سایت ملیون ایران

برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار *، بخش هفدهم

برگهایی از زندگی سیاسی

دکتر شاپور بختیار

*

بخش هفدهم

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران

ارائه‌ی برنامه‌ی دولت ملی

به مردم و دو مجلس

دولت بختیار که برای بازگشت به حکومت قانون و همه‌ی آزادیهای قانونی مندرج در قانون اساسی تشکیل شده‌بود دارای برنامه‌ای بود که از هر جهت با برنامه و آرمانهای نهضت ملی مطابقت داشت و می‌توانست به پایه‌ای ترین و فوری ترین خواست‌های جامعه پاسخ دهد. اما توضیح این برنامه برای مردم نیز به اندازه‌ی خود آن لازم بود تا آنان که می‌خواستند بفهمند، بدانند که خواستهای سالها مبارزه برآورده‌ می‌شود.

بختیار برای معرفی دولت خود و برنامه‌ی آن، در روز ۲۱ دیماه در مجلس شورای ملی حضور یافت و ابتدا طی مقدمه‌ای از جمله گفت:

«قبل از حضور در این مکان مقدس به همگان اعلام نمودم که اگر نخست‌وزیر این کشور بشوم یک نخست‌وزیر مسئول خواهم‌بود و کلیه‌ی سنن پارلمانی و آزادیهای فردی و اجتماعی را در مد نظر خواهم‌داشت.».

«…».

«دولت اینجانب نتیجه‌ی مسلم انقلابی است که از دو سال پیش برای رفع تجاوزات مستمر و فجایع غیرقابل‌توصیف در کشور متداول گردیده‌است. دولت اینجانب به اصول جبهه ملی ایران همواره چشم‌دوخته و در راه تحقق آنها کوشش خواهدنمود.»

وی سپس اصول برنامه‌های فوری دولت خود را، که در زیر به خطوط اصلی آنها می‌پردازیم، بقرار زیر، به اطلاع مجلس رسانید.

«انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و جایگزین نمودن آن با یک دستگاه اطلاعاتی در خدمت استقلال و امنیت کشور.»

«…»

«محاکمه‌ی سریع غارتگران و متجاوزان به حقوق ملت یا از طریق دادگاههای موجود، یا از از طریق تدوین و ارائه‌ی قوانین مورد نیاز به مجلسین جهت ایجاد دادگاههای ملی با اختیارات خاص.»

«…»

«آزادی کلیه‌ی زندانیان سیاسی: کلیه‌ی کسانی که برخلاف اصول قانون اساسی مربوط به حقوق ملت ایران در محاکمی که استقلال آنها مشروعیت قانونی نداشته محکوم شده‌اند بایستی آزاد گردند.»

«…»

«لغو تدریجی حکومت نظامی ضمن جلب همکاری مراجع محترم تقلید در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها برقرار است.»

«…»

«برنامه‌ریزی برای انتخابات آزاد در سطوح مختلف (از انجمن روستا تا انجمن شهر) و انتخابات آزاد شهرداری‌ ها و بالآخره انتخابات مجلسین شورا و سنا.»

«…»

اینها اهم برنامه های فوری دولت بود.

سپس برنامه‌های دراز مدت سیاست خارجی و داخلی نیز، که اهم آنها را نیز، به ترتیب خواهیم دید، جداگانه ارائه شد.

اصول برنامه‌ی سیاست خارجی دولت

«سیاست خارجی دولت مبتنی بر شناخت صحیح واقعیات داخلی و خارجی، صداقت در روابط بین المللی، و صراحت از هر جهت خواهدبود. بر اساس این سه اصل است که دولت تصمیم قاطع دارد حقوق و منافع ملی ایران را که متضمن تمامیت ارضی، وحدت ـ حاکمیت و امنیت ملی است حفظ کند.»

«…»

«حفظ و توسعه‌ی روابط با کلیه‌ی دول جهان بخصوص همسایگان بر اساس احترام متقابل، عدم‌مداخله در امور یکدیگر و همزیستی مسالمت‌آمیز با توجه کامل به منافع عالی ملت ایران.»

آین «دولت در اختلافات و کشمکش‌های بین‌المللی بطور نسنجیده، بطور ناپخته طرف یکی در دعوی علیه دیگری را نخواهدگرفت.»

«…»

«سیاست دولت ایران پشتیبانی بلاقیدوشرط از اصول منشور ملل متحد و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر می‌باشد و کمک به تحقق خواستهای مشروع مللی که در راه رهایی از قید هر گونه استعمار یا آثارآن تلاش می کنند، اهتمام خواهدنمود.»

