سایت ملیون ایران

محمود خادمی: مذاکرات ژنو؛ برگشت ناپذیر و بسترساز قیام «بخش سوم؛ پایانی» قیام در راه است

بخش دوم این مقاله به پاسخ سئوال ” چرا مذاکرات اتمی؛ بستر ساز قیام است ؟ ” اختصاص داشت و در باره پاسخ این سئوال از جمله نوشتم؛ اجرای حداقلهای حقوق بشری و فضای باز سیاسی اجبار پیش روی هر دولتی است که بخواهد با غرب و امریکا دوستی و همکاری داشته باشد. اجرای کمی حقوق بشر در ایران تعادل شکننده داخلی رژیم کیفا” در هم میریزد؛ تور سرکوب و اختناق را از هم میدرد و راه را برای اعتراضات گسترده اجتماعی باز میکند. همچنین در باره تنزل اتوریته ولی فقیه بخاطر شکست برنامه اتمی اش نوشتم و گفتم با شکست و تضعیف موقعیت ولی فقیه؛ وی اقتدار لازم برای مهار و کنترل اختلافات باندهای رژیم را؛ از دست میدهد و بتدریج سیر اوضاع از دست وی خارج و اختلافات خارج از کنترل و مدیریت وی ادامه پیدا میکند و. ……… اکنون ادامه مقاله

شدت گیری آشکار جنگ باندها :

با شکست رژیم در برابر غرب ــ بر سر برنامه اتمی ــ جنگ و جدال باندها با شدتی بسیار بیشتر از گذشته ادامه خواهد یافت. یعنی از این به بعد بدلیل شرایط تسلیم در برابر غرب و چالشهای چدیدی که ایجاد میشود؛ دامنه اختلافات میان باندها ابعاد جدیدی گرفته و رژیم با شرایط بسیار سخت و دردناکی مواجه خواهد شد.

جعفری فرمانده سپاه پاسداران خطاب به افراد سپاه و بسیج؛ تأثیر شرایط بحرانی و موقعیت تضعیف شده ولی فقیه را؛ بر اوضاع سپاه پاسداران و چند دستگی این افراد؛ اینگونه توضیح میدهد : انقلاب اسلامی پیشکش؛ من میگویم کاری کنیم تا داخل را درست کنیم. مشکل ما با انقلابیون از قبل هم همین بوده که خود را انقلابی میدانستند اما به حرفهای ولی فقیه گوش نمی دهند و انقلابی نمی مانند. دامنه درگیری و اختلاف میان افراد سپاه پاسداران ــ ارگانی که نماد و نماینده اقتدار نظام میباشد ــ؛ بی اعتنائی افراد آنها به فرامین ولی فقیه و ریزش نیروها بحدی بالا گرفته است که دیگر فرمانده این ارگان آشکارا؛ مجبور به اعتراف شده است.
خمینی در روزهای آخر عمرش با اشاره به رفسنجانی و خامنه ای گفته بود : اگر ایندو متحد باشند؛ انقلاب پیشرفت میکند. اما ایندو سالهاست که دیگر نه تنها با هم متحد نیستند بلکه رو در روی هم قرار گرفته اند. رفسنجانی بعد از ۴ سال صبر؛ از سال ۱۳۹۲ با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری؛ از پنجره او کار زار جدید خود را با ولی فقیه شروع کرده است. این جنگ که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود مهمترین تحول و تعیین کننده ترین عنصر سمت و سوی دهنده داخلی در آینده خواهد بود.

بنابراین میتوان گفت؛ مهمترین تحول در شرایط جدید یعنی بعد از عقب نشینی اتمیِ ولی فقیه؛ بهم خوردن تعادل داخلی رژیم به نفع هاشمی رفسنجانی میباشد. غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به مذاکرات اتمی؛ به نقش آن در پیروزی سناریوی باندها اشاره میکند و میگوید : ممکن است مذاکرات هسته ای با موفقیت بپایان برسد که در این صورت سناریوی دولت روحانی به نتیجه میرسد.

