سایت ملیون ایران

حجاب اجباری و دشمنی با اسرائیل: جمهوری اسلامی این دو عنصر هویتی‌اش را از دست می‌دهد

 

شنبۀ گذشته چهارم آذرماه روزنامۀ اعتماد تصویری از یک بخشنامۀ «خیلی محرمانۀ» وزارت کشورِ جمهوری اسلامی را دربارۀ «حجاب‌بان‌ها» منتشر کرد که نشان می‌دهد برخلاف ادعای وزیر کشور و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، حجاب‌بان‌ها شهروندان داوطلب و بی‌هیچ چشم‌داشتی نیستند بلکه گروه‌های سازمان‌یافته و مُزدبگیر دولت‌اند و جای «گشت‌های ارشاد» را گرفته‌اند. به گزارش خبرگزاری میزان، وابسته به قوۀ قضایی کشور، دادستانی تهران انتشار این سند محرمانه را غیرقانونی اعلام کرد و برای روزنامۀ اعتماد پروندۀ قضایی تشکیل داد.

چهارم آذرماه روزنامۀ اعتماد تصویری از یک بخشنامۀ «خیلی محرمانۀ» وزارت کشورِ جمهوری اسلامی را دربارۀ «حجاب‌بان‌ها» منتشر کرد AFP – ATTA KENARE

 

با انتشار این سند سه نکتۀ بسیار مهم از نظر جامعه‌شناسیِ «رابطۀ حکومت با مردم» و به طور کلی از نظر تاریخ کشاکش‌های مردم ایران با جمهوری اسلامی روشن شد. نخست اینکه مسئولان جمهوری اسلامی دربارۀ فعال شدن دوبارۀ «گشت‌های ارشاد» زیر عنوان «حجاب‌بان‌ها» به مردم دروغ گفته‌اند. رژیمی که به مردم دروغ بگوید، وقار و اعتبارش را در میان آنان به کل از دست می‌دهد.

 دوم این که رهبران رژیم از مردم به ویژه زنان و دختران جوان می‌ترسند و از همین رو، از گفتن حقیقت به آنان خودداری می‌کنند. نبرد زنان آزادی‌خواه ایران با جمهوری اسلامی نبرد مرگ و زندگی است. به میدان آمدن نسل‌های جوان در چند دهۀ گذشته بر شدت این نبرد تاریخی افزوده است. به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان، این نبرد پایدارترین نبردی است که ایرانیان با جمهوری اسلامی پیش می‌برند.

سوم اینکه جمهوری اسلامی از حجاب اجباری چشم‌پوشی نمی‌کند، زیرا اسلامیت‌اش را با آن تعریف می‌کند. این رژیم حجاب اجباری را از همان آغاز بنیان‌گذاری‌اش‌ تبدیل به یک عنصر هویتی کرد. می‌دانیم که موضوع حجاب اجباری را نخستین بار خمینی در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ نزدیک به یک ماه پس از پیروزی انقلاب و یک روز پیش از نخستین تظاهرات زنان در ۸ مارس، روز جهانی زن، مطرح کرد. تظاهرات گستردۀ زنان برضد حجاب اجباری از ۸ تا ۱۴ مارس ۱۹۷۹ سبب شد که او برای مدتی از پافشاری بر حجاب اجباری دست بردارد.

با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۲ بود که جمهوری اسلامی توانست به حجاب اجباری در معابر عمومی جنبۀ قانونی ببخشد. اما نبردی که میان زنان آزادی‌خواه ایران و جمهوری اسلامی از همان آغاز بنیان‌گذاری‌اش درگرفت، هرگز فرو ننشست. مشعل این نبرد تاریخی را نسل‌های تازه‌ای از زنان که پس از انقلاب به عرصه آمده‌اند فروزان نگاه داشته‌اند. برای همین است که بسیاری از کارشناسان ایرانی و جهانی معتقدند زنان آزادی‌خواه ایران در به زانو درآوردن جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده خواهند داشت.

