سایت ملیون ایران

آرمیتا، رضا فرمند

 

آرمیتا
با توفان‌های موی‌اش
در چشم‌های بیدار ایران
به خواب رفته است
*
|مومنان دیودلی که روشن نیست
از کدام غار دقیانوسی بیرون آمده‌اند
به زور تفنگ و دگنگ
می‌خواهند به دخترانی که پیشتاز زمان‌اند
زیستن بیاموزند
*
در روز روشن
در راه مدرسه و دانشگاه
در کمین موی‌ زنان
– چون نیاکان‌شان که در کمین کاروان‌ها-
می‌نشینند
دیندارانی که کردارشان
پلیدی را بی‌مرز کرده است
و دیو قصه‌ها را فرشته‌
*
اینان در ایمان‌شان، انگار
هیبنوتیزم شده‌اند که زن را نبینند
با اینکه با هزار زبان سخن می‌گویند
از رویارویی با زنان فرزانه
پرهیز می‌کنند
*
آرمیتا
با توفان‌های موی‌اش
در چشم‌های نگران ایران
به خواب رفته است

رضا فرمند
اکتبر، ۲۰۲۳

خروج از نسخه موبایل