اکنون رفسنجانی بسیار قوی تر از گذشته و با صدائی رساتر و سمبه ای پر زور تر وارد عرصه کارزار و مبارزه با باند ولی فقیه شده است و سخنانی بیان میکند که طرفداران خامنه ای؛ وحشت زده میگویند : ” رفسنجانی مردم و جوانان کشور را دعوت به شورش و نافرمانی مدنی میکند “.

رفسنجانی در گفتگو با روزنامه ” آرمان ” در جواب سئوال خبرنگار روزنامه که می پرسد؛ دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست؛ توصیه شما به دانشجویان چیست ؟؛ میگوید : من این را بهمه ــ همه مردم ــ میگویم؛ دانشگاهی و غیر دانشگاهی ندارد. اگر توقع داریم که جامعه مان بهتر شود باید ریسک بپذیریم. وی ادامه میدهد : نمی شود فکر را سرکوب کرد. نقش گاندی در هند این بود که به مردم میگفت یکی را میگیرند؛ دنبالش را بگیرید و بگوئید که مرا هم به زندان ببرید. . ….. اگر عموم؛ عمومی که میگویم نه همه مردم؛ آنهائی که می فهمند؛ حرف حقیقت را بزنند؛ اتفاقی نمی افتد و هیچ کس هم جرأت نمی کند به مردم ظلم کند.

طرفداران ولایت در اعتراض به حرف رفسنجانی میگویند : این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است. ……….. نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال ۸۸ رخ داد. ……… محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود.

رفسنجانی برای اینکه نشان دهد در مبارزه با باند خامنه ای عقب نشینی نکرده است و همچنان ثابت قدم میباشد؛ در گفتگو با روزنامه اعتماد میگوید : من حرفهایم را در همان نماز جمعه ۲۶ تیر ۸۸ گفتم و هنوز هم به آنها معتقدم.

و در پاسخ به خامنه ای و در اعتراض به محدودیتهائی که برای او بوجود آورده اند؛ گفت : ” ما باید نظرمان را بگوئیم ” و شما نمی توانید ” فکر را سرکوب ” کنید. یعنی این بار ولی فقیه بشدت ضعیف شده برای بقاء نظامش باید با یکی از استوانه های اصلی نظام ــ که براحتی حذف شدنی نیست ــ که قوی تر است؛ مقابله کند.

حسن روحانی ــ دست آموز رفسنجانی ــ هم در جواب خامنه ای که گفته بود ” با مسائل فرهنگی شوخی نمی شود کرد ” رو به خامنه ای گفت : اگر با این حرفها که میزنید فرهنگ درست میشد؛ بعد از ۳۵ سال حالا همه مان ابراز رضایت میکردیم.
و عباس عراقچی معاون وزارت خارجه در حمله به باند ولی فقیه که با مذاکرات اتمی مخالفت میکنند میگوید : مشکل اصلی ما کاسبان تحریم هستند که باید دست آنها قطع شود.

حبیب برومند نماینده مجلس از باند ولی فقیه در مقابله با تک هماهنگ باند رفسنجانی؛ روحانی به نیابت از باند ولی فقیه؛ میگوید :. ….. اگر دولت ــ حسن روحانی ــ قدمی کج بردارد؛ با اجازه رهبری خِفتش را میگیریم و نمی گذاریم فتنه گران بر مملکت حاکم شوند.

و روزنامه رسالت از باند ولی فقیه ( ۱۲ اسفند ) هم در تهدید به برکناری حسن روحانی مینویسد : اگر او ــ حسن روحانی ــ کاری نتواند بکند؛ این وظیفه بدوش ملت سنگینی میکند تا وارد شوند و دست اندرکار خلق حماسه ی جدیدی باشند.

و خلاصه اینکه؛ امروز ولی فقیه نظام در میان منگنه های فشار دو باند اسیر مانده و از مهار و جلوگیری از اوج گیری اختلافات از همیشه ناتوان تر میباشد. نه میتواند جلوی طغیان باند رفسنجانی ــ روحانی را سد کند که هم قدرتمند شده اند و هم به آنها برای پیشبرد مذاکرات اتمی تا رسیدن به نتیجه نهائی نیاز دارد و نه میتواند بر تندروهایِ اصول گرایِ مخالف مذاکرات اتمی یی پوزه بند بزند که تا بحال پشت او ایستاده اند و از ولایت اش دفاع کرده اند.

