی تحت فشار قرار گرفتند تا بگویند اجرایشان ربطی به اعتراضات نداشته است.  

هم‌زمان در اواخر مرداد، با نزدیک شدن به سالگرد اعتراضات سراسری به قتل حکومتی مهسا امینی، بسیاری از خانواده‌های دادخواه این اعتراضات، احضار، بازداشت و تحت فشار قرار گرفتند. بازداشت «ماشالله کرمی»، پدر محمد‌مهدی و همه اعضای خانواده «حنانه کیا» و خانواده «ابوالفضل آدینه‌زاده»، از آن جمله است.

 

شهریور ۱۴۰۲؛ فشارها بر خانواده «دختر ایران»، مهسا

در‌حالی‌که منابع مطلعی به ایران‌وایر گفته اند که فشارها بر خانواده ژینا (مهسا) امینی بسیار زیاد شده و آقای امینی هرجا که می‌رود یک سمند سفید به‌دنبال اوست، پدر مهسا در گفت‌وگویی با صدای آمریکا گفت که خانواده مراسم سالگرد او را بر سر مزارش برگزار می‌کنند.

او همچنین در متنی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، بر برگزاری این مراسم «مذهبی و سنتی» بر سر مزار دخترش تاکید کرده است.

این درحالی‌ست که روز ۱۴شهریور، «صفا عائلی»، دایی مهسا بازداشت شد. 

فشارها بر این خانواده، حاکی از وحشتی است که حکومت از برگزاری مراسم سالگرد مهسا دارد؛ دختری که یک بار گفتند صرع داشته، یک بار گفتند بیماری زمینه‌ای داشته و هیچ‌وقت قتل او را در بازداشتگاه وزرا برعهده نگرفتند و برای برعهده نگرفتنش، جان ۵۳۷ تن دیگر، از جمله ۷۱ کودک را نیز گرفتند.

از: ایران وایر 

خروج از نسخه موبایل