«…»

«برای اجرای اصول مذکور در فوق دولت باید سازمان دیپلماسی خود را که در واقع پیاده‌کننده و مجری سیاست خارجی است مورد تجدیدنظر کامل و قطعی قراردهد و عوامل منفی و موانعی که در گذشته وجود داشته مانند قانون‌شکنی، تبعیض، بی‌بندوباری، حیف‌و‌میل اعتبارات دولت و تسلط روابط بر ضوابط از میان برداشته شود… دولت من متعهد می‌شود که در وزارت امور خارجه به قانون‌شکنی و عدم‌رعایت مقررات اساسنامه‌ی قانونی این سازمان خاتمه دهد.»

«…»

رئوس برنامه ی داخلی دولت

«تآمین آزادی فردی و اجتماعی، یعنی آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی قلم در چهارچوب قانون اساسی.»

«اعاده‌ی حیثیت قوه‌ی قضاییه و تآمین استقلال آن»

«…»

«مبارزه‌ی پیگیر با فساد، چه در دستگاههای دولتی و چه در بخش خصوصی.»

«…»

«به منظور جلوگیری از هرگونه دخالت ناروای دولت در امور دانشگاهها و استقلال واقعی آنها، در دولت اینجانب وزارت علوم و آموزش عالی منحل و بجای آن اداره‌ای در نخست‌وزیری بمنظور برنامه ریزی و هماهنگی دانشگاهها و مدارس عالی و تأمین بودجه‌ی آنها با توجه به نیازهای آموزش عالی کشورتشکیل خواهدشد (در این مورد لایحه‌ای با نظر اساتید محترم دانشگاهها تنظیم و تقدیم مجلسین خواهدشد).»

«به‌منظور جلوگیری از هرگونه دوباره‌کاری و ضمنآ “لوث شدن مسئولیت‌ها”، سازمان برنامه و بودجه مورد تحدید و تقلیل سازمان قرارگرفته تا آنجا که بتواند جوابگوی نیازهای کشور در بودجه‌بندی، گزارش‌دهی، و کنترل اجرا باشد؛ نه بیشتر نه کمتر (در این مورد نیز لایحه‌ای با همکاری کارشناسان برنامه‌ریزی تهیه و تقدیم مجلس خواهدشد۱»

پس از این جلسه‌ی مجلس بختیار در برابر جمعی از خبرنگاران فرانسوی به پرسش‌های آنان پاسخ‌هایی داد که از رادیوهای فرانسه منتشر شد.

او گفت:

«بحث بر سر شاه نیست؛ بر سر آیت الله خمینی، بر سر هیچ حزب سیاسی هم نیست ؛ موضوعِ سرنوشت ایران، وحدت ایران و استقلال ایران مطرح است. هدف من حفظ این مبانی است. بنا بر این جبهه ملی و اکثریت عظیم مردم ایران طرفدار وحدت و استقلال ایران هستند.»

«به گمان من دولت حاضر آخرین بخت ایران برای پیشرفت بسوی یک دموکراسی ملت‌گرا با گرایشهای سوسیالیستی است؛ البته مقصودم سوسیالیسم به معنای مارکسیستی کلمه نیست.»

پرسش: به هر حال از طرف آمریکا در حال حاضر ژنرالی به طرف ایران فرستاده شده‌است. ژنرال هویزر معاون فرماندهی کل نیروها در اروپا می‌کوشد نظر نظامیان در ایران را به حمایت از دولت جلب کند؛ این در واقع نوعی دخالت آمریکا در امور داخلی ایران تلقی می‌شود.

پاسخ بختیار: من هرگز نام این ژنرال را نشنیده‌ام، هرگز با سفارت آمریکا تماس نداشته‌ام. من تنها تلگراف تبریکی از سفیر فرانسه دریافت کرده‌ام و سفیر انگلیس هم برای خداحافظی به دیدن من آمده‌است.

… اعتصابها از دیروز شروع نشده‌است؛ از ماهها پیش ایران دستخوش اعتصاب‌هاست از ظاهر امر اینطور برمی‌آید که مردم زیر پوشش مذهبی و مخصوصآ “به رهبری آیت الله خمینی” سر به طغیان برداشته‌اند. اما واقعیت امر این است که در پشت این امر توطئه‌ای عظیم نهفته است.

«…»

«در تاریخ جهان و در تاریخ هر کشور لحظه‌های حساسی وجود داشته‌است که برای مقابله با آن می‌باید از موضعی محکم وارد عمل شد و اغلب در این موقعیت‌های حساس انسان تنهاست۲

پیداست در جوی که نیمی از مدعیان وابستگان به حکومت فردی گذشته بودند و حال دیگر همه ی آنان «انقلابی» شده‌بودند، و انگیزه‌ی نیم دیگری از آنان دست‌یابی به قدرت برای برقراری رژیمی بود که بعدآ شاهد آن بودیم ارائه دهنده‌ی این برنامه نمی‌توانست از موج حملات آنان در امان بماند.