ج ــ قیام در راه است :

بعد از عقب نشینی خفت بار اتمی و محقق نشدن وعده های داده شده بمردم و همچنین بالا گرفتن دامنه اعتراضات مردم بویژه کارگران؛ هر روزه شاهد هستیم که یکی از مقامات و کارگزاران رژیم به صحنه می آیند و با اشاره بخشم و نارضایتی مردم؛ در باره خطر در پیش روی نطام و آینده تیره و تاری که در پیش رو دارند؛ هشدار میدهند. آیت الله جنتی با قطع امید از حمایت اکثریت مردم و نا امید از آینده؛ میگوید : حفظ نظام بر عهده کسانی است که خدمتگزار خدا باشند ولو اینکه در اقلیت باشند.

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران : احساس میکنم طوفان هائی در پیش داریم.

یکی از انصار حزب الله در وبلاگ خود نوشته است :فکر میکنم همه این حرف آقا رو شنیدیم که فتنه ایی بزرگتر از فتنه ۸۸ در راه است.

حسین نجابت عضو کمیسیون انرژی مجلس با پل زدن میان تحولات اکراین و سرنگونی یاناکویچ و آینده مذاکرات اتمی میگوید : گره زدن سرنوشت نظام به مذاکرات اتمی بسیار خطرناک است. ….. آنچه من در مورد اوکراین میگویم؛ بسیار مهم است. یعنی همه توجه مان نباید به مذاکرات اتمی جلب شود؛ باید مواظب باشیم به سرنوشت اوکراین دچار نشویم.

علیرضا سمیعی نماینده مجلس ارتجاع ــ از باند ولی فقیه ــ با ترس و نگرانی از تحولات اوکراین به کارگزاران نظام هشدار داده و گفت : امید است اتفاقات اخیر در کشور اوکراین؛ ساده اندیشانی که فتنه ۸۸ را یک حادثه میدانستند بخود بیاورد. …… شرط عقل و تدبیر آن است که از اینگونه حوادث بخود آئیم و مسائل را چنان که هست تحلیل نمائیم تا مبادا در گرداب توطئه دشمن غرق شویم. ابراز وحشت کارگزاران رژیم از سقوط دیکتاتور اوکراین؛ نشان از وحشت رژیم در هم سرنوشت شدن با حاکمان اوکراین و تکرار قیام اعتراضی مردم در خرداد ۸۸؛ دارد.

مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری رژیم هم که مدتهاست بوی الرحمان رژیم را فهمیده است برای دل خوشی به خود و افراد رژیم؛ در مورد بحران اوکراین و تأثیر آن بر وضعیت داخلی هشدار داد و گفت : عده ای در داخل کشور که حال و هوای دیگری دارند؛ امر برایشان مشتبه شده است. در حالیکه کشور ما قابل مقایسه با اینجا ها نیست.

احمد خاتمی امام جمعه تهران با وارونه گوئی برای دلداری وابستگان نظام در خطبه های نماز جمعه میگوید : مردم عزیز تا آخرین قطره خون پای اسلام و مقدسات ایستاده اند. و یا روزنامه رسالت از باند خامنه ای در ۱۲ اسفند نوشته است :. …. مبادا حادثه ۱۸ تیر ۷۸ و حوادث تأسف بار ۸ ماهه پس از انتخابات خرداد ۸۸ تکرار شود.

آیت الله سعیدی هم در ترس از شورش مردم فقیر و گرسنه؛ گفت : آنچه را با خون بدست آورده ایم ــ نظام جمهوری اسلامی ــ؛ برای نان از دست نمی دهیم. مردم باید آماده تحمل رنج ها باشند.