بخشنامۀ «خیلی محرمانۀ» وزارت کشور دربارۀ حجاب‌بان‌ها نشان‌دهندۀ شکست جمهوری اسلامی در زمینۀ حجاب اجباری است. اکنون، مردم ایران می‌دانند که حجاب‌بان‌هایِ مزاحم و آزارندۀ زنان و دختران در گذرهای عمومی و در ایستگاه‌ها و واگن‌های مترو همان گشت‌های ارشاد و مجریان مُزدبگیر سیاست‌هایِ زن‌ستیز جمهوری اسلامی‌اند.

رژیم‌ها با از دست دادن عناصر اصلی هویت‌شان یا ازهم می‌پاشند و یا با یک تاخت ناگهانی از داخل یا خارج سقوط می‌کنند. برای همین است که جمهوری اسلامی سنگر حجاب اجباری را رها نمی‌کند. زیرا اگر رها کند، اسلامیت‌اش را از دست خواهد داد و به رژیمی بی‌هویت تبدیل خواهد شد. حجاب اجباری، اصلی‌ترین عنصر سازندۀ هویت جمهوری اسلامی در سطح ملی است. به گفتۀ علی خامنه‌ای، «کشف حجاب هم حرام شرعی است و هم حرام سیاسی».

واما در سطح منطقه‌ای، اصلی‌ترین عنصر سازندۀ هویت جمهوری اسلامی دشمنی آشتی‌ناپذیر با اسرائیل است. در کاشتن بذر این دشمنی خمینی و هوادارانش در پبش از انقلاب سهم عمده داشتند. پس از انقلاب یهودستیزی نیز بر آن افزوده شد تا جایی که محمود احمدی نژاد در مقام رئیس جمهور کشتار میلیون‌ها یهودی را در جنگ جهانی دوم افسانه خواند و در سال ۱۳۸۴ کنفرانسی در تهران با موضوع انکار هولوکاست برگزار کرد.

اما جمهوری اسلامی این عنصر هویتی‌اش را نیز در حال از دست دادن است. حملۀ ۷ اکتبر حماس به جنوب اسرائیل و جنگی که ارتش اسرائیل پس از آن حمله با هدف نابودی حماس آغاز کرد، نشان داد که جمهوری اسلامی مسألۀ فلسطین را به ابزاری برای بقای خود تبدیل کرده بود. دیدیم که پس از حملۀ حماس و واکنش ارتش اسرائیل به آن حمله گامی عملی در جهت حمایت از مردم غزه برنداشت. بی‌شک، فلسطینی‌ها این ناراستی و نااستواری را بر جمهوری اسلامی نخواهند بخشید.

از سال‌ها پیش گروه‌های بزرگی از ایرانیان در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی آشکارا اعلام می‌کردند که جمهوری اسلامی مسألۀ فلسطین را بهانه و ابزاری برای ادامۀ حیاتِ خود ساخته و ثروت ملی کشور را صرف جنگ‌های نیابتی می‌کند که نه تنها سودی برای ایرانیان ندارد، بلکه کشور را در معرض حملۀ اسرائیل و هم‌پیمانان بین‌المللی آن قرار می‌دهد.

از سال ۱۳۸۸ معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی در خیابان‌های کشور شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» می‌دهند. برای مقابله با این شعار، هواداران جمهوری اسلامی نیز که روز به روز از شمارشان کاسته می‌شود در راهپیمایی‌های روز قدس شعار «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام» می‌دهند. اکنون میان تهی بودن این شعار بر همگان آشکار شده است.

چندی پیش جمهوری اسلامی به قطعنامۀ مجمع عمومی سازمان ملل دربارۀ آتش‌بس در غزه رأی مثبت داد. در آن قطعنامه از ضرورت «راه حل دو دولت» در فلسطین آشکارا سخن رفته است. کارشناسانی رأی مثبت ایران را به آن قطعنامه به رسمیت شناختن «دُفاکتو»ی اسرائیل توصیف کردند.

به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان، جمهوری اسلامی تاکنون نه تنها به مردم ایران بلکه به فلسطینی‌ها نیز دروغ گفته است. پرسشی که کارشناسان مطرح می‌کنند این است که جمهوری اسلامی با از دست دادن این دو عنصر هویتی‌اش در سطح ملی و در سطح منطقه‌ای، چگونه می‌تواند به حیات خود ادامه دهد؟

 
 
خروج از نسخه موبایل