یکی از کسانی که به برنامه‌ی بختیار حمله می‌کند محمـد درخشش است. محمـد درخشش نماینده‌ی مجلس در سالهای ۳۵ـ۳۳، بعد از ۲۸ مرداد، و وزیر فرهنگ در دولت امینی، ۱۳۴۱ـ ۱۳۴۰، است. او درباره ی دولت بختیار می‌گوید «ایشان گفته‌اند راه دکتر مصدق را برگزیده‌اند. مصدق دو هدف داشت، یکی مبارزه با استبداد و یکی مبارزه با استعمار، در حالی که بختیار خود را در آغوش استبداد انداخته‌است که منبعث از استعماراست. وی چگونه از مجلس مخلوق ساواک و مخلوق هویدا که خودش یکی از عوامل بزرگ و تقویت کننده‌ی فساد و اختناق بوده‌است رای اعتماد می‌گیرد و در عین حال خود را ناجی مملکت می‌خواند۳

از دید این انقلابی جدید نخست‌وزیری با اختیارات کامل داده شده از طرف قانون اساسی و بدون دخالت های پادشاه پس از یک ربع قرن «رفتن درآغوش استبداد» است؛ و البته او نمی‌گوید خود نماینده‌ی یکی از این مجالس مخلوق … و وزیر یکی از دولت‌های منتخب آنها بوده‌است. یکی دیگر از این نوـ‌ انقلابیون احمد بنی‌احمد نماینده‌ی همان مجلس است که او نیز حال دیگر سخت «انقلابی» شده‌بود. او به یک روزنامه‌ی سوییسی می‌گوید «در یک جامعه‌ی انقلابی رای اعتماد مجلسی که اکثریت آن را عناصر ضدانقلابی تشکیل می‌دهند هیچ مشکلی را حل نمی‌کند… امروز مردم در مسیر انقلابی فرسنگ ها از این حرکت ها دور شده‌اند۴»

مضحک‌تر از همه، و البته تلختر، سخنان نماینده‌ی دیگر همان مجلس مخلوق…، محسن پزشکپور، پان‌ایرانیست و سازشکار معروف بود وقتی می‌گوید «هیأت حاکمه‌ی ایران سالهای متمادی به گونه‌ای خشن‌ترین و ظالمانه‌ترین و فاسدترین نوع حکومت‌های استبدادی را بر جامعه‌ی ایران تحمیل کرد. غارتگری که نسبت به ملت ایران شد [کما فی‌الاصل] در تاریخ جهان بیسابقه است و رسیدگی سریع و دقیق در این زمینه از وظائف اولیه‌ی نظام انقلابی ملی خواهدبود….۵»

گویی این انقلابی غیور تا آن تاریخ به بیماری خناق دچار بوده که کسی کلامی از او در این زمینه‌ها نشنیده‌بود؛ هیچ، خود نیز نماینده‌ی مجلسی مخلوق همان قدرت بود!

آزادی زندانیان سیاسی

بر طبق خبر روزنامه‌ها بخشی از برنامه‌ی دولت که مربوط به آزادی زندانیان سیاسی بود از همان روز پنجشنبه ۲۱ دیماه شروع شد و در این روز بود که دستور آزادی زندانیان سیاسی به زندان قصر داده‌شد و مآموران این زندان ۵۰ تن از آنان را آزاد ساختند. روز جمعه ۲۲ دیماه نیز ۶۵ تن از زندانیان سیاسی که اغلب محکوم به حبس دائم بودند از زندان قصر آزاد شدند۶.

گزارش رادیوی لندن

شورشیان به مخالفت خود ادامه می‌دهند. به گزارش این رادیو «دیروز در محلات فقیر نشین جنوب تهران تظاهرات و راه پیمایی‌های سازمان‌یافته‌ای علیه حکومت و دولت جدید صورت گرفت…» تیم لولین خبرنگار بی بی سی در تهران همراه جمعیت بود و چنین گزارش داد که جمعیت با شعار زنده باد آیت‌الله خمینی حرکت می‌کرد؛ جمعیتی که عمدتا از مردها بود و عده ای زن چادری هم در میانشان بودند و چادر بصورت سمبل و نشانه‌ی اعتراض علیه نظام حکومتی جدید درآمده‌است. «…»