۳۰ بهمن ۹۲ فرمانده جنایتکار سپاه پاسداران محمد علی جعفری در مورد اوضاع بحرانی نظام؛ ریزش نیروها و بی اعتباری ولی فقیه می گوید :. … کشور ما بحرانی است و ما با بحران روبرو هستیم. ….. مبنای انقلابی بودن گوش دادن به حرفهای ولی فقیه است؛ اما خیلی از انقلابی های قبلی انقلابی نماندند. یعنی دیگر در درون سپاه هم بسیاری از افراد به حرفهای ولی فقیه؛ توجه ای ندارند.

و خود ولی فقیه هم هراسان تر از دیگر کارگزاران نظام؛ در دیدار با اعضای مجلس خبرگان در وحشت از اوضاع بحرانی و آینده تیره و تار رژیم؛ ضمن دلداری بآنها گفت نباید از دشمن بترسیم : نباید از امریکا و قدرتهای غربی هراس بدل راه بدهیم و نباید از قدرتهای غربی بیمناک باشیم.

اما چرا لرزه سرنگونی؛ ایادی و کارگزاران نظام را فرا گرفته است و چرا ایادی رژیم یکی پس از دیگری به صحنه می آیند و هراس و وحشت خود را؛ از آینده رژیم بر ملاء میکنند ؟

قبلا”در مقاله ” خمینی و ملاها؛ وارثینِ سیاسی انقلابی که صاحب نداشت ” که در اوایل ماه فوریه نوشته بودم؛ توضیح داده بودم که : بعد از قیام اعتراضی مردم در خرداد ۸۸ ؛ اوضاع سیاسیِ جامعه و توازن نیروئی میان مردم و حاکمیت؛ تغییر کرده است و دیگر هیچ کس در جایگاه سابق خود؛ قرار ندارد. بدلیل این تغییر محتوایی؛ که بعد از اعتراضات ۸۸ و پاسخ سرکوبگرانه و بیرحمانه رژیم باعتراضات قانونی مردم؛ بوجود آمد؛ دیگر درگیریهای اجتماعی و سیاسی در جامعه؛ یعنی میان مردم و حکومت گران بسرعت در مسیر سرنگونی قرار میگیرد.

یعنی بعد از آن قیام حماسی؛ حتی اعتراض های صنفی مربوط به آب؛ برق؛ نان؛ بیکاری؛ دستمزد؛ یارانه و. … دیگر با توصیه و پا در میانی هیچ فرد و جناحی ــ اصلاح طلب یا میانه رو ــ فرو کش نمیکند. این اعتراضات صنفی بسرعت سیاسی میشود و به درگیری با تمامیت رژیم راه می برد و بسوی سرنگونی تمام عیار رژیم به پیش میرود. یعنی امروزه دیگر بحث سرنگونی رژیم؛ بسیار جدی تر از گذشته در میان اقشار مردم و جوانان میهن مطرح است.

ضمن اینکه بعد از عقب نشینی اتمی رژیم؛ اعتراضات اجتماعی با شتاب بیشتری بسمت یک طغیان گسترده اجتماعی در حرکت است. حسن روحانی ــ رئیس جمهور آخوندها ــ با نام بردن از منفوریت رژیم و نارضایتی مردم با عنوان ” حساسیت ” و با وحشت از یک انفجار اجتماعی با اشاره به اعتراضات هموطنان بختیاری؛ گفت : شما می بینید که حساسیتها امروز در جامعه ما حتی برای طوایف؛ اقوام و ایلات تا چه اندازه زیاد است که با کوچکترین خطایی؛ یک جمع قابل ملاحظه ای می شورند؛ این معنای حساسیت جامعه ماست.

همچنین حسن روحانی با دهن کجی به ولی فقیه که گفته بود ” از مسائل فرهنگی نباید کوتاه بیائیم “؛ در حالی که بر بی اثر بودن فشار و سرکوب در عزم اعتراضی مردم تأکید میگذاشت؛ گفت : اگر با فشار و شیوه های پلیسی؛ مسئله فرهنگی حل شده بود که امروز نباید بعد از گذشت آن سالها باز هم نگران جامعه مان باشیم.