«به هر حال این راه پیمایی نشان داد که ضدیت با نظام حکومتی و دولت شاپور بختیار چه حدت و عمقی در میان مردم عادی ایران دارد؛ از نظر مخالفین رژیم ایران شاپور بختیار آلت و ابزاری در دست پادشاه وآمریکایی هاست۷

طبق معمول روزنامه نگار فارسی‌زبان بی‌بی‌سی همه‌ی مفاهیم را با هم خلط می‌کند: از «نظام حکومتی جدید» سخن می‌گوید و از دولت شاپور بختیار نام می‌برد، بی آنکه بگوید منظور او از آین واژه‌ها چیست و در این نظام حکومتی چه چیزی جدید است؛ بی آنکه روشن باشد هنگامی که این دولت با احترام به قانون اساسی مشروطه (همان نظام حکومتی ایران که احیاء شده) تشکیل شده چگونه می‌توان آن را یک نظام حکومتی جدید خواند، یا با این نظام و دولتی که آن را احیاء کرده مخالف بود” آیا او هنگامی که بجای سخن از «دولت جدید»، یعنی دولت بختیار که از جهت خصلت دموکراتیک و قانونی خود «جدید» بود، از «حکومت جدید» سخن می گوید مفاهیم حکومت و دولت را با هم خلط نمی‌کند؟ از سینه‌چاکان خمینی که اهل این مقولات نبودند گذشته، آیا این آشفتگی در فهم و بیان مسائل دامنگیر همه‌ی مخالفان دیگر بختیار، که یا درگیر جاه‌طلبی‌های شخصی خود یا گرفتار تارعنکبوت ایدئولوژی‌های مندرس خود بودند، نبوده‌است.

دو رهبر، دو برنامه!

مهمتر از همه این است که مردم، از مردم عادی گرفته تا شورشیان تنها در برابر یک برنامه قرار نداشتند و اگر چشم ها و گوش ها را باز می کردند می دیدند که برنامه ی دومی که در انتظار آنهاست چیست.

در بالا خطوط اصلی برنامه‌ی بختیار را، که می‌توان در دو مفهوم آزادی و استقلال خلاصه کرد، دیدیم. تقریباً در همین زمان برنامه‌ی دوم، برنامه‌ی مقابل آن یا برنامه‌ی شورشیان هم که همانا برنامه‌ی «انقلابی» خمینی بود در دسترس مردم قرار گرفته‌بود. کیهان روز ۲۶ دیماه از قول آیت‌الله منتظری، که بر خلاف بنی‌صدر بدور از ریاکاری و ترجمان واقعی برنامه‌ی خمینی بود، ترجمه ی فارسی سخنان او را که در پاریس و پس از دیدار با خمینی با روزنامه‌ی فرانسوی لو سوُآر مصاحبه کرده‌بود بدین شرح منتشر کرد.

« جنبش اسلامی نه چپ است نه راست»

«مقصود از حکومت اسلامی که ما می‌خواهیم آن چیزی نیست که معمولاً در تبلیغات رژیم به چشم می‌خورد، مبنی بر این که در حکومت اسلامی هیچ تشکیلاتی وجود ندارد، یا اینکه افراد ارتشی در چنین حکومتی کنار زده می‌شدند بلکه حکومت اسلامی این است که تمام قوانین مملکتی بر اساس موازین اسلامی زیر نظر کارشناسان دینی که علماء و مراجع و بخصوص حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی می‌باشد، بیان و اجرا شوند و معلوم است که در اجراء دقیق آنها احتیاج به مجالس شورا و وزارتخانه‌هایی داریم که بدست مردان صالح که مورد اعتمادند باشد

«در خصوص قوه‌ی مجریه و قضائیه هم باید گفت که ما در اداره‌ی مملکت کاملاً به آنها احتیاج داریم، منتهی‌الامر قضاوت باید بر اساس عدالت که جز در قوانین اسلامی ممکن نیست باشد. «…»

سؤال: کدامیک از قوانین کشور مخالف موازین اسلام است.»

جواب: «اصولا قوانینی که در حال اجرا هستند بجز پاره ای از قوانین مدنی نظیر ارشاد و غیره مخالف با اسلام می باشد (که در ارث هم تا حدوددی) توجه به قوانین قضایی و جزائی کشور مسئله را روشن می‌کند. مثلاً مجازات دزدی و زنا و میخوارگی زندانی کردن نیست بلکه باید حد اسلامی بر دزد و زناکار و میگسار جاری کرد.