اما؛ آمادگی ذهنی و عینی امروز مردم ایران؛ و همچنین شرایط رژیم حاکم و ولی فقیه زهر خورده با سال ۸۸؛ فرق اساسی دارد. بر خلاف سال ۸۸ این بار؛ شرایط جامعه ایران و خشم فروخورده مردم انفجاری؛ اختلاف و درگیری میان باندها بخصوص بعد از شروع مذاکرات اتمی بشدت بالا گرفته و ولی فقیه ضعیف و ناتوان فاقد اقتدار لازم برای کنترل و مهار اختلافات میان باندهای رژیم است. و مهمتر اینکه در دعوای باندها این بار؛ رئیس جمهور در اردوی دشمن و رقیب ولی فقیه قرار دارد.

در چنین حالتی؛ شرایط بیش از هر زمانی برای وقوع حوادث زیر و رو کننده مساعد شده است. چرا که هم مردم منتظر فرصت مناسب برای ورود به صحنه هستند و هم با شدت گیری اختلافات باندها؛ شالوده ها و مؤلفه های اصلی اقتدار نطام بخاطر ناتوانی ولی فقیه از مهار و کنترل دعواها؛ بشدت سست و آسیب پذیر شده و میشوند.

یعنی در چنین حالتی درگیری و دعوای باندها در تصادم با جامعه علاوه بر اینکه اعتماد به نفس مردم برای رویاروئی با نظام را بالا میبرد؛ به مثابه چاشنی انفجاری هم عمل میکند و شعله را به باروت خشم مردم میرساند. بعبارتی مردم این بار در دعوای باندها؛ نظاره گری منفعل نخواهند بود.

بعلاوه؛ خصمانه شدن اختلافات درونی باندهای نظام؛ حاکمیت دینی را با تهدید جدی تری مواجه میکند. و آن اینکه در اثر شدت گیری اختلافات میان باندهای متخاصم رژیم؛ بتدریح اراده واحدِ سرکوبِ اعتراضات ؛ ترک بر میدارد و از قدرت سرکوب نظام؛ کاسته میشود.

یعنی در حالیکه بدلیل شرایط بعد از عقب نشینی اتمی؛ اتوریته ولی فقیه ــ نخ نبات باندها ــ بشدت آسیب دیده است و قادر به کنترل و مدیریت تنش های درونی نظام خود نیست؛ از قدرت و توانایی مقابله با توفان خشم مردم هم؛ تا حدی کاسته خواهد شد. ضمن اینکه از آن طرف؛ تضعیف اراده سرکوب رژیم باعث میشود؛ هم نیروی بیشتری به صحنه مبارزه و رویاروئی با رژیم وارد شود و هم مطالبات رادیکال تر و بنیادی تر میشوند.

در چنین حالتی اگر یک اپوزیسیون ملی و دمکراتیک با پایه اجتماعی لازم؛ در صحنه اعتراضات مردم حضور داشته باشد؛ بسرعت بسازمان اصلی نبرد برای سرنگونی رژیم تبدیل میشود. در غیاب چنین اپوزیسیونی ؛ وقوع هر احتمالی ممکن است. از جمله :

۱ ) از آنجا که بدلیل شکست برنامه اتمی یی که تصمیم گیرنده اصلی آن ولی فقیه بوده است؛ وی در چشم مردم و حتی طرفدارانش بشدت ضعیف و ناتوان شده است؛ بنابراین وی از اقتدار لازم برای مهار جنگ و دعوای میان باندها برخوردار نخواهد بود. در این حالت؛ بیشتر از هر زمانی امکان اینکه سیر اوضاع از دست سران نظام خارج شود و اختلافات خارج از کنترل و مدیریت ولی فقیه و سران نظام ادامه پیداکند؛ وجود دارد.

در اینصورت؛ ممکن است جامعه ایران و نظام دینی وارد یک دوران تعیین تکلیف و سرنوشت ساز شود. یعنی وارد شرایطی شود که وقوع هر احتمالی؛ امکان پذیر باشد. احتمالاتی از قبیل فروپاشی؛ درگیری نظامی باندها؛ شورش و طغیان مردم؛ یا یک سناریوی سیاه و. …..