«…»

سؤال: در مورد مطابقت افکار جبهه ملی با اسلام که معمولاً گرایش سوسیالیستی دارند چه می‌فرمایید؟

جواب: «من تفصیلاً از نظریات و افکار آنها اطلاعی ندارم؛ آنچه مسلم است آنها نیز مانند دیگر طبقات ملت مسلمان ایران با وضع موجود موافق نیستند و اکثریت قاطع ملت ما مسلمان اند و افراد جبهه ملی هم از همین ملت اند و با اجرای قوانین اسلام هرگز مخالف نیستند… نظریه ی جبهه ملی در اعلامیه رهبر آن آقای دکتر کریم سنجابی منعکس بود که کاملاً نظریه و موضع آیت الله خمینی را قبول کرده بودند و نظریه‌ی من هم چیزی جز نظر آیت‌الله خمینی نیست۸.

مرحوم دکتر سنجابی می توانست از این تآیید منتظری به خود ببالد، اما معلوم نیست هنگامی که منتظری از قوانین اسلامی و بطور اخص از قوانین جزائی آن و جاری کردن حدود که همان بریدن دست دزد و… فجایع دیگری است که می دانیم و در کتاب ولایت فقیه خمینی هم ذکرشده بود، آیا کسانی که به انقلابی بودن خود می بالیدند، از کادرهای جبهه ملی در پشت سر دکتر سنجابی گرفته (یادآوری کنیم که نویسنده‌ی این سطور نیز خود کادر قدیمی جبهه ملی بوده اما نه در پشت سر دکتر سنجابی) تا مارکسیست‌هایی که یک عمر دین را به اقتفای کارل مارکس «افیون توده‌ها» نامیده‌بودند، همگی کور و کر شده بودند.

در سطور بالا حمله ی حسین مکی علیه شاپور بختیار اشاره کردیم.

دکتر بختیار پس از بازگشت از جلسه ی هشت‌ساعته‌ی بحث درباره‌ی برنامه‌ی دولت در مجلس طی گفت‌وگویی اظهار داشت:

«امروز در مجلس شورای ملی حرف‌هایی شنیدم که برای خودم تعجب‌آور بود. با آنکه من بکرات اعلام کرده‌ام در بیست‌وپنج سال گذشته هیچگونه دخالتی در فساد دولتهای حاکم نداشته‌ام و هیچگونه همکاری با آنها نکرده‌ام و نصیب من و یارانم در جبهه ملی از این دولتها زندان و شکنحه و آزار جمسی و روحی بوده است باز هم بعضی اتهامات را متوجه من می‌کنند. من که در ده روز اخیر بجز لغو ساواک و اعاده‌ی حیثیت از زندانیان سیاسی ۲۵ سال اخیر کاری نکرده‌ام. لازم است همکاران نماینده‌ی من در مجلس توجه بکنند که گناه دیگران متوجه من نیست. من آمده‌ام تا آن آلودگیها، آن فساد، آن ترور و اختناق حاکم را از بین ببرم. من بر ویرانه‌ی وطن نشسته‌ام که ساکنانش سوگوار و داغدار و ملتهب اند (…) در هر آیین و مسلکی قصاص قبل از جنایت و قضاوت قبل از حدوث واقعه نمی‌کنند. به من هم باید ملتم، روحانیون عالیقدر و مبارز و رهبران آزاد مهلت بدهند. در کمترین مهلت قول می‌دهم بزرگترین کارها را بکنم.(…) چند شب پیش شنیدم آقای مکی در یکی از جراید به سوابق من اشاره کرده و به من تاخته بود.(…) من گمان می کنم آقای مکی با ان رفتاری که با حکومت ملی دکتر مصدق کردند حق ندارند اسم ایشان را بیاورند. ایشان ظاهراً تصمیم دارند بروی گذشته‌ی خود و ضربه‌ای که به نهضت ملی زدند پرده‌ی کتمان بکشند۹.

بخش هجدهم

پیام به ملت ایران در روز ۲۶ دیماه

پس از خروج پادشاه از کشور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ اطلاعات؛ نک. حمید صدر، در آینه‌ی ۳۷ روز، از انتشارات نهضت مقاومت ملی ایران.

۲ درآینه‌ی ۳۷ روز، صص. ۵۴ـ۵۳.

۳ اطلاعات ۲۶ دیماه ۵۷ ، نک. همان، ص. ۸۴.

۴ کیهان، نک. همان، ص. ۸۳.

۵ همان ص. ۸۰.

۶ همان، ص. ۵۸.

۷همان، صص، ۶۱ـ۶۰.

۸ کیهان ۲۶ دیماه، نک. همان، صص. ۷۸ـ ۷۶.

۹ کیهان؛ نک.همان صص. ۸۵ـ ۸۴.

خروج از نسخه موبایل