۲ ) در حالی که کف گیر ولی فقیه به ته دیگ اتمی بد فرجام رسیده است؛ وی منفور؛ منزوی و بی یاور میشود. در این حالت؛ یعنی بدترین شرایط و ضعیف ترین موقعیت برای ولی فقیه؛ خطر شروع یک قیام اجتماعی بیش از هر زمانی موجودیت نظام را تهدید میکند.

تنها طی ۴ ماه ــ از مهر تا اواخر دی ــ بیش از صد اعتراض کارگری ثبت شده در روزنامه های رژیم وجود داشته که در بسیاری از این اعتراضات؛ رژیم در برابر درخواستها و مطالبات کارگران معترض؛ عقب نشینی کرده است.

ــ کارگران ” ایران خودرو ” بخاطر پرداخت نشدن حقوق ماهیانه در محل کار اعتصاب میکنند و تعداد زیادی از ماشینها را به آتش میکشند. مدیران کارخانه عقب نشینی کرده و حقوق معوقه کارگران را پرداخت میکنند.

ــ کارگران ” معدن حادرملو ” با اعتصابات خود کارگزاران رژیم را مجبور کردند؛ ۲۸ کارگر زندانی همکار خود را؛ آزاد کنند.
ــ در اصفهان کارگران پترو شیمی ” پلی اکریل ” با ایستادگی خود؛ کارگزاران رژیم را به عقب نشینی وا داشتند و آنها را مجبور کردند؛ تمام کارگران باز داشتی را آزاد کنند.

و. ……

در صورت آمادگی افراد در محلهای مورد اشاره یا هر محل دیگری برای گسترش دامنه اعتراض؛ ممکن است آن اعتراض به وسیله و محملی برای اعتراضات گسترده تر و بنیان بر باد ده؛ تبدیل شود. یعنی هر لحطه ممکن است جرقه قیام مردم ایران؛ زده شود. یعنی در شرایط انفجاری کنونی هر لحظه و هر زمانی؛ هر جا؛ در محل کار؛ تحصیل؛ اماکن خرید؛ استادیوم های ورزشی و. …. امکان وقوع اعتراضات وجود دارد. مهم پیوند یابی با این اعتراضات برای مدیریت در راستای مطلوب؛ تعیین شعار و تبدیل آن باعتراضی گسترده تر است.

در این رابطه نسل جوان و دانشجویان دلیر در داخل کشور که پایه و پتانسیل اصلی برای تغییر و سرنگونی رژیم میباشند؛ بیش از همیشه باید آماده و گوش بزنگ تحولات و فرصت های احتمالی باشند تا فرصت سوزی نشود و هیچ فرصتی از دست نرود.

اپوزیسیونِ سرنگونی طلبِ خارج کشور؛ تا حضور مستقیم و بی رابطه اش در اعتراضات داخل کشور؛ بدلیل سالها تبعید و بی ارتباطی با ملاء اجتماعی خود؛ برای اینکه بتواند بر تحولات داخل کشور تأثیر بگذارد باید تلاش کند از متن همین نیرو ــ جوانان و دانشجویان ــ عناصر واسطی؛ برای تأثیر گذاری و هدایت جنبشِ اعتراضیِ داخل بیابد.

اگر چه روشن است که نیروها و جریانات سیاسی خارج کشور در قدم اول نمی توانند نقش مستقیمی در راه اندازی چرخ اعتراضات و شروع قیام داشته باشند. اما در قدمهای بعد و بعد از برقراری رابطه با عناصر واسط میتواند تأثیرات کیفی بر روند پیشروی جنبش داشته باشند و در نهایت پیروز اصلی و نهائی؛ سازمان و جریان سیاسی ــ در داخل و یا خارج ــ است که بتواند باعتبار پتانسیلها و ذخایرش؛ جهت دلخواه و مطلوب خود را به قیام اعتراضی مردم داده باشد.

۱۰.۰۴.۲۰۱۴
21 فروردین ۱۳۹۳
arezo1953@yahoo.de

خروج از نسخه